کد خبر: 780439
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۱
خانم دكتر‌ روي خاله سالخورده‌اش اسید پاشید
ساعت 14 روز يك شنبه 5 ارديبهشت ماه فردي با مأموران پليس تماس گرفت و گفت به روي يكي از بستگانش كه زن سالخورده‌اي است در خانه‌اش پلاك 17 خيابان برزيل اسيد پاشيده‌اند.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 14 روز يك شنبه 5 ارديبهشت ماه فردي با مأموران پليس تماس گرفت و گفت به روي يكي از بستگانش كه زن سالخورده‌اي است در خانه‌اش پلاك 17 خيابان برزيل اسيد پاشيده‌اند. دقايقي طول نكشيد كه تيمي از مأموران كلانتري 145 ونك در محل حادثه حاضر شدند.  مأموران وقتي پا‌  در طبقه دوم اين خانه گذاشتند با زن 63 ساله‌اي به نام اشرف روبه‌رو شدند كه مدام فرياد مي‌زد آي سوختم. اشرف در حالي كه درد و سوزش امانش را بريده بود، با كلمات بريده گفت: لحظاتي قبل خواهر زاده‌اش متهمه به صورتش اسيدپاشيده و همزمان با ورود مأموران از خانه فرار كرده است. پس از اين، دو نفر از مأموران پليس راهي كوچه شدند و با نشاني‌هايي كه زن مصدوم داده بود،  متهمه را ‌ هنگام فرار دستگير كردند.  همزمان با انتقال اشرف به بيمارستان مطهري مشخص شد وي از ناحيه صورت و دست‌ها و پاها به شدت با مايع اسيدي سوخته است. تيم پزشكي در نخستين معاينات درصد سوختگي زن سالخورده از ناحيه صورت و دست و پا را 20 درصد اعلام كردند.  متهمه پس از دستگيري به اسيدپاشي روي خاله سالخورده‌اش اعتراف كرد و مأموران نيز در محل حادثه ظرف اسيدي را كشف كردند. مأموران در بازرسي بدني از متهم مقدار زيادي دلار همراه گذرنامه و بليت کانادا را كشف كردند كه حكايت از آن داشت متهمه پس از اسيدپاشي قصد فرار به خارج از کشور را داشته است.  متهمه صبح ديروز به دادسراي جنايي تهران منتقل شد و از سوي قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم ويژه قتل مورد بازجويي قرار گرفت.  متهمه  در بازجويي‌ها اسيدپاشي به صورت خاله‌اش را پذيرفت، اما درباره انگيزه اسيدپاشي سكوت كرد، در ادامه، گفت‌وگوي خبرنگار ما را با متهم مي‌خوانيد. 

متهم خيلي آرام روي صندلي مقابل قاضي نشسته است. به سؤالات قاضي جواب مي‌دهد و گاهي هم با كمي مكث و دوباره سؤال را از قاضي مي‌پرسد و بعد جواب مي‌دهد.  آرامش و اعتماد به نفس خاصي دارد و مي‌خواهد با این طرز جواب دادن به سؤالات اين اعتماد به نفس را به ديگران هم تلقين كند. به گفته خودش اسيدپاشي جرم خيلي خطرناكي هم نيست، بالاتر از آن هم مانند قتل وجود دارد. پشيماني در چهره‌اش ديده نمي‌شود، انگار از قبل تمام خطرات آن را با خود مرور كرده بود.
چند سال داري؟
44 سال .
مجردي؟
ازدواج كرده‌ام، اما مدتي است با شوهرم ارتباطي ندارم و در دادگاه درخواست طلاق داده‌ام كه هنوز صيغه طلاق جاري نشده است.
چه كاره‌اي؟
دندانپزشكم.
تجربي؟
نه. در يكي از دانشگاهي تهران مدرك دندانپزشكي‌ام را گرفته‌ام.
باورم نمي‌شود يك زن دندانپزشك روي خاله‌اش اسيد پاشيده باشد؟
تعجب ندارد! اسيد پاشيدن كه به مدرك و سواد نيست!
درباره انگيزه اسيدپاشي توضيح بده؟
يك اتفاق بود. انگيزه خاصي نداشتم.
يعني شما عملي به اين خطرناكي را بدون انگيزه مرتكب شده‌اي؟
همين كه گفتم.
گفته شده شما به خاطر مرد مورد علاقه‌تان كه احساس كرده‌اي با خاله‌ات ارتباط دارد، اقدام به اسيدپاشي كرده‌اي؟
( چند لحظه سكوت مي‌كند.) نمي‌دانم!
چرا مي‌خواستي از شوهرت جدا شوي؟
اختلاف داشتيم.
در تهران مطب دندانپزشك داري؟
نه. مطب ندارم. كشور كانادا زندگي مي‌كنم.
اسيد را از كجا تهيه كردي؟
چند روز قبل تصميم گرفتم روي خاله‌ام اسيد بپاشم، به همين دليل چند روز قبل از حادثه به خيابان ناصر خسرو رفتم و 5 هزار تومان اسيد خريدم. در اين چند روز مايع اسيدي را داخل اتاقم پنهان كرده بودم تا اينكه روز حادثه داخل ظرف ماست ريختم و به سراغ خاله‌ام رفتم.
در يك ساختمان با خاله‌ات زندگي مي‌كنيد؟
بله. خانه ما دو طبقه و بزرگ است. من و پدر و مادرم در طبقه اول زندگي مي‌كنيم و خاله‌ام در طبقه دوم زندگي مي‌كند.
با هم ارتباط هم داريد؟
بله. در يك ساختمان هستيم. مثل اينكه اتاق‌هايمان با هم فرق دارد و حتي هميشه در خانه‌مان به روي هم باز است.
روز حادثه پدر و مادرت متوجه قصد شما نشدند؟
آنها چند روزي است به مسافرت رفته‌اند و ما تنها بوديم.
چه كسي به پليس خبر داد؟
وقتي روي او اسيد پاشيدم، بلافاصله به يكي از بستگان زنگ زد و موضوع را اطلاع داد.
درباره روز حادثه بيشتر توضيح بده؟
ساعت 14 بود كه ظرف اسيد را برداشتم و به در اتاق خاله‌ام رفتم. وقتي او را صدا زدم جلوي در آمد كه ناگهان ظرف اسيد را روي او پاشيدم.
خاله‌‌ام ناله‌هايش به آسمان بلند شد و من بلافاصله به طبقه پايين آمدم و لباس پوشيدم و وسايلم را برداشتم تا از خانه فرار كنم.
پس از يك دقيقه حاضر شدم، اما وقتي در خانه را باز كردم با چند مأمور كلانتري روبه‌رو شدم كه با دو موتورسيكلت به در خانه ما آمده بودند. آنها از من سؤال كردند در اين خانه حادثه‌اي رخ داده است كه اظهار بي‌اطلاعي كردم و از خانه خارج شدم، اما مأموران به داخل خانه ما رفتند.
پس چطوري دستگير شدي؟
وقتي آنها به طبقه دوم رفتند من به سراغ خودروام تا فرار كنم، اما مأموران پليس طوري موتورسيكلت‌شان را جلو و عقب خودرو من پارك كرده بودند كه امكان بيرون آمدن از پارك را نداشتم به همين دليل پاي پياده فرار كردم، اما لحظاتي بعد مأموران به داخل خيابان آمدند و خيلي سريع مرا بازداشت كردند.
همان روز قصد فرار به كانادا را داشتي؟
من مقيم كانادا هستم و پرواز براي شامگاه دوشنبه بود نه شامگاه يك شنبه.
پس روز حