
جملات آنچنان صريح و گوياست كه نياز به هيچ تحليل و تفسيري ندارد؛ «ايستادگي رهبري بر اصول و آرمانهاي انقلاب تا پاي جان».
مقام معظم رهبري در ديدار اخير دانشجويان كه بايد آن را يك دوره درس دشمنشناسي براي بچههاي نسل چهارم انقلاب دانست، ضمن تبيين توطئههاي دشمنان نظام اسلامي عليه مردم ايران نه تنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، كه از زمان سلطه امريكاييها بر ايران پس از كودتاي 28 مرداد 1332و تبيين مأموريتهاي دانشجويان در دوران تحصيل و ضرورت ايجاد آمادگي در خود براي پذيرش مسئوليتهاي سنگين كشور در آينده، عصاره بياناتشان را در چند جمله كوتاه هم خطاب به دشمنان بيروني انقلاب كه اين روزها به زعم خود با «برجام» تسليم ايران را به انتظار نشستهاند و هم خطاب به ضدانقلاب و ديگر معارضين انقلاب كه با پافشاري بر فتنهها و نفوذ، فروپاشي در داخل را، به كمين نشستهاند، صريحا ميگويند: «ما ايستادهايم؛ بنده حقير وظيفه دينياي دارم، وظيفه شرعياي دارم، وظيفه اخلاقياي دارم؛ در مواجهه با ضدانقلاب و معارضين انقلاب ايستادهام و تا جان در بدن دارم اين ايستادگي وجود دارد» و آنگاه با اشاره به حمايتهاي مردمي انقلاب و حضور مردم و نخبگان در صحنه، بر عقبه راهبردي آن در داخل نيز تأكيد كرده و يادآور ميشوند: «به اين مردم هم اعتماد دارم؛ در ميان نخبگان كشور از جمله دانشگاهيان و دانشجويان، آنقدر عناصر مؤمن و طرفدار ايستادگي در اين راه وجود دارد كه هر آدم دلسردي را هم دلگرم ميكند؛ چه برسد به كسي مثل بنده كه خودش بهخوديخود دلگرم است.» و در پايان هم نتيجه حتمي اين ايستادگي را پيروزي دانسته و تأكيد ميكنند كه: «عاقبت ايستادگي هم پيروزي است».
سيره و عمل مقام معظم رهبري طي 37سال گذشته نشانگر اين است كه ايشان همچون دوران جنگ تحميلي كه در مسئوليت رياستجمهوري همواره در خط مقدم در كنار رزمندگان بودند، پس از پايان جنگ تحميلي و در دوران زعامت امت و در گذار از گردنههاي دشوار انقلاب، با خطرپذيري و مقابله صريح و مستقيم با تهديدات انقلاب، در خط مقدم مقابله با چالشها و تهديدات به تكليف خود عمل كرده و همه هجمهها و تيرهاي زهرآگين دشمنان بيروني و داخلي را به جان پذيرفته و نظام اسلامي را از گردنههاي سخت به سلامت عبور دادهاند.
در اين ميان با توجه به ويژگيهاي دو عرصه گذشته كه رهبري موفق به نجات كشتي انقلاب شد، شرايط آينده در عين هشدار به دشمنان، عبرتي براي نيروهاي مؤمن به انقلاب است.
اول: در دوران پس از دوم خرداد و در اوج تهاجم فرهنگي دشمنان كه جريان داخلي همصدا با بيگانگان با عبور از امام و انقلاب، دوران ختم انقلاب را اعلام و با فرستادن امام(ره) به موزه تاريخ، فروپاشي نظام را لحظهشماري ميكرد، رهبري با به دوش كشيدن «چفيه» عملاً در برابر اين جريان ايستادند و با عبور عزتمندانه نظام از فتنه تير 78 و پيامدهاي آن، زمينه تثبيت و احياي مجدد ارزشهاي انقلاب را فراهم كردند. مقام معظم رهبري در اول ارديبهشت سال 1379 در بخشي از سخنانشان در جمع دهها هزار نفري جوانان با اشاره به عملكرد يك جريان مطبوعاتي كه به پايگاههاي دشمندر داخل تبديل شده، تكرار حادثه صلح امام حسن (ع) را منتفي و تكرار حادثه كربلا را محتمل دانسته و يادآور ميشوند:متأسفانه در داخل كشور ايادي دشمن و منافقان فعالي مانند «عبدالله بنابي» حضور دارند.
آنها كساني هستند كه خيال ميكردند اگر انقلابي در اين كشور روي دهد، حكومت متعلق به آنهاست، آنها نه فقاهت، نه امام، نه مردم و نه احساسات ديني را قبول دارند و همان طور كه پيامبر(ص) با عبداللهبنابي خوشرفتاري كرد و از مجازات او اجتناب ورزيد، نظام اسلامي ضمن خوشرفتاري، آنان را مجازات نكرد. آنها همان كساني هستند كه با حرفها، موضعگيريها و تبليغات خود و احياناً با دخالت در برخي از اغتشاشات، دشمن خارجي را اميدوار ميكنند. رهبر معظم انقلاب اسلامي در آن سخنان هدف نهايي دشمنان خارجي و منافقان داخلي را نفي حكومت اسلامي دانستند و ضمن فراخواندن جوانان به مطالعه تاريخ فرمودند: به بركت وجود ملت هوشياري مانند ملت ايران و افكار برانگيخته اين ملت و به بركت انقلاب بزرگي مانند انقلاب ايران، نه امريكا و نه قدرتهاي هم پيمان او قادر نيستند حادثه تلخي مانند حادثه صلح امام حسن مجتبي(ع) را بر ملت ايران تحميل كنند و اگر دشمن خيلي فشار بياورد، حادثهاي مانند حادثه كربلا در اينجا اتفاق خواهد افتاد. ايشان سپس تصريح ميكنند: اين يك خطر بزرگ است كه اگر جلوي آن گرفته نشود، بدون شك دشمن يك قدم جلو خواهد آمد و روحيهاي جديد پيدا خواهد كرد اما جايي كه دشمن هرگز نخواهد توانست آنجا را از لحاظ معنوي و روحي تصرف كند، جايي است كه اين مردم و اين خدمتگزار در آنجا قرار دارند.
دوم: در دوران فتنه سال 1388كه اينبار دشمنان بيروني در پيوند با عوامل فتنه در داخل و با برآورد غلط از نتيجه انتخابات رياست جمهوري دهم با دامن زدن به آشوبهاي خياباني، فروپاشي نظام را انتظار ميكشيدند و در شرايطي كه بسياري از نيروهاي مدعي انقلاب از مانور خياباني عوامل فتنه منفعل شده بودند، رهبري بار ديگر با اتكا به عنايات الهي و حمايت تودههاي اجتماعي اين سناريوي پيچيده را كه 20 سال براي آن برنامهريزي وتلاش شده بود خنثي كردند. اتمام حجت ايشان در خطبههاي تاريخي 29 خرداد 1388 براي هميشه در تاريخ ماندگار شد. ايشان درآن خطبه با تبيين دقيق فرايند انتخابات وحمايت از رأي مردم يادآور شدند كه: بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. رهبري سپس خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات هم فرمودند: من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده آنهاست. اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست ميكنند و مسئولان نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب كنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد وبا مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.
ايشان پس از آن با اتمام حجت با بيگانگان نسبت به تلاش آنها براي سوءاستفاده از فتنه كف خيابان ، در خطاب تاريخيشان به حضرت بقيهالله (ارواحنا فداه) با اشاره به اينكه جان ناقابلشان را در دفاع از نظام به كف گرفتهاند، ميفرمايند:اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد. همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما تويي؛ صاحب اين كشور تويي، صاحب اين انقلاب تويي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما.
سوم: اكنون ودر شرايطي كه دشمنان نظام اسلامي با برآورد غلط از فرآيند مذاكرات هستهاي و برجام و با اتكا به انفعال برخي از نيروهاي داخلي، تسليم نظام را به انتظار نشسته واز ضرورت «تغيير رفتار منطقهاي ايران» سخن به ميان آورده و مدعي ميشوند كه: «به ايران اجازه نميدهيم راحت باشد»! سخنان رهبري اتمام حجت و فصل الختامي بر اين فرآيند است. ايشان در ديدار دانشجويان ابتدا اوضاع خاص و حساس كنوني كشور را بسيار شبيه جنگ احزاب در زمان پيامبر (صلياللهعليهوآله) دانسته ويادآور شدند: امروز نيز همه دنياپرستان و زورگويان عالم در مقابل جمهوري اسلامي ايران صفآرايي كرده و از همه جوانب آن را مورد حمله قرار دادهاند. سپس خاطرنشان كردند: در چنين شرايطي، كساني كه سست ايمان و شايد داراي گرايشهاي دروني به دشمن هستند، اظهار يأس و نااميدي و خودكمبيني ميكنند اما افراد داراي ايمان مستحكم، هر قدر هم شرايط سختتر شود، با عزم و اراده قويتر ايستادگي ميكنند. حضرت آيتالله خامنهاي آنگاه به «مبارزه سرنوشتساز و اجتنابناپذير ملت ايران با جبهه استكبار» اشاره كردند و افزودند: اين مبارزه نيازمند بهانه نيست زيرا تا زماني كه ملت ايران براساس غيرت و سابقه انقلابي و اسلام، ايستاده است، اين مبارزه وجود دارد و براي پايان آن نيز فقط دو راه متصور است؛ يا جمهوري اسلامي به آنچنان قدرت و توانايي دست يابد كه طرف مقابل جرئت تعرض نداشته باشد يا اينكه جمهوري اسلامي هويت اصلي خود را از دست بدهد و يك ظاهر بيجاني از آن باقي بماند. در اينجاست كه رهبري بارديگر تأكيد ميكنند كه در مواجهه با زيادهخواهيهاي استكبار و ضدانقلاب و معارضين، تا جان در بدن دارند ايستادهاند و عاقبت ايستادگي هم پيروزي است.