فضاي مجازي با رشد و توسعه روزافزونش به طور دائم درحال جابه جا كردن تعاريف و مرزهاي حوزههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است؛ فضايي كه هم داراي فرصتهاي بسيار است و هم آسيبهاي فراواني از دل آن خودنمايي ميكند. يكي از اين آسيبها جولان افراد سودجويي است كه حاضرند براي ديده شدن در اين فضا دست به هر كاري بزنند.
وقتي سرگرمي هدف ميشود
در حالي كه شرايط توليد صنعتي و كسب و كار سالم در كشور حال و روز خوبي ندارد آن هم در سالي كه به نام حمايت از كالاي ايراني نامگذاري شده رسانه ملي در برنامههاي مختلف با دادن آدرس غلط به جوانان راه موفقيت را شومني و سلبريتي شدن نشان ميدهد، براي موفقيت كافي است به هر قيمتي جلب توجه كنيد. در سال حمايت از كالاي ملي تقريباً هيچ نخبه علمي، دانشگاهي، كارآفرين اقتصادي و جوان موفق در عرصههاي توليدي به عنوان الگوهاي مناسب و الهامبخش جامعه در برنامههاي صداوسيما ديده نميشوند در عوض تا دلتان بخواهد راهها و روشهاي سلبريتي شدن در تلويزيون به مخاطبان تجويز ميشود. سرگرميسازي در امريكا يك صنعت است اما كاملاً منطبق با منافع ملي مديريت ميشود. در ايران اما صرف سرگرم كردم مردم اولويت اصلي را دارد و ظاهراً هرگز قرار نيست از دل سرگرم كردن، فرهنگسازي به نفع نيازهاي اساسي كشور نيز صورت بگيرد، براي مثال يكي از فيناليستهاي بخش استندآپ كمدي خندوانه در يكي از اجراهاي شهرياش به شكلي عجيب به جامعه پرستاران توهين ميكند. «پرستارها، غذا ميدن، دارو ميدن، سرم ميدن، اگر لازم بشه به دكترا...» دليل اين وضعيت را بايد در رويكرد خنده درماني و اصالت سرگرمي صداوسيماي ملي جستوجو كرد؛ رويكردي كه اخلاق در آن جايگاهي حاشيهاي دارد.
يوتيوب تحت كنترلتر از آپارات
اين وضعيت در بيرون از صداوسيما و فضاي مجازي به مراتب بيسروسامانتر است. در اين فضا ساخت دوربين مخفي با استفاده از هر شيوهاي در حال رشد است. كليپ خندهدار مردمآزاري از اين موارد است. در اين كليپ روشهاي مختلف مردم آزاري خياباني كه خندهدار جلوه ميكند ساخته شده و در آن از كيف قاپي از دختران تا ماشين دزدي به چشم ميخورد. جالب است كه اين كليپها در ايران توسط سايت ويدئو آپارات به اشتراك گذاشته ميشود و بازديدهاي بالايي هم دارد اما همين موارد در سايتهاي خارجي چون سايت امريكايي يوتيوب به عنوان موارد ضداجتماعي و ضدفرهنگي حذف ميشود و كنترل بيشتري روي آن است. همين نظارتها باعث شد تا چندي پيش يكي از به اصطلاح شاخهاي مجازي كه محتواي ويدئوهاي او از سوي يوتيوب حذف ميشد با اسلحه به ساختمان يوتيوب رفته و اقدام به تيراندازي كند؛ عملي كه منجر به كشتهشدن وي نيز شد اما فضاي اينستاگرام و آپارات در ايران فضاي بازتري در اختيار اين افراد قرار داده است.
خط قرمزي وجود ندارد
آيدين زوارهاي نام فردي است كه به واسطه ساخت كليپهاي دوربين مخفي در فضاي مجازي شناخته ميشود؛ دوربين مخفيهايي كه براي جذب مخاطب بسياري از خط قرمزهاي اخلاقي و صد البته حقوق شهروندی و حقوق فردی را زيرپاميگذارد. روي صندلي جلوي يك خودرو مردي با نوزادي قلابي در دست نشسته، خانمي از همه جا بيخبر در صندلي عقب به عنوان مسافر سوار ميشود. مرد از صداي گريه بچه عصباني شده و نوزاد را حين حركت ماشين از پنجره به بيرون پرتاب ميكند. خانم مسافر به طور طبيعي نسبت به اين صحنه ساختگي واكنش نشان داده و اقدام به كتك زدن مرد ميكند و مخاطب بايد از ديدن اين صحنه به وجد آمده و سرگرم شود. در مورد ديگري راننده تاكسي پس از سوار كردن مسافران مثلاً اقدام به خودكشي با اسلحه كمري ميكند. خون كله مرد راننده روي شيشه ميپاشد و واضح است كه مسافران از همه جا بيخبر قرار است چه واكنشي به اين صحنه نشان دهند.
گناه نابخشودني رسانه ملي
تأسفآور اينكه برخي كليپهاي آيدين زوارهاي عيد امسال در پربينندهترين زمان پخش رسانه ملي يعني لحظات تحويل سال در برنامه احسان عليخاني به نمايش درآمده و براي اين فرد تبليغ ميشود. اخيراً عوامل فيلم «به وقت شام» در اشتباهي كه موجب عذرخواهي حاتميكيا هم شد براي تبليغ اين اثر در پرديس كوروش اقدام به اجراي يك نمايش ميداني كردند و اين اجرا به طور طبيعي به دليل ترساندن مردم با اعتراضاتي مواجه شد و حتي پليس اقدام به بازداشت برخي از اجرا كنندگان اين برنامه كرد. آيا صرفاً نمايش ميداني فيلم «به وقت شام» منجر به ترساندن مردم ميشود و دوربين مخفيهاي مخوف و گزارشهاي به اصطلاح مردمي كه شئونات عمومي را رعايت نميكند موجب جريحه دار شدن و رعب و وحشت عمومي نميشوند؟ اينجاست كه بايد جلوي برخورد دوگانه برخي رسانهها علامت سؤال ايجاد كرد. ساخت كليپهاي دوربين مخفي از جهت بازي با روح و روان مردمي كه از آنها براي ساخت ويدئو سوء استفاده ميشود بايد غيرانساني و غيراخلاقي تلقي شود و به لحاظ عاديسازي فرهنگ ترساندن مردم به هر قيمتي براي خنده و البته كسب پول ضدفرهنگي به حساب آيد.
گزارشهاي مردمي نيز يكي از اين نمونه هاست، گرفتن گزارش از مردم با طرح سؤالات غيرمتعارفي چون «آيا تا به حال تجربه جنسي داشتهايد؟» كه در آپارات و سايتهاي اشتراك گذاري ويدئو بارگذاري ميشود نه صرفاً به دليل طرح موضوع بلكه به دليل آنكه فكر درستي پشت آن نيست و صرفاً به انگيزه جذب مخاطب از طريق سوء استفاده از يك تابو صورت گرفته قابل انتقاد است. آنچه عجيب به نظر ميرسد اين است كه مجوز ضبط ويدئوهاي موسوم به دوربين مخفي يا گزارشهاي مردمي غيرمتعارف از چه طريقي اخذ ميشود يا اصلاً اين ويدئوها با مجوز از وزارت ارشاد ضبط ميشوند يا اساساً نظارتي بر فعاليتهايي كه به نام سرگرميسازي در فضاي مجازي صورت ميگيرد، انجام نميشود.