کد خبر: 717407
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۵
تأسيس دفاتر جديد ديپلماتيك ايران و امريكا در خاك دو كشور بهانه جديد تجديدنظرطلبان براي تعديل چهره امريكايي‌ها
عادي‌سازي روابط تهران- واشنگتن چند ماهي مي‌شود كه در دستور كار روزنامه‌هاي زنجيره‌اي طيف تجديدنظرطلب قرار گرفته و به گونه‌اي تلاش مي‌شود از كم‌ارزش‌ترين خبر سياسي مرتبط با اين موضوع اين نتيجه به دست آيد كه «توسعه روابط ايران با امريكا» ضرورتي انكارناپذير است
عادي‌سازي روابط تهران- واشنگتن چند ماهي مي‌شود كه در دستور كار روزنامه‌هاي زنجيره‌اي طيف تجديدنظرطلب قرار گرفته و به گونه‌اي تلاش مي‌شود از كم‌ارزش‌ترين خبر سياسي مرتبط با اين موضوع اين نتيجه به دست آيد كه «توسعه روابط ايران با امريكا» ضرورتي انكارناپذير است.
البته اتخاذ چنين رويكردي پس از روي كارآمدن دولت يازدهم رنگ و لعاب تازه‌تري به خود گرفت به‌صورتي كه جريان مورد اشاره تلاش كرد با بهره‌گيري از تاكتيك‌هايي نظير «برجسته‌سازي» مواضع و رفتارهاي به ظاهر دوستانه مقامات غربي در رسانه‌هاي زنجيره‌اي خود و تعريف و تمجيد از رويكرد كنوني دولتمردان امريكا نگاه مردم به عملكرد سران اين كشور را تغيير دهد.
پدرخوانده‌هاي اين جريان تلاش مي‌كنند بر همين اساس ضرورت تجديدنظر در مباني سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را مطرح كرده و اين را القا كنند كه «مسامحه و گسترش روابط با امريكا» مطالبه عمومي مردم بوده و دشمني با امريكا بهره‌اي جز تحريم و محدوديت‌هاي بين‌المللي ندارد. در اين ميان تضعيف روحيه استبكارستيزي مردم و تبديل آن به پذيرش سازش ناعادلانه با غرب هم به‌شدت مورد توجه آنها قرار گرفته چراكه معتقدند ادامه اين مسير حاكميت را در مسيري هدايت مي‌كند كه به بسياري از خواسته‌هاي نامعقول طرف غرب پاسخ مثبت دهد.
 
ذوق‌زدگي از تأسيس دفاتر جديد ديپلماتيك ايران و امريكا در خاك دو كشور!
همانطور كه اشاره شد تزريق نگاه خوش‌بيني به غرب در جامعه آن هم به كمك رسانه‌هاي پرشمار خود يكي از تاكتيك‌هاي مناسب اين جماعت است آنگونه كه طي 20ماه اخير بارها تلاش شده تا كم‌اهميت‌ترين اقدامات مقامات امريكايي پراهميت‌ترين موضوعات ترجمه شده و به «اساسي‌ترين قدم‌هاي امريكايي» جهت مصالحه با جمهوري اسلامي ايران تعبير شود كه مي‌توان به نمونه‌هايي از آن اشاره كرد. آخرين نمونه از تلاش تجديدنظرطلبان براي عادي‌سازي روابط ايران- امريكا و پيرو آن تعديل روحيه استكبارستيزي جامعه را مي‌توان در صفحات نخست روزنامه‌هاي زنجيره‌اي در روز شنبه مشاهده كرد. به عنوان نمونه روزنامه آرمان رسانه نزديك به خانواده هاشمي تيتر نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده؛ «ساختمان‌ها نو مي‌شود» و از ضرورت توسعه روابط اينگونه ياد كرد: «به اين ترتيب عادي‌سازي روابط بين واشنگتن و تهران با همه پيچيدگي‌هايش زمان زيادي خواهد برد و بايد اين را اضافه كرد كه اين بازگشايي دفاتر ديپلماتيك را نمي‌توان به معني به رسميت ‌شناختن كامل ديپلماتيك دانست. اما شايد بتوان گفت ايجاد يك دفتر حافظ منافع يك قدم پيش از روابط كامل ديپلماتيك دو كشور باشد. اين در حالي است كه حسن روحاني، رئيس‌جمهور سال گذشته گفته بود عدم‌رابطه و شرايط ايران و امريكا تا قيامت نخواهد بود.».
