کد خبر: 705300
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۶
بررسي تحولات يمن و عراق در گفت‌وگو با سيدعلي موسوي خلخالي، كارشناس مسائل خاورميانه
روح‌الله صالحي

با قدرت گرفتن انصارالله در يمن، كشورهاي عربي و غربي تلاش دارند با اعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي انقلاب اين كشور را مهار كنند. درحالي كه گروه‌هاي سياسي مختلف يمن در حال مذاكره براي خروج از بحران سياسي اين كشور هستند، دست‌هاي پشت پرده در خارج از اين كشور نمي‌خواهند تا اين انقلاب به نتيجه برسد و از هر ابزاري براي مقابله با آن استفاده مي‌كنند. تحريك جامعه بين‌الملل و استفاده از شوراي امنيت سازمان ملل براي اعمال فشار به انصارالله يمن از جمله اقداماتي است كه در دستور كار كشورهاي غربي و اعضاي شوراي همكاري خليج فارس قرار گرفته است.

سيدعلي موسوي خلخالي، كارشناس مسائل خاورميانه مي‌گويد در شرايط كنوني هيچ كشوري توانايي مداخله نظامي در يمن را ندارد. وي مي‌گويد انصارالله اصرار دارند كه قدرت نظامي‌شان حفظ شود و از آن براي چانه‌زني براي ورود به عرصه سياسي استفاده كنند و اگر قدرت نظامي نباشد به نتيجه نمي‌رسند. براي بررسي تحولات يمن و عراق با موسوي خلخالي به گفت‌و‌گو نشستيم.

با وجود اينكه الان انصارالله قدرت را در يمن به دست گرفته‌است، كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس سعي دارند از چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل، فشارهاي سياسي، اقتصادي و نظامي عليه انقلابيون يمن اعمال كنند. به نظرتان آيا اين كشورها مي‌توانند از طريق تحريك جامعه بين‌الملل به اهداف خود دست پيدا كنند؟

الان اعضاي شوراي امنيت در رسيدن به اين هدف به بن‌بست خوردند و آن هم وتوي روسيه است. كشورهاي عربي قطعنامه‌اي را به شوراي امنيت بردند تا حوثي‌ها را مسئول تحولات يمن اعلام و كاري كنند كه جامعه جهاني عليه حوثي‌ها تحريك شده و وارد عمل شوند. كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس فكر نمي‌كردند روسيه اين قطعنامه را وتو كند و اين حركت روسيه سيلي محكمي به اين كشورها بود. پس از آن، در رياض جلسه فوق‌العاده برگزار كردند و در پايان تنها به صدور يك بيانيه در محكوميت حوثي‌ها اكتفا كردند. اما اينكه اقدام بعدي آنها براي مقابله با انقلابيون يمن چيست، مشخص نيست ولي من فكر نمي‌كنم آنها بتوانند وارد فاز نظامي در يمن شوند. اگر در بحرين آنها نيروي نظامي وارد كردند چند دليل داشت. اول اينكه در بحرين دولت مركزي سركار بود و زير نظر خودشان اداره مي‌شد و اين دولت بر كشور حاكم بود و با تأييد دولت بحرين، نيروهاي نظامي عربستان وارد عمل شدند. همچنين ابعاد جغرافيايي بحرين نيز قابل مقايسه با يمن نيست. در نتيجه، در شرايط كنوني آنها نمي‌توانند به فكر اقدام نظامي در يمن باشند. عربستاني‌ها به واسطه هم مرز بودن با يمن و همچنين به واسطه اينكه در 20 سال اخير، بيشترين تأثير را در تعاملات داخلي و خارجي يمن داشتند، به دنبال نقش‌آفريني بيشتر هستند، براي همين يمن براي عربستان مهم است اما در يمن دو معضل بزرگ براي رياض وجود دارد، يكي اينكه عربستاني‌ها درگير مشكلات داخلي هستند و حاضر نيستند كه خودشان را وارد فاز نظامي جديد كنند. موضوع دوم، عدم توانايي آنها براي مداخله در يمن است. يمن مختصاتي دارد كه به راحتي مداخله نظامي در آن امكانپذير نيست. مسئله اول، وجود معضل القاعده يمن است كه رابطه خوبي با عربستان ندارد و حتي به آنها اعلان جنگ داده است. مسئله دوم، وجود داعش است كه عربستاني‌ها آن را مشكلي اساسي براي خود مي‌دانند. مسئله سوم، وجود اخوان‌المسلمين است. اگر عربستان در يمن مداخله نظامي كند احتمال اينكه اوضاع در يمن از اين نيز متشنج‌تر شود، وجود دارد و ممكن است گروه‌هاي سياسي جديدي مثل القاعده، داعش و اخوان‌المسلمين قدرت را به دست بگيرند و اين براي عربستان مشكل‌ساز مي‌شود. عربستان در مرزهاي خود با عراق و اردن مشكلات بسياري دارد و با داعش درگير است كه اجازه اين كار را به عربستان نمي‌دهد. براي همين به راحتي نمي‌تواند جبهه جديدي از درگيري را در يمن ايجاد كند. نه تنها عربستان بلكه هيچ يك از كشورهاي عربي نيز نمي‌توانند در يمن مداخله نظامي كنند.

