مروری به عملیات والفجر ۱۰ در اسفند ۱۳۶۶
یکی از نکات بارز عملیات والفجر ۱۰، حملات دشمن به مردم خودش در استان سلیمانیه بود. از آنجا که بعثی‌ها نسبت به کرد‌های عراق به چشم کسانی نگاه می‌کردند که با ایران همکاری دارند، لذا در حالی که هنوز هیچ نیروی ایرانی وارد شهر حلبچه نشده بود، به شکل وحشیانه‌ای این شهر و روستا‌های اطرافش را بمباران شیمیایی کردند
گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهرزاده شهیدسید حسین صدری و نویسنده کتاب زندگینامه این شهید
نحوه شهادت سیدحسن غریبانه است. در واقع این اتفاق در ادامه راهی است که خودش برگزیده بود. او چندین بار در مناطق مختلف عملیاتی شیمیایی و مجروح شد و در نهایت در ۱۰ اسفند ۱۳۶۴ پس از تحمل رنج بسیاری که ناشی از جراحات شیمیایی بود، در بیمارستان امام خمینی (ره) به شهادت رسید. سید‌حسین حتی در بیمارستان هم به دکتر نگفت که شیمیایی شده است...
خاطراتی از شهید محمدرضا تورجی‌زاده در گفت‌و‌گوی «جوان» با همرزم شهید
شهید محمدرضا تورجی‌زاده، فرمانده گردان یازهرا (س) رزمنده‌ای با روحیات معنوی بود. وی مداحی اهل‌بیت را می‌کرد و ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت. حاج امرالله تقیان از همرزمان تورجی‌زاده، شاهد نحوه مجروحیت و شهادت او بود و خاطراتی از شهید بزرگوار دارد که پیش رو دارید
گفت‌و‌گوی «جوان» با فرزند شهید صادق صالحی طادی به مناسبت سالگرد شهادتش در ۲۳ اسفند ۶۳
یکی از همرزمان پدرم می‌گفت: «وقتی برای ساخت تکیه شهدا موزاییک لازم داشتیم، پولی در بساط نداشتیم که موزاییک بخریم. ناگهان شهید صالحی یک وانت پر از موزاییک آورد تا برای ساخت تکیه از آن استفاده کنیم. به او گفتیم پول خرید موزاییک‌ها را از کجا آوردی؟ صادق در جواب گفت: چند تکه وسیله خانه‌ام را فروختم تا توانستم پول خرید موزاییک را جور کنم.»
خاطراتی از عملیات بدر در ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ در گفت‌وگوی «جوان» با ۲ رزمنده حاضر در این عملیات
در هر دیدگاه عراقی‌ها یک تیربارچی فعال داشتند. چندین بار بچه‌های گردان داخل سنگر‌ها نارنجک پرتاب کردند، اما همچنان تیربار‌های دشمن فعال بودند. شهید عباس ریاحی، در حالی که لباس غواصی به تن داشت، وارد عمل شد و خود را به بالای کله‌قندی رساند و سه عدد نارنجک به داخل سنگر‌ها انداخت، هر سه سنگر منهدم و تیربار‌ها خاموش شدند
گفت‌وگوی «جوان» با فرزند شهید رحمت عبدالله‌نژاد از شهدای دوران دفاع مقدس
صبح بود که به خانه رسید. هوا هنوز تاریک بود. در را زد و من رفتم که در را باز کنم، دیدم همان جا پشت در روی زمین خانه خوابیده است. دستش را گرفتم و آوردم داخل. پوتین‌ها را که از پایش درآوردم متوجه نشد. هر طور بود او را به داخل اتاق بردم و سر جایش خوابید. آنقدر در طول روز دوندگی و کار می‌کرد که نمی‌دانست چه زمانی خوابش برده است. وقتی به این خاطره فکر می‌کنم می‌گویم، پدرم نمونه آن فرموده‌ای است که می‌گوید: بسیجی آن است که نخوابد، بلکه از شدت خستگی به خواب برود
گفت‌و‌گوی «جوان» با مادر و برادر شهید علی‌اکبر عبدالرحیمی که اسفند سال ۶۱ آسمانی شد
بچه‌های زرهی می‌گفتند در اوج درگیری با دشمن بودیم. فکر کردیم اکبر ترسیده و زیر بلدوزر قایم شده است. وقتی دقت کردیم، دیدیم پایش زخمی شده و آن را باند پیچی می‌کند تا بیرون بیاید. به قول آقای خوشدل همرزم برادرم، اکبر با چنان شجاعت و دقتی با اولین شلیک جیپ فرماندهی عراق را منهدم کرد که قدیمی‌تر‌های زرهی هم نمی‌توانستند چنین کاری کنند
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید عارف حاج‌علی محمدی‌پور از شهدای عملیات کربلای۵ 
پسر عمه‌ام به خانه عمو آمد و کمی با هم صحبت کردند. طولی نکشید که صدای گریه عمو بلند شد. رفتیم داخل اتاق و فهمیدیم که حاج‌علی و برادرش حسین هر دو شهید شده‌اند. دنیا برایم تیره و تار شد. نمی‌فهمیدم چه کار کنم، مثل مرغ سر کنده بودم. زن عمو که برای گرفتن خبر از خانه رفته بود به خانه برگشت. وقتی اشک‌های عمو را دید، گفت کدام‌شان شهید شده؟! گفتند هر دو. نشست در حیاط. گریه‌های عمو و اشک‌های زن عمو جگرم را می‌سوزاند
گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر شهید بهرامعلی اجلالی از شهدای عملیات رمضان که پیکرش ۱۶ سال مفقود بود
مادرم در دوران چشم انتظاری بازگشت پیکر برادرم از دنیا رفت. بهرام در مرداد سال ۶۱ مفقود شد و مادرم سال ۷۲ به رحمت خدا رفت. پنج سال بعد از فوت مادرم، پیکر برادرم در سال ۷۷ تفحص و شناسایی شد. در آن زمان پدرمان هنوز زنده بود که ایشان هم سال ۸۸ فوت کرد و به فرزند شهیدش پیوست
گفت‌وگوی «جوان» با کارشناس حوزه دفاع مقدس پیرامون مقدمات و آماده‌سازی عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲،
عملیات شناسایی خیبر از ۱۱ مرداد ۶۱ رقم خورد. بعد از اینکه فرماندهان قرارگاه و یگان‌ها در چند نوبت شناسایی‌های اولیه را انجام می‌دهند، محسن رضایی مسئولیت ادامه شناسایی‌ها را برعهده شهید حسن باقری که فرمانده قرارگاه نصر بود می‌گذارد. ایشان هم عملیات شناسایی را به نیرو‌های اطلاعات و عملیات دو لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) و ۳۱ عاشورا واگذار می‌کند
۲