برعكس، شديداً علاقهمندم و از كوچكترين فرصتي براي مطالعه استفاده ميكنم. مگر ميشود در اين گذران عمر كتاب نخواند.
پس ميشوي آدمي با داشتههاي گذشته. خواندن يعني تغذيه و تقويت فكر و روان. به هرحال روزگار ما با شتابي كه دارد، اگر نجنبيم خيلي چيزها را از دست ميدهيم. اگر نخواني، حاصلش يك كمشعوري يا جاماندگي از اجتماع خواهد بود.
هستم چون منافاتي ندارند. حتي فضاي مجازي هم ميتواند منبع مطالعه باشد ولي مطالعه با كتاب و تورق زدنش چيز ديگري است. قابل قياس نيستند.
اين را بايد دقت كرد. اينها را اشتباه نگيريم. مطالعه در فضاي مجازي نميتواند به معني واقعي كلمه از جنس مطالعه باشد.
من وقت كمي براي مطالعه دارم، متأسفانه به دليل درگيريهاي شخصي و كاري، اما بيخيال كتاب خواندن نميشوم.
اين نكته را يادم نرود بگويم كه كتاب خوب و بد دارد و گاهي خواندن برخي از اينها وقت تلف كردن است، اما براي كتابخواني اهل كاوشم. ممكن است كسي كه قبولش دارم كتاب خوبي را معرفي كند يا اينكه خودم ميگردم و علاقهمندش ميشوم.
خيلي از مواقع همكاران را ميفرستم يا از كتابفروشي ميخواهم كه كتاب مدنظرم را بفرستد. يادش بخير! گشتزني در بازار كتاب و خريد در خيابان انقلاب از علايق من بود، اما ديگر فرصتي برايش ندارم. البته نمايشگاه كتاب را از قلم نمياندازم.
اعتقادي ندارم كه هنرمند روي صفحات مجازي يا با شعار، مثلاً جار بزند كه ملت كتاب بخوانيد.
به نظرم اول خود هنرمندان بايد كتاب بخوانند تا در سير و سلوك و البته آثارشان تأثير بگذارد. اين ناخودآگاه روي مخاطبان نيز مؤثر واقع ميشود. هنرمند ابتدا بايد برادرياش را در كتاب خواندن ثابت كند بعد به بقيه سفارش بدهد. زندگي هنري خيلي از فرصتها را از هنرمند ميگيرد، مثل كتاب خواندن. اگر دقت نكنيم، ميبينيم 10 سال گذشته و كتابي نخواندهايم.
فيلم و تئاتر ديدن و شركت در فضاي فرهنگي جاي كتاب را نميگيرد. كتاب جايگزين ندارد. پس هنرمند ابتدا خودش كتاب بخواند و بعد خوبها را به بقيه پيشنهاد بدهد. فضاي مجازي را هم با مطالعه اشتباه نگيرند.
در دوران ما مطالعه را فقط ميتوانستيم از طريق مطبوعات و كتاب كاغذي پيدا كنيم. الان متأسفانه مطالعه را پرسهزني در اينترنت تصور ميكنند. در حالي كه آن استواري كه فرد با كتاب به دست ميآورد يك صدمش را در اينترنت نخواهد يافت.
اميدوارم جوانترها كتاب بخوانند.