درباره مصر چطور؟ اخيراً اخباري منتشر شده كه مصر قرار است حدود 25 هزار نيروي نظامي به مرزهاي عربستان بفرستد تا براي حفاظت از مرزهاي عربستان و همچنين مداخله نظامي احتمالي در يمن آماده شوند، به نظرتان مصر توانايي مداخله در يمن را دارد؟

من فكر نمي‌كنم مصر به دنبال مداخله نظامي در يمن باشد. زيرا اولاً، مصري‌ها الان براي مقابله با داعش در ليبي درگير شده‌اند و داعش تمام مرزهاي مصر را تهديد مي‌كند و بعيد مي‌دانم كه مصر در شرايط كنوني توانايي اقدام نظامي در يمن را داشته باشد. دوماً‌ اقدامات نظامي در كشور ديگر هزينه‌بر است و لازم است يك نفر هزينه آن را تأمين كند. دولت مصر در مسئله كشته شدن سربازان اين كشور در منطقه سينا نتوانست جواب قانع‌كننده‌اي به مردم مصر بدهد و هر روز اتفاقات جديدي عليه امنيت ملي اين كشور رخ مي‌دهد و هيچ كس پاسخگو نيست. درست است كه عربستان از دولت عبدالفتاح السيسي، رئيس‌جمهور مصر حمايت مي‌كند ولي اكنون عربستان خودش چالش داخلي دارد و حتي پس از مرگ ملك عبدالله، اين نگراني در مصر به وجود آمده كه حمايت‌هاي قبلي عربستان از بين خواهد رفت و اين مشكل ساز مي‌شود. همچنين مصر در صحراي سينا با داعش درگير است و در مرز با ليبي و سودان نيز مشكلات امنيتي دارد و نمي‌تواند 25 هزار نيرو در يمن پياده كند. شايد در حد شعار اين موضوع را مطرح كند اما در عمل نمي‌تواند.

تحركات نظامي امريكا به بهانه مبارزه با القاعده و تخليه سفارتخانه‌ها و اتباع امريكايي از يمن نشان مي‌دهد كه ممكن است آنها قصد دخالت نظامي در يمن را داشته باشند، به نظر شما اين تحليل چقدر جدي است؟

من بعيد مي‌دانم كه امريكايي‌ها نيز وارد فاز نظامي در يمن شوند. باراك اوباما، رئيس‌جمهور امريكا اعلام كرده است تمايلي ندارد در ساير كشورها مداخله نظامي كند. اوباما تمام شعارش اين بود كه تمام نيروهايمان را از عراق و افغانستان بيرون مي‌كشيم و به دنبال جنگ جديدي نيستيم. اگر اوباما دوباره به دنبال مداخله نظامي در منطقه باشد براي امريكا هزينه‌هاي زيادي دارد. البته در سال‌هاي آينده اينكه چه اتفاقي رخ مي‌دهد معلوم نيست و بايد گذر زمان به ما نشان دهد اما در شرايط كنوني به نظر نمي‌رسد كه هيچ كشوري به دنبال مداخله نظامي در يمن باشد. براي امريكا اين مهم است كه حوثي‌ها يا هر كس ديگري كه قدرت يمن را در دست دارند اول منافع امريكايي‌ها را حفظ كنند و دوم مبارزه با تروريسم را در اين كشور پيش ببرند. اين روزها برخي مقامات امريكايي اوباما را متهم مي‌كنند كه در يمن منفعلانه عمل كرده و حتي مي‌گويند كه با ايران در يمن همكاري مي‌كند اما حقيقت اين است كه اوباما نمي‌خواهد وارد فاز نظامي در هيچ كشوري شود.

از طرفي شاهد هستيم كه چيني‌ها و روس‌ها از فرصت استفاده مي‌كنند تا بازار و عرصه سياسي يمن را برعهده بگيرند و امريكايي‌ها نيز از فعال شدن روسيه و چين در يمن بدشان نمي‌آيد. در سوريه، امريكايي‌ها در مقابل مدل روسي- ايراني – سوري تسليم شدند و در يمن نيز حاضر هستند اين مدل را بپذيرند.

معناي سياسي وتوي روسيه در شوراي امنيت در مقابل تحريم‌هاي ضد انقلابي يمن چيست؟

روسيه با اين وتو مي‌خواهد بگويد كه ما در يمن نيز هستيم و هر جا كه امريكا يك گام به عقب بگذارد ما يك گام به جلو مي‌رويم و منافع خودمان را دنبال مي‌كنيم. يمن در منطقه‌اي واقع شده است كه ويژگي‌هاي خاص و استراتژيكي دارد. منطقه باب‌المندب تنگه‌اي نيست كه بتوان از آن چشم‌پوشي كرد و اگر روس‌ها بدانند كه مي‌توانند در آنجا امتيازاتي بگيرند قطعاً وارد عمل مي‌شوند. روسيه با عربستان وارد رقابت سياسي شده و اگر بتواند از يمن به عنوان اهرم فشار عليه رياض استفاده كند، اين كار را انجام خواهد داد. با توجه به رقابت شديد روسيه و عربستان در منطقه، روس‌ها نه تنها از يمن بلكه در هر كشور ديگري كه بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند نفوذ خواهند كرد.

چين چه اهدافي را از اين مسير دنبال مي‌كند؟

چه بخواهيم چه نخواهيم چين الان در حال تبديل شدن به قطب اصلي دنياست. اگر روسيه به واسطه كاهش قيمت نفت يا بحران‌هاي اقتصادي با چالش روبه‌رو مي‌شود، چين به خاطر كاهش قيمت نفت به چالش نمي‌خورد. الان بعد از امريكا كه بيشترين توليد ناخالص داخي دنيا را در اختيار دارد، چين دومين توليد ناخالص داخلي دنيا را دارد و مي‌توانيم بگوييم كه از لحاظ اقتصادي دومين قطب اقتصادي جهان است. اكنون چين بزرگ‌ترين توانايي نظامي را دارد و به خاطر اينكه بتواند جايگاه ممتاز خود را حفظ كند به دنبال جاه‌طلبي‌هاي سياسي نيز است. چيني‌ها به خوبي مي‌دانند كه استراتژي امريكايي‌ها در هزاره سوم و در آينده نزديك رويارويي با آنهاست و طبيعي است كه به فكر رويارويي با قدرت‌هاي بزرگ جهان باشند. وقتي اوباما با تمام توان تلاش مي‌كند پرونده خاورميانه را براي امريكا ببندد، هدفش اين است كه توجه خود را به سمت شرق دور متمركز كند و با چين رقابت كند و اين موضوع را چيني‌ها به خوبي مي‌دانند. به همين دليل چيني‌ها تلاش مي‌كنند تا در مناطقي كه با امريكا رقابت دارند، كشورهاي آن منطقه را تحت كنترل خود درآورند كه يمن نيز از جمله اين مناطق است.

با توجه به قدرت گرفتن انصارالله در يمن، عملكرد سياست خارجي ايران در اين كشور بايد چگونه باشد؟

ما هرچقدر بتوانيم در كشورهاي منطقه نفوذ خودمان را بيشتر كنيم، ابزار چانه‌زني و در رأس قرار گرفتنمان در كشورهاي منطقه نيز افزايش پيدا مي‌كند. يمن نيز از جمله اين كشورهاست كه مي‌تواند جايگاه ما را در منطقه تثبيت كند. يمن هم به واسطه باب‌المندب و موقعيت استراتژيكي كه دارد، مي‌تواند ايران را در جايگاه برتر منطقه به خصوص در مقابل اسرائيل قرار دهد. مقامات اسرائيلي به صراحت گفته‌اند كه ما از كنترل حوثي‌ها بر يمن نگران هستيم، چون در اين صورت فاصله ايران با اسرائيل كوتاه مي‌شود. در گذشته اگر اسرائيلي‌ها به لبنان حمله مي‌كردند، مرز زميني بود ولي در يمن مرز دريايي است و نمي‌توان آن را به راحتي كنترل كرد. در ضمن اسرائيلي‌ها نمي‌توانند يمن را بمباران كنند. هرچند در گذشته از اين اقدامات انجام داده‌اند ولي اين اقدامات هزينه‌ها را بالا مي‌برد. به همين خاطر، يمن براي ايران بسيار مهم است. از يك طرف، ما مي‌توانيم از طريق يمن قدرتمان را به رخ اسرائيل بكشيم و از طرف ديگر، مي‌توانيم قدرتمان را در مقابل كشورهاي عربي افزايش دهيم. ما بعد از آنكه در عراق و سوريه نفوذمان را تثبيت كرديم، در يمن نيز اگر بتوانيم اين كار را بكنيم، به نوعي حياط خلوتمان را در مقابل كشورهاي حاشيه خليج فارس پر مي‌كنيم و مي‌توانيم به آنها فشار وارد كنيم و اين برگ برنده براي ماست. هرچه ما در كشورهاي عربي بيشتر نفوذ كنيم و پايگاه داشته باشيم به سود سياست خارجي ماست. از اين‌رو، ما مي‌توانيم به دنيا ثابت كنيم كه صاحب جايگاه هستيم و مي‌توانيم آنها را وادار به مذاكره كنيم تا ما را به رسميت بشناسند و امتيازاتي را كه مطلوب ماست، بدهند و حتي در بازي‌هاي جهاني جايگاه ويژه‌اي براي ما در نظر بگيرند.

پيروزي‌هايي كه گروه انصارالله در يمن به دست آوردند، سريع به وقوع پيوست و در عرض چند روز آنها توانستند كنترل اوضاع را به دست بگيرند، حتي ارتش نيز مقاومت چنداني در مقابل حوثي‌ها نشان نداد، به نظرتان چه عواملي در كسب اين پيروزي‌ها دخيل بود؟

نمي‌توان گفت كه اين تحولات سريع بود. استعفاي منصور‌هادي عبد ربه، رئيس‌جمهور بركنار شده يمن اين شرايط را فراهم كرد تا حوثي‌ها هرچه زودتر قدرت را به دست بگيرند. حوثي‌ها چند ماه است كه قدرت را به دست گرفته‌اند و روزي كه آنها صنعا را اشغال كردند فرمانده ارتش از كشور فرار كرد. به عبارتي، ارتشي در كار نبود كه با انقلابيون مقابله كند و يمن تسليم حوثي‌ها شد. بعد از اينكه علي عبدالله صالح، ديكتاتور سابق يمن از اين كشور فرار كرد ثبات سياسي نيز در يمن از بين رفت. قبل از آن نيز بي‌ثباتي سياسي بود ولي پس از آن تشديد شد. حوثي‌ها به واسطه اينكه سال‌ها با دولت مركزي و ارتش در جنگ بودند از تجربه نظامي برخوردار بودند و خيلي منسجم كار مي‌كردند و كادر رهبري نيز داشتند و همچنين اهدافي را براي خودشان تعريف كرده بودند كه بر اساس آن پيش مي‌رفتند و اين عوامل پيروزي آنها را تسريع كرد. كمك‌هاي متعددي نيز از ايران دريافت كرده بودند كه آنها هم تأثير‌گذار بود. براي همين پيش‌بيني مي‌شد كه آنها قدرت را به دست بگيرند. آنها از سپتامبر گذشته با دولت مركزي درحال مذاكره بودند ولي اين گفت‌و‌گوها به نتيجه نرسيد و پس از استعفاي رئيس‌جمهور، حوثي‌ها اعلام كردند قدرت دست ماست و ما قصد داريم شوراي انقلابي تشكيل دهيم. از آن روز يمن وارد فاز جديدي شد و همه چيز عوض شد و همين عامل سرو صداي زيادي به راه انداخت. كشور يمن، دولت و رئيس‌جمهور نداشت و به سمت شوراي انقلابي پيش مي‌رفت. همچنين مذاكره با نمايندگان اكثريت پارلمان، احزاب سياسي به خصوص حزب كنگره ملي به نتيجه نرسيد و در نهايت پارلمان منحل شد و كشورهاي عربي و غربي واكنش نشان دادند. عربستاني‌ها ابتدا با اخوان‌المسلمين مشكل داشتند و فكر مي‌كردند مي‌توانند با حوثي‌ها كنار بيايند تا از شر اخوان خلاص شوند. مقامات عربستان مي‌گفتند ابتدا بايد اخواني‌ها را از بين ببريم پس از آن به سراغ حوثي‌ها برويم. حتي گروه‌هاي مختلف يمني كه براي مذاكره با مقامات عربستان به اين كشور مي‌رفتند، سعودي‌ها مي‌گفتند كه تمركز اصلي شما مقابله با اخواني‌ها باشد و پس از آن حوثي‌ها. بنابراين اتحادي بين رياض و انقلابيون يمن نبود بلكه حوثي‌ها چون مي‌توانستند بر اخوان برتري پيدا كنند عربستان از آنها حمايت مي‌كرد. مقامات عربستان معتقد بودند پس از برتري حوثي‌ها بر اخوان، آنها مجبور مي‌شوند يا با ما وارد مذاكره شوند و منافع ما را تأمين كنند يا با آنها مقابله مي‌كنيم. آنها اينگونه فكر مي‌كردند نه اينكه همه چيز را به دست حوثي‌ها بدهند.

برخي معتقدند حوثي‌ها همچون مدل حزب الله و بيرون ماندن از قدرت سياسي را دنبال مي‌كنند، به نظرتان اين موضوع تاچه حد صحت دارد و آيا اصلاً حوثي‌ها قصد بيرون ماندن از قدرت را دارند يا اينكه آنها با توجه به قدرتي كه به دست آورده‌اند در امور سياسي نيز سهيم خواهند شد؟

ساختار سياسي و تركيب طايفه‌اي كه در لبنان وجود دارد شباهت بسياري با تركيب يمن دارد اما لبنان كشور كوچكي است ولي يمن كشور بزرگي است و اينكه سهم‌خواهي‌ها هنوز تعريف كاملي نشده است. عربستان الان ادعا دارد ولي در عمل نتوانسته در يمن كاري از پيش ببرد. الگوي حوثي‌ها، حزب‌الله است و فكر مي‌كنند كه اين گروه كه در لبنان جواب داده و به دستاوردهاي مطلوبي رسيده در يمن نيز مي‌تواند موفق باشد. به نظرم، حوثي‌ها اگر بخواهند در عرصه سياسي حضور داشته باشند كه هدفشان نيز اين است، صرفاً نمي‌توانند يك گروه شبه نظامي باشند و بايد يك جبهه سياسي نيز براي خودشان تشكيل دهند. همانگونه كه جريان صدر در عراق فراكسيون سياسي تشكيل دادند تا در كنار حضور نظامي حضور سياسي نيز داشته باشند. حضور نظامي موقتي است و پس از آرام شدن اوضاع توجيهي براي حمل سلاح نيست، درحالي كه حضور سياسي هميشگي است و آنها مجبور هستند به چنين معادله‌اي تن دهند، حزب‌الله نيز در لبنان همين كار را اجرا مي‌كند. شاخه نظامي سلاح دارد و براي دفاع از كشور تلاش مي‌كند و جريان سياسي 8 مارس را تشكيل داده كه در عرصه سياسي فعاليت مي‌كند. در يمن نيز حوثي‌ها تمايل دارند تا همين الگو را اجرا كنند. به دليل فضاي انقلابي يمن، هيجان‌هاي سياسي حوثي‌ها بسيار بالاست ولي رهبران حوثي‌ها در اظهاراتشان خيلي پخته سخن مي‌گويند و واقعيت‌ها را درك مي‌كنند. خودشان هم مي‌دانند كه براي وارد شدن به فاز سياسي نياز به ابزارهاي ديگري دارند. حوثي‌ها اصرار دارند كه قدرت نظامي‌شان حفظ شود و از آن براي چانه‌زني براي ورود به عرصه سياسي استفاده كنند و اگر قدرت نظامي نباشد به نتيجه نمي‌رسند. اكنون حوثي‌ها دست برتر يمن را دارند و رقباي جدي براي آنها وجود ندارد. به نظرم، رقباي بعدي حوثي‌ها علي عبدالله صالح خواهد بود كه در ارتش نفوذ دارد و اكثريت پارلمان نيز در اختيار حزب كنگره ملي به رهبري عبدالله صالح است. رقيب ديگر آنها اخوان‌المسلمين است كه حمايت قطر و تركيه را دارند و احتمال اينكه در يمن نيز فعال شوند، وجود دارد. به خصوص ممكن است جريان‌هاي تندرو آنها به سمت ائتلاف با داعش و سلفي‌ها بروند و اين مسئله مي‌تواند قدرت آنها را در يمن بالا ببرد.

شما گفتيد كه ممكن است عبدالله صالح باز هم در يمن به قدرت برسد اگر اين اتفاق رخ دهد پس باز هم شاهد ديكتاتوري سابق خواهيم بود و اين برخلاف خواسته انقلابيون است كه خود چند سال پيش در مخالفت با همان نظام به پا خاستند و پايه‌هاي آن را سرنگون كردند؟

بله، چيزي كه عبدالله صالح به دنبال آن است، مدلي است كه در مصر انجام شد. عبدالفتاح السيسي، در اين كشور با حمايت سازمان امنيت به جا مانده از دوران حسني مبارك، ديكتاتور مخلوع مصر و به واسطه كمك‌هاي اقتصادي جريان‌ها و شركت‌هاي به جا مانده از دوران رژيم سابق به قدرت رسيد. السيسي حمايت روشفكران مصري را نيز پشت سر خود داشت و آنها از محمد مرسي، رئيس‌جمهور بركنار شده مصر سرخورده شده بودند و راه نجات مصر را در اين مي‌ديدند كه يك جريان سياسي ولو موقت روي كار بيايد كه اقتدار داشته باشد و بتواند از لحاظ سياسي بر اوضاع كشور مسلط شود و از اين مرحله عبور كنند به همين خاطر از السيسي حمايت كردند. عبدالله صالح گمان مي‌كند در يمن نيز مي‌تواند چنين مدلي را اجرا كند. البته يمن جامعه فرهنگي خاصي ندارد اما ارتش دارد و همچنين حمايت خارجي و قبايل را مي‌تواند داشته باشد و او فكر مي‌كند كه مي‌تواند اين فاز را برگرداند. عبدالله صالح خودش قصد برگشت ندارد و مي‌خواهد پسرش احمد را به قدرت برساند و در مذاكراتي كه با حوثي‌ها داشته اين موضوع مطرح شده بود. در اين مذاكرات آنها مي‌گفتند كه اكثريت پارلمان را ما در اختيار داريم و بخشي از ارتش نيز در اختيار ماست و مي‌توانيم حوثي‌ها را راضي كنيم تا احمد صالح را به قدرت برسانيم كه تاكنون به نتيجه نرسيده ولي آنها تلاش مي‌كنند تا به اين هدف دست پيدا كنند.

كمي نيز به تحولات عراق بپردازيم، با توجه به اينكه پيشروي‌هاي ارتش و نيروهاي مردمي عراق در مقابله با تروريست‌هاي داعش ادامه دارد برخي جريان‌ها سعي دارند با كارشكني روند سياسي اين كشور را با بحران مواجه كنند، نظر شما در اين باره چيست؟

متأسفانه در عراق ابعاد طايفه‌اي خيلي بالاست. حقيقت اين است كه شيعيان در عراق به وحدت اعتقاد دارند ولي سني‌ها به وحدتي اعتقاد دارند كه دست برتر را در اين كشور داشته باشند و بر شيعيان سوار باشند و اين طرز فكر سني‌هاست. آنچه اخيراً در عراق شاهد بوديم، در حقيقت كشمكش ميان سني‌ها و شيعيان بر سر چگونگي مبارزه با داعش است و اين تجربه تلخي را براي عراقي‌ها رقم زده است. در عراق گروهي هستند كه فكر مي‌كنند براي ترساندن شيعيان مي‌توانند از ابزار داعش استفاده كنند. اخيراً شوراي استانداري الانبار در بيانيه‌اي خطاب به ارتش عراق اعلام كرد اگر نپذيريد كه نيروهاي امريكايي براي نجات الانبار وارد اين استان شوند، مجبور هستيم تا پرچم سفيد را بالا ببريم و الانبار را تسليم داعش كنيم.

سني‌ها فكر مي‌كنند اگر قرار باشد تا نيروهاي مردمي شيعه، استان‌هاي سني‌نشين را فتح كنند اين شهرها را به راحتي به سني‌ها پس نمي‌دهند. اين تصور از اين باب مي‌تواند باشد كه شيعيان مي‌گويند ما در صورتي استان‌هاي فتح شده را به سني‌ها مي‌دهيم كه سني‌ها تضمين كنند كه داعش به اين مناطق بر نمي‌گردد. همان كاري كه سني‌ها براي تحت فشار قرار دادن دولت مركزي شيعه شهر موصل را تقديم داعش كردند. سني‌ها معتقدند اگر سربازان امريكايي در عراق باشند آنها مي‌توانند با حمايت امريكايي‌ها شيعياني را كه مورد حمايت ايران هستند تحت فشار قرار دهند. اين بر همه آشكار است كه اگر ايران نبود داعش الان به بغداد رسيده بود. سني‌ها يك چيزي را نمي‌خواهند بپذيرند و در پس زمينه ذهنشان تعامل با شيعه وجود ندارد بلكه رقابت با شيعيان و گرفتن قدرت از دست آنهاست. يك روز بمبگذاري كرده و روز ديگر با داعش همكاري مي‌كنند. از زماني كه حيدر العبادي، نخست‌وزير عراق روي كار آمد، تعداد بمبگذاري‌ها كم شد ولي زماني كه اختلافات بين سني‌ها براي رسيدن به خواسته‌هايشان شروع مي‌شود دوباره ماشين‌هاي بمبگذاري بر مي‌گردد و ابزار در دست آنهاست و به اين اعتقاد ندارند كه بايد حرمت شيعيان را حفظ كنيم. سني‌ها فقط يك خواسته‌شان اجابت نشود دست به اقدامات تندروانه مي‌زنند و در اين مسير هيچ اعتدالي را رعايت نمي‌كنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار