دو محيطبان هرمزگاني كه در ارتفاعات منطقه تحت حفاظت خود با شكارچيان درگير شده بودند، دو روز پيش به ضرب گلوله مستقيم متخلفان به شهادت نائل آمدند.
با شهادت «محمد دهقاني» و «پرويز هرمزي»، دو تن از محيطبانان منطقه حفاظت شده گنو، شمار محيطباناني كه در راه دفاع از محيط زيست و حيات وحش كشور به ديار باقي شتافتهاند به ۱۱۶ تن رسيد. بنا بر گزارشهاي رسيده، اين دو محيطبان در جريان درگيري با شكارچيان متخلف بر اثر شليك گلوله مستقيم به قلب و سر به شهادت رسيدهاند و ضاربين پس از اين حادثه از محل متواري شده و منطقه را ترك كردهاند.
مديريت محيط زيست كجاي تخريب محيطزيست است؟!
از طرف ديگر، آمار دقيقي هم از زخمي و مجروحيت يا حتي معلوليت دائمي محيطباناني كه طي درگيري با متخلفان محيط زيستي آسيب جدي ديدهاند، در دسترس نيست. همچنين به طور دقيق مشخص نيست متخلفاني كه در درگيري با حافظان محيط زيست كشته يا مجروح شدهاند، چه تعدادي هستند.
كشتهشدن جنگلبانان و محيطبانان و متعرضان به محيطزيست، روي واضح سكهاي است كه خبر از تعرضهاي دامنهدار به محيط زيست ميدهد اما اينكه در پس اين دستاندازيها چه ميزان از سرمايه ملي به تاراج رفته است و ميرود، سود هنگفت ناشي از قاچاق حيوانات و درختان حفاظت شده چقدر است كه به خاطر آن چنين قتلهايي به وقوع ميپيوندد، اساساً نقش سازمان حفاظت از محيط زيست در رابطه با اين قتلها چگونه است و پرسشهايي از اين دست به ذهن هر يك از شهروندان ايراني خطور كرده كه پاسخ به آنها بيارتباط به بررسي نحوه توزيع، مديريت و حمايت از محيطبانان و پاسداري از محيط زيست ملي نيست. تنها به عنوان يك نمونه از سوءمديريتهاي محيط زيستي ميتوان نگاهي گذرا به سرنوشت يوز ايراني انداخت.
يوز ايراني از گونههاي جانوري منحصر بهفرد در سرتاسر جهان به شمار ميرود كه به غير از عرصه طبيعي ايران، در هيچ كجاي دنيا نمونه آن يافت نميشود اما گويا كشور ما نيز مأمن امني براي حضور آن نيست، چراكه بارها با خبرهايي در خصوص كشتار اين گونه در جهت بهرهبرداري از پوست آن يا تلفات جادهاي و تصادفات آن با خودروهاي مواجه بودهايم.
مسلم نوري، فعال محيط زيستي در خصوص افزايش كشتار يوزهاي ايراني، به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: بر اساس مستندات، 27 يوزپلنگ ايراني توسط عوامل انساني مختلف از پاي درآمدهاند كه حداقل 11 مورد آن بر اثر برخورد با خودروهاي عبوري بوده است.
وي ادامه داد: اين در حالي است كه براساس آخرين گزارشهاي ارسالي به انجمن يوزپلنگ ايراني از سال 90 تا 92 از 17 منطقه اعلام شده، جمعيت يوزپلنگ ايراني در كشور تنها بين 40 تا 70 قلاده است.
اين فعال محيط زيستي تصريح كرد: به قطع يقين آمار غير رسمي از كشتار آخرين بازمانده يوز آسيايي كه تنها در ايران حضور دارد بيشتر از اين مقدار رسمي اعلام شده است، چراكه شكارچيان معمولاً لاشهها را به همراه خود برده و پس از گرفتن عكس يادگاري از حيوان اقدام به كندن پوست آن ميكنند. در حاليكه در بسياري از كشورها با احداث جادههاي روگذر يا زيرگذر زيستگاههاي حيات وحش خود را از پديده تصادفات جادهاي ايمن كرده و مرگ حيات وحش خود را با اتفاق مذكور به صفر رساندهاند، اما سازمان محيط زيست تنها به علائم راهنمايي و رانندگي چون نصب تابلوهاي كاهش سرعت و سرعتگير و ديگر موارد در جادههاي بسنده كرده و شاهد مرگ و مير گونههاي باارزش خود چون يوز ايراني ميشويم، گونهاي كه در حال انقراض بوده و تنها در ايران زيست ميكند.
وقتي قانون به نفع متخلف و به ضرر منافع ملي است طنز تلخ اين قتلهاي دامنهدار اين است كه محيطبانان از نظر قوانين استخدامي، كارمند دولت محسوب ميشوند اما با توجه به شرايط كاري خود، وضعيتي شبيه نيروهاي انتظامي يا شبهنظامي دارند.
به بياني ديگر، هنگام درگيري مسلحانه يا خطرات مشابه، فقط قوانين كارمندان دولتي در مورد محيطبانان اعمال ميشود. به اين ترتيب محيطبانان در درگيري با افراد متخلف كه بيشتر آنها را شكارچيان مسلح غيرقانوني تشكيل ميدهند، از قوانين حمايتي كمي برخوردارند و قوانين حمايت از نيروهاي نظامي و انتظامي نيز شامل آنان نميشود.
حتي پس از وقوع حادثه در مناطق حفاظت شده، قوانين موجود حمايت كافي و وافي را از جنگلبانان و محيطبانان انجام نميدهند، چنان كه بارها شاهد محكوميت محيطباناني در مراجع قضايي بودهايم كه در راستاي انجام وظايف محولهشان مرتكب قتل و ضرب و جرح غيرعمدي شدهاند. محكوم به اعدام شدن دو محيطبان دنا و زاگرس نمونههايي از اين دست هستند.
پرمبرهن است كه در چنين شرايطي كه قانون هم بازدارندگي كافي ندارد، متخلفان جريتر شده و منافع ملي بيشتر به تاراج خواهد رفت.
ژستهاي رسانهاي بهجاي كار عملي بنا بر قوانين متعدد و متفرقي كه در نظام حقوقي ما وجود دارد، سازمان محيط زيست، مسئول اصلي و اولي حفاظت از محيط زيست و مقابله با تخريب محيط زيست و پديدههايي از اين دست است.
وقتي سازمان مسئول در اين زمينه به برگزاري ميتينگها و شوهاي رسانهاي محيط زيستي بسنده كرده و به اين دل خوش كرده كه نقش يوز در حال انقراض ايراني بر پيراهن تيم ملي فوتبال كشورمان حك شده و در جادههاي مناطق محافظت شده با خودرو زير گرفته ميشود ! معلوم است حال و هواي محيط زيست ايران گرد و خاكي و غبارآلود باقي خواهد ماند. جالبتر آن كه طبق قوانين، سازمان حفاظت از محيط زيست، متولي اصلي اصلاح قوانين محيط زيستي است. اين سازمان از انجام اين وظيفه ذاتي خود هم سر باز زده و اجازه ميدهد ضعف قوانين كهنه بعضاً صد ساله متخلفان را متخلفتر كرده و سرمايه ملي را بيش از پيش به تاراج برود و جانهاي شهروندان ايراني قربان اين ولنگاري شود و البته به جاي انجام اين وظيفه ذاتي و جلوگيري از تكرار اين قضاياي تأسفبار يا حداقل كاستن از آنها، هر از چند گاهي با كشته شدن محيطباني خدوم و رنجور، سازمان محيط زيست به صدور بيانيهاي كفايت ميكندكه تنها مصرف رسانهاي دارد و بس.