روزنامه‌هاي شرق، مردمسالاري و اعتماد هم در مطالبي ‌با عنوان «افتتاح دفاتر جديد حافظ منافع ايران و امريكا» به ذوق‌زدگي از خبر روزنامه واشنگتن پست پرداختند.
حال سؤال اصلي اينجاست كه چرا روزنامه‌هاي متعدد طيف تجديدنظرطلب حتي يك بار هم تهديدات پردامنه مقامات امريكايي عليه كشورمان را در صفحات نخست خود پوشش نمي‌دهند و به جاي آن يك خط در ميان از ضرورت بازگشايي دفاتر جديد ديپلماتيك سخن به ميان مي‌آورند. يا اينكه چرا به رغم بدعهدي امريكا طي چندماه اخير و افزايش چند باره تحريم‌ها عليه كشورمان هيچ گاه به ضرورت هوشمندي و عدم اعتماد تيم مذاكره‌كننده به غربي‌ها نپرداخته و به جاي آن خواهان گسترش روابط با ايالات متحده امريكا شده‌اند.
 
  20ماه تلاش براي عادي‌سازي روابط ايران و امريكا
البته همانطور كه اشاره شد اين اولين باري نيست كه روزنامه‌هاي طيف تجديدنظرطلب چنين رويكردي را اتخاذ مي‌كنند و مي‌توان مصاديق فراواني را براي آن ذكر كرد؛ به عنوان نمونه در طول هفته‌هاي ابتدايي پس از توافق ژنو 3، اعترافات دوپهلوي برخي ديپلمات‌هاي غربي درباره «حقوق هسته‌اي ملت» را به شدت برجسته يا سخنان مرموزانه نمايندگان نظام سلطه در مورد «لغو تحريم‌ها» را با آب و تاب فراوان در سطح رسانه‌هايشان جهيده مي‌كردند، اما برعكس، مواضع خصمانه و قلدرمآبانه سياسيون غربي را عليه مردم سانسور مي‌كنند يا بسيار كمرنگ و كم‌رمق پوشش خبري مي‌دهند. نمونه ديگر از تلاش‌هاي جماعت تجديدنظرطلب براي عادي‌سازي روابط ايران و غرب را مي‌توان آنجا جست‌وجو كرد كه رئيس‌جمهور كشورمان با نخست‌وزير انگليس ديدار كرد.
همزمان با ديدار روحاني – كامرون در نيويورك انبوهي از رسانه‌هاي اين طيف با ذوق‌زدگي اين ديدار را «تاريخي» و «پايان‌دهنده روابط سرد 36 ساله» توصيف و با عبارت‌هايي مبالغه‌آميز اين اتفاق را دستاوردي بزرگ و تأثيرگذار براي كشورمان عنوان كردند. از سوي ديگر برخي مقامات دولتي مانند حميد ابوطالبي، معاون سياسي دفتر رئيس‌جمهور در صفحه توئيتر خود پس از اين ديدار با جملاتي تأمل‌برانگيز و سراسر احساس‌محور مي‌نويسد: «‌اين ديدار... در روابط اروپا و ايران تغييرات اساسي ايجاد كرده و مذاكرات هسته‌اي را تحت تأثير قرار خواهد داد. لذا از دستاوردهاي مهم سفر امسال دكتر روحاني به نيويورك، تحول در روابط تهران- لندن و بحث هسته‌اي، پس از ديدار سران ايران و انگلستان است. دوستان گرامي! وقتي عده‌اي نگران ديدار با اوباما باشند، ديدار با كامرون ديگر محل نزاع آنان نخواهد بود.»
همه اين مواضع در حالي بود كه ديويد كامرون تنها پس از 9 ساعت از ديدار با روحاني موجي از تخريب و تهمت‌ها را متوجه مردم ايران كرد.

   اهداف مترتب شده بر عادي‌سازي روابط تهران- واشنگتن چيست؟
از آغاز مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5، جرياني در دولت براي عادي‌سازي روابط و برداشتن گام نهايي براي ايجاد دوستي بين ايران و ايالات متحده امريكا تلاش كرده است.
صحبت تلفني رئيس‌جمهور روحاني با اوباما در آخرين لحظه‌هاي حضور وي در نيويورك و در هواپيما در سال گذشته، ديدارهاي دوجانبه ظريف و كري، دعوت از هيئت‌هاي تجاري- سياسي و جريانات فكري- ديني امريكايي براي بازديد كاري از ايران، برنامه‌ريزي براي ايجاد تعاملات علمي در قالب ديپلماسي علم و فناوري و فرصت‌سازي براي حضور شركت‌هاي نفتي و همچنين شركت‌هاي دانش‌بنيان امريكايي و همچنين مكالمات تلفني ظريف و كري در مورد مسائل منطقه و اتفاقات يمن و در اخرين موارد حضور كري در خاك ديپلماتيك ايران در ايالات متحده را مي‌توان نمونه‌هاي ديگري از اين حركت زيرپوستي در دولت ناميد.
گفتني است دولت در يك سال گذشته از يك سو ضمن فضاسازي‌هاي گسترده رسانه‌اي روي توافق هسته‌اي و گره زدن آن به رفع مشكلات اقتصادي به صورت نرم آغاز به ايجاد تعاملات و ارتباطات مختلف به صورت پله‌اي با طرف امريكايي نموده است تا اولاً به كاهش حساسيت‌هاي عمومي جامعه ايران كه داراي نفرت شديدي از امريكا هستند پرداخته و هر گونه واكنشي را نسبت به تعاملات جدي و آشكار را خنثي نموده و در ثاني عقبه لازم ارتباطي و تعاملي لازم را براي روزهاي پس از توافق آماده نمايد.
اما مي‌توان اهداف طبقه‌بندي بسياري را براي تحركات اينگونه تجديدنظرطلبان و طيفي از دولتمردان تشريح كرد كه عمده‌ترين آن را بايد موارد ذيل دانست.
 1ـ«‌مخدوش‌‌كردن الگوي مقاومت در مقابل غرب» يكي از اهدافي است كه جريان دوم‌خردادي سال‌هاست به دنبال آن بوده، آنگونه كه اين جماعت ماه‌ها قبل از برگزاري انتخابات يازدهم رياست جمهوري اين را به افكار عمومي منتقل مي‌كرد كه تنها عامل مشكلات معيشتي و اقتصادي مردم ديپلماسي تهاجمي و فعالانه ايران در بحث هسته‌اي است كه در صورت تغيير در اين رويه رفتاري، گشايش فراواني در زندگي آنها اتفاق خواهد افتاد. اين جريان در ماه‌هاي پيش با بهره‌گيري از اتفاقات بحث‌برانگيزي نظير «ديدار چهره به چهره دو رئيس‌جمهور ايران و امريكا‌» و همچنين «‌استمرار مذاكرات دو طرفه با نمايندگان نظام سلطه» تلاش دارد به جامعه اين را تلقين نمايد كه تحقق اين موارد مي‌تواند پوششي مناسب براي كاهش تحريم‌ها و ترميم چهره بين‌المللي ايرانيان به شمار آيد و اين يعني شكستن هيبت نماد مقاومت در مقابل امريكا.
2ـ استحاله اصول و مباني سياست خارجه جمهوري اسلامي ايران هم يكي ديگر از اهداف است، به صورتي كه مهم‌ترين مؤلفه اين سياست خارجه كه همان مبارزه با استكبار و مقاومت بر سر اصول است، جاي خود را به سازش، تسليم و روابط عادي دوطرفه داده تا ديگر در سياست خارجه كشورمان نتوانيم جايي از مبارزه و مواجهه با قدرت‌هاي استعمار‌گر بيابيم.
3- «فشار به حاكميت اسلامي از دالان افكار عمومي» هم در اين طرح مورد توجه قرار گرفته است. با اين توضيح كه رهبران تئوريك اين جريان به خوبي مي‌دانند كه «‌تغيير نگرش مردم تغيير گفتمان و قواعد رفتاري در كارگزاران نظام را در پي دارد» بنابراين بايد تلاش شود تا مردم جامعه در حوزه‌هاي مختلف از جمله نوع مواجهه با نظام سلطه دچار تغيير نگاه شده و به اين باور برسند كه ادامه مقابله با امريكايي‌ها دستاوردي جز تحريم‌هاي بين‌المللي به همراه نداشته است. زماني هم كه اين باور عمومي نهادينه شد خود به خود حاكميت تحت فشار خواسته‌هاي مردمي قرار گرفته و از نبرد با نظام سلطه دست بردارند.

  چرا روابط ايران و امريكا عادي نخواهد شد؟
هر چند جماعتي در داخل به خاطر حفظ منافع سياسي و حزبي خود در تلاشند تا با تغيير باورها و نگرش‌هاي مردمي نسبت به غرب هويت انقلاب اسلامي را دستخوش تغيير قرار دهند اما نگاهي كوتاه به اقدامات خصمانه امريكايي و متحدانش در قبال مردم ايران به خوبي نشان مي‌دهد كه اساساً نگاه مردم به غرب موضوع سطحي و دسته چندمي نيست كه با بازي‌هاي سياسي يك جناح دستخوش تغيير قرار بگيرد.
شعار «مرگ بر امريكا» يا همچنين نه شرقي نه غربي... ، اگرچه بعد از پيروزي انقلاب همگاني شد اما يكي از شعارهاي راهبردي و البته خودجوش مردمي در ادبيات انقلاب به شمار مي‌آيد. روند تكامل و شكل‌گيري اين شعار نشان مي‌دهد اين شعار ابتدا برآمده از شعور و سپس شور مردم ايران بوده است. در جريان انقلاب شعارهايي با مضمون «مرگ بر امريكا» آنطور كه بايد و شايد عموميت نيافته، اما در نيمه دوم سال 57 كه به روزهاي پيروزي انقلاب نزديك مي‌شويم به موازات حمايت‌هاي امريكا، شعارهايي عليه رئيس‌جمهور وقت امريكا سر داده مي‌شود. شعار ديگري در آن مقطع زماني جمله معروف «اين شاه امريكايي اعدام بايد گردد» است كه حاكي از منطق مخالفت مردم با شاه و بصيرت آنها نسبت به نقش امريكاست.
«چين، شوروي، امريكا - دشمنان خلق ما» هم شعار مهم ديگري است كه در آن واژه امريكا به صراحت بيان شده و تلاش شده تا از اقدامات جهت‌دار مقامات اين كشور برائت به عمل‌‌‌ آيد.
همانطور كه عنوان شد اساس شكل‌گيري شعار مرگ بر امريكا را بايد در رفتار و اقدامات عملي و مواضع دولت امريكا در قبال انقلاب مردم ايران دانست.
آنطور كه با فرار شاه به امريكا، سمت و سوي شعارهاي ملت با الفاظ صريح‌تري متوجه دولت امريكا گرديد و شعار كليدي «بعد از شاه نوبت امريكاست» بر سر زبان‌ها افتاد كه حاوي دو پيام مهم بود؛ يكي اينكه عامل اصلي و ريشه انقلاب به مخالفت عليه امريكا باز مي‌گردد و ديگر اينكه گشودن دو جبهه همزمان خطر به تأخير افتادن پيروزي را در بردارد.
عدم به رسميت شناختن انقلاب اسلامي، بلوكه كردن اموال ايران، حمايت و پناهندگي سران رژيم، موضع مجلس سناي امريكا عليه اعدام سران رژيم پهلوي در خرداد 58، طراحي كودتا، حمايت از گروه‌هاي تروريستي و برانداز و... از جمله رفتارهاي خشن دولت امريكا عليه مردم مسلمان ايران در اوايل انقلاب است كه اگرچه واكنش نظام و مردم را در قالب تظاهرات و موضع‌گيري در پي داشت اما به شعار مرگ بر امريكا منجر نشد. بنا بر آنچه عنوان شد جماعت تجديدنظرطلب نبايد انتظار داشته باشند كه مردم صدها اقدام براندازانه، دخالت‌جويانه و غيرانساني امريكا و متحدانش در طول بيش از 100 سال اخير در قبال مردم سرزمين ايران را به راحتي ناديده گرفته و به واسطه يك مكالمه چند دقيقه‌اي قلم قرمزي بر رفتارهاي ضد انساني امريكايي‌ها كشيده و آغوش را براي افرادي نظير اوباما و كري كه از هيچ كوششي براي تحقير و توهين ملت ايران فروگذار نمي‌كنند، باز كنند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
ایثارگر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
0
2
روسها که خیلی وقته ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
1
0
بخواهيد نخواهيد زور گوى اول دنيا است،بخاطر منافع مالى وملت بايد زير ابي رفت،سياست اينجا بدرد ميخوره،از مغز وحقه استفاده كنيد،تا الان زور كفته بعد از نزاريد زور بكه،...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
0
1
روسها... خیلی مرموزن خیلییییییییییییییی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار