پادشاه سعودی که در سال 2015 بر کرسی قدرت نشسته چنان گرفتار بحرانهای داخلی و بیرونی شده که برای فرار از بحرانهایش دست به دامان کشورهای ذرهبینی عربی شده چرا که کشورهای بزرگ عربی و جهانی دیگر حاضر به بازی در زمین سعودی نیستند.
ملک سلمان در سال 2015 در حالی بر مسند قدرت نشست که از همان ابتدا به دنبال انحصار قدرت در حوزه داخلی و بیرونی عربستان بود. از یک سو با برکنار کردن تمام رقبا و دادن سمتهایی همچون جانشین ولیعهد و وزیر جنگ به فرزندش محمد بن سلمان و حتی واگذاری امور اقتصادی و حتی خارجی به او به دنبال تثبیت قدرت خاندان سلمان بود. از سوی دیگر وی با مجموعهای از بحرانسازیهای منطقهای نظیر حمایت ازتروریسم در عراق و سوریه و البته تجاوز گسترده به یمن و استمرار کشتار مردم بحرین، ونیز ایجاد اتحادیههای نظامی منطقهای در قالب شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب بر آن بود تاخود را پادشاه کشورهای عربی معرفی نماید. در این راستا وی میلیاردها دلار هزینه کرده و حتی به روابط آشکار با صهیونیستها روی آورد. بن سلمان با پروژههایی همچون ایران هراسی،شیعه هراسی، وفاق عربی در برابر غیر عربی، حفظ ساختارهای پادشاهی در برابر مطالبات ملتهای عربی، معرفی ارتش عربی به عنوان نیرویی معادل ناتو و با دادن وعدههای میلیاردی به دنبال بردن ارتشهای عربی و حتی کشورهای اسلامی زیر پرچم سعودی بود چنانکه حتی ادعای ارتش اسلامی با حضور 34 کشور را مطرح کرد که البته بسیاری از کشورها حضور در این ارتش ادعایی را تکذیب و با آن مخالفت کردند. پادشاه سعودی برای تقویت طرح خود به باجدهی و خوش خدمتی گستردهتر برای غرب نیز روی آورد و در کنار اجرای طرحهای منطقهای خریدهای تسلیحاتی بسیاری نیز با محوریت آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان نیز صورت داد.
سعودی در کنار گرفتار شدن در وضعیت بحران اقتصادی، در یمن، سوریه، عراق و لبنان با زنجیرهای از شکستها مواجه شده است، برای رسیدن به رویاهایش حتی به سمت رژیم صهیونیستی رفت نتوانسته جز ویران سازی منطقه کارکردی داشته باشد و امروز جهانیان وی را پدر خوانده تروریسم میدانند. نکته قابل توجه آنکه پادشاه سعودی حتی نتوانسته جایگاه محمد بن سلمان فرزندش را برای پادشاهی تثبیت نماید و جنگ قدرت در خاندان سعودی همچنان بالاست. نکته مهم دیگر آنکه سعودی در حفظ متحدانش نیز ناتوان بوده که دوری مصر و تقابل گسترده میان طرفین از نمودهای آن است. این روزها مصر که دستاوردی از وعدههای سعود نداشته و حتی زخم خورده خیانتهای آن بویژه در باب اخوان و روابط ریاض با آنکارا است راه مقابله با بدعهدی سعودی را در پیش گرفته و این خود چالشی بزرگ برای پادشاه بیمار سعودی شده است. سعودی چنان گرفتار انزوا شده که پادشاهش با تمام بیماریاش مجبور به سفر دورهای به کشورهای عربی شده تا شاید رضایت کشورها را برای همراهی هر چند ظاهری با عربستان در منطقه جلب نماید.
سفر منطقهای «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با سفر به امارات آغاز شد.روزنامه الحیات»، گزارش داد قرار است پادشاه عربستان در دیدار با مسئولان اماراتی مهم ترین موضوعات منطقه و وضعیت سوریه، یمن و لبنان را بررسی کند.وی همچنین قرار است به بحرین، قطر و کویت نیز سفر کند؛ قرار است بحرین طی هفته جاری میزبان سیوهفتمین نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس باشد.
به عبارتی میتوان گفت که سفر پادشاه سعودی نه از روی قدرت بلکه برگرفته از ضعف و ناتوانی است که وی را به چنین سیاستهایی واداشته است. به هر تقدیر میتوان گفت که عربستان والبته ترکیه برخلاف ادعاهایشان نه تنها در منطقه دستاوردی نداشتهاند بلکه در جمع بازندگان اصلی تحولات منطقه بودهاند چنانکه امروز به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریسم حتی از سوی کشورهای غربی معرفی میشوند. آنهایی که زمانی تصور میکردند با بازی در زمین غرب میتوانند جایگاهی در صحنه منطقه داشته باشند اکنون به رغم میلیاردها دلار هزینه در انتهای صف قرار دارند و به عنوان بازندگان معرفی میشوند و جالب توجه آنکه غرب که ادعای حمایت از آنها داشت، هیچ حمایتی از آنان نکرده و آنها را در میان مجموعهای از بحرانها تنها گذاشته است. پادشاه مریض سعودی در حالی راهی منطقه شده که او را باید پادشاه رویاهای مرده دانست چرا که وی به هیچکدام از آنها دست نیافته و هر کدام از آنها کابوسهایی شدهاند که شبانه روزش را فرا گرفته اند.