برشی از کتاب «نیمه پنهان ماه» روایت‌های همسر شهید حسین علی داوودآبادی
یک وقت می‌گویند عزیزت مفقود الجسد است، می‌دانی شهید شده است، ولی از جنازه‌اش خبری نیست، اما یک بار می‌گویند مفقود‌الاثر است
گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر شهید عزیز صبوری از شهدای دفاع مقدس
ظهر یازدهم شهریور ۱۳۶۰ در عملیات بازی دراز زمانی که برادرم با همرزم خود آخرین وضو را برای نماز ظهر گرفته بودند، متوجه می‌شوند در مسیر دور دو نفر مشغول حمل یک مجروح هستند. برادرم می‌رود تا به آنها کمک کند، اما جمع آنها مورد شناسایی دشمن قرار می‌گیرند و با شلیک گلوله خمپاره همگی به شهادت می‌رسند
گفت‌وگوی «جوان» از حضور در منزل شهید ابراهیم آراسته در روستای محمد‌آباد قنات ملک
همرزمانش می‌گفتند ابراهیم تیربارچی بود. بعد از عملیات کربلای ۵ سراغ دوستان و همرزمانش رفتم. یکی می‌گفت مجروح شده و بیمارستان است، دیگری می‌گفت در شلمچه جامانده است. بعد‌ها به من گفتند همراه فرمانده‌اش شهید عزیزالله محمدی به شهادت رسیده است. مدتی بعد پیکر فرمانده‌اش آمد. تا مدت‌ها شهادت و مفقودالاثری او را باور نداشتیم
خاطره‌ای از شهید علی قوچانی برگرفته از کتاب «زندگی به رسم عاشقی» 
حاج علی قوچانی، نگران از این سر هور تا آن سر راه می‌رفت. مدام می‌رفت و برمی‌گشت. ناگهان چراغ‌های ماشین را که دید، به دهانه جاده دوید. از خوشحالی گویی دنیا را به او داده باشند. من بار‌ها دیده بودم که علی قوچانی توی خط هم که بود کم می‌خوابید و همیشه نگران بچه‌ها بود
خاطراتی از شهدای شاخص اسفند ماه دفاع مقدس در گفت‌وگوی «جوان» با رزمنده و راوی دفاع مقدس
سال ۶۲ و طی عملیات خیبر ما صد‌ها شهید دادیم که تعداد قابل توجهی از آنها جزو فرماندهان بودند. اما در میان این عزیزان، دو شهید شاخص‌تر هستند. یکی حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) که ۱۷ اسفند ۶۲ در جزیره مجنون شهید شد و دیگری حاج حمید باکری، جانشین لشکر ۳۱ عاشورا که ششم اسفند همین سال و در همان جزیره مجنون به شهادت رسید
چند نکته پیرامون عملیات خیبر در سوم اسفند ۱۳۶۲ 
در عملیات خیبر بعثی‌ها برای اولین بار به شکل گسترده از بمب شیمیایی استفاده کردند که باعث اعتراض‌هایی نسبت به استفاده از اینگونه تسلیحات در مجامع بین‌المللی شد. اما حمایت قدرت‌های بزرگ از رژیم بعث عراق، باعث شد تا این اعتراض‌ها به جایی نرسد و صدام که جری شده بود، بعد از عملیات خیبر همچنان در مقیاس وسیع از بمب‌های شیمیایی استفاده کرد
روایت‌هایی از فعالیت‌های انقلابی و حضور شهید حسن احمدی دستجردی در گروه شهید چمران در گفت‌و‌گوی «جوان» با خواهر شهید
بعد از فرار حسن از محل خدمتش، یک روز دایی‌مان از تهران تماس تلفنی گرفت و گفت در تهران سرباز‌های فراری را شناسایی می‌کنند و به در منازل‌شان می‌روند و آنها را دستگیر می‌کنند. شما مراقب حسن باشید. ما با شنیدن این خبر یک دلشوره‌ای در دل‌مان به‌وجود آمد و هر آن فکر می‌کردیم مأموران شاه بیایند و حسن را بگیرند
گفت‌و‌گوی «جوان» با برادر شهیدان حاج‌علی و حسین محمدی‌پور از شهدای عملیات کربلای ۵
حاج علی می‌گفت: من آن‌قدر به جبهه رفتم و برگشتم که از پدر شهدا خجالت می‌کشم. من هنوز زنده هستم و آنها دردانه‌هایشان را در راه خدا داده‌اند. وقتی می‌خواهم از جبهه به خانه برگردم، شرمنده‌ام. اگر در این عملیات (کربلای‌۵) شهید نشوم دیگر به روستا باز نخواهم گشت، چون نمی‌توانم در چشمان خانواده شهدا نگاه کنم. حاج‌علی ۱۹ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. او همراه برادرش حسین آسمانی شد، چون دوکبوتری که با یک بال آسمانی شدند. حاج علی شهید شد و حالا دیگر شرمنده خانواده شهدا نیست
گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهیدمحمدحسین بدیعی که ۴۵ روز پس از ازدواجش به شهادت رسید
داداش مهر سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و در آذر همان سال به شهادت رسید. کلاً ۴۵ روز زندگی مشترک داشتند. آن روز هم خبر شهادتش را نوعروس برادرم به ما داد. در خانه یک اتاقی را برای مراسم ازدواج برادرم تزئین کرده بودیم که تزئیناتش تا زمان شهادت محمد‌حسین همچنان باقی مانده بود
برشی از کتاب حماسه کارخانه نمک پیرامون عملیات والفجر ۸
در شب سوم عملیات والفجر ۸ (۲۲بهمن) مأموریت اصلی در این محور (کارخانه نمک فاو و سایت موشکی) بر عهده گردان‌های ولی‌عصر (عج) از لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) و انصار از لشکر ۲۷ بود و هرکدام باید سه گروهان خود را برای تصرف مقر لشکر ۲۶ عراق در کارخانه نمک و سایت موشکی وارد عمل می‌کردند. 
۳