
در دقايق ابتدايي بازي فينال جام ملتهاي اروپا، ديميتري پايت، بازيكن تيم ملي فرانسه خطايي را روي كريستيانو رونالدو پرتغالي انجام ميدهد. اين خطا باعث مصدوميت شديد رونالدو ميشود و چند دقيقه بعد ستاره تيم فوتبال پرتغال با چهرهاي گريان زمين بازي را ترك ميكند. با وجود اينكه در نهايت پرتغال بازي را به نفع خود به پايان برد، اما همين خطاي ورزشي ابتداي بازي باعث شد تا لشكري از وندالهاي مجازي كه متأسفانه بیشتر آنها ايراني هستند تشكيل شود و به صفحه «پايت» در اينستاگرام حمله كنند؛ حملهاي كه ظرف چند دقيقه با چند صدهزار پيام توهينآميز به زبانهاي فارسي، انگليسي و فرانسوي، طوفاني را به راه انداخت. اين حركت جمعي نابخردانه حتي در گزارش تلويزيوني مسابقه نيز بازتاب پيدا ميكند و عادل فردوسي پور ميگويد: مردم به پيج پايت رفته و از خجالت اون دراومدن؛ اين چهكاريه آخه؟!
سؤال كنايهآميز فردوسي پور را تا امروز كسي به صورت دقيق و صحيح پاسخ نداده است. هيچ كس هم نميداند قرباني بعدي اين رفتارهاي غيرمتمدنانه چه كسي است و قرار است صفحه مجازي كدام بخت برگشتهاي آماج انواع توهينها و الفاظ ركيك شود. مسئله وقتي بدتر ميشود كه بعد از موج حمله، موج دومي نيز به وجود ميآيد و اين بار حملهكنندگان سعي در عذرخواهي از صاحب صفحه دارند! كساني كه با نامهاي حقيقي و مجازي در اينستاگرام، فيسبوك و ديگر شبكههاي اجتماعي صفحه دارند و بدون اينكه دعوتنامه براي حضور حمله يا هماهنگي گروهي براي انتخاب طعمه وجود داشته باشد، به صفحه افراد خاصي حمله ميكنند كه در آن روز به نحوي از انحا نامش بر سر زبانها افتاده است. حملهكنندگان هيچ علامت مشخصهاي ندارند و حتي در صفحههاي شخصي خودشان از سخنان بزرگان و پندهاي حكيمانه استفاده ميكنند و خود را شخصيتي بافرهنگ جلوه ميدهند، اما در زمان حمله شبيه سربازان چنگيزخان همه آثار تمدني پيش رويشان را تخريب ميكنند!
آيا همه اين افراد مشكل رواني دارند يا اينكه جامعه دچار يك بيماري حاد شده است كه در شبكههاي مجازي بروز و ظهور پيدا ميكند؟! سابقه اين رفتارها قديميتر از امسال و پارسال است، ولي هر بار آبروريزيهاي بينالمللي جديدتري از سوي اين جماعت رخ ميدهد كه باعث ميشود از داور بازي ايران و آرژانتين در جام جهاني گرفته تا ليونل مسي، بازيگران سينماي امريكا، سياستمدارهاي خارجي و حتي افراد مشهور ايراني هم از دامنه اين حملات در امان نمانند و بعد از هر حمله به صفحهاي اجتماعي، صاحب آن صفحه از رفتار ايرانيها ابراز تعجب و تأسف كند. آمار حملهها آنقدر بالا رفته است كه ديگر جمشيد مشايخي نيز پيشقدم عذرخواهي نميشود. هنوز نه روانشناسان و نه جامعهشناسان ايراني راه درماني براي اين رفتارهاي بيمارگونه پيدا نكردهاند. حتي عدهاي هنوز باور ندارند اين رفتارها بيماري است و بعضاً به خاطر برخي از اين هجومها كه مطابق با سياستهاي دولت يا منافع ملي بوده است به طور غيرمستقيم آن را تشويق نيز كردهاند.
تنها واژهاي كه امروزه بر سر استفاده از آن براي حملهكنندگان به صفحههاي اجتماعي و نويسندگان توهينها در اين صفحات ميتوان به كار برد «وندالهاي مجازي» است. وندالها در شهرها به آثار فرهنگي حمله ميكنند، روي ديوارها شعارهاي غيراخلاقي، نژادپرستانه و اعتراضي مينويسند و نظم و زيبايي شهري را از بين ميبرند، همان كار امروز در فضاي مجازي و به نحو ديگري توسط برخي از هموطنان ما در حال رواج يافتن است. كساني كه تلاش ميكنند تا اينترنت خيلي ارزانتر و در دسترستر در اختيار افراد قرار گيرد، فكر اينجاي كار را نكردهاند كه حضور برخي از افراد در فضاهاي مجازي تا چه حد ميتواند از نظر اخلاقي و رفتاري خطرناك باشد. دولت اينترنت را گسترش ميدهد و پهناي باند را پهنتر ميكند، ولي كسي جلوي وهن شدن فرهنگ ملتي كه خود را به واسطه حضور ادبا و عرفاي نامياش جزو برترين تمدنهاي جهان ميداند، نميگيرد. همه ميخواهند به راحتي به اينترنت دسترسي داشته باشند و با هيچ فيلتري روبهرو نشوند و داشتن اينترنت را به عنوان حقي انساني قلمداد ميكنند، ولي در عمل غيرانسانيترين اعمال را در فضاي مجازي انجام ميدهند، اين روزها بيشتر از اينكه راه درمان اين بيماري جمعي محل بحث باشد، پيدا كردن قرباني بعدي وندالها سوژه حضور در شبكههاي اجتماعي شده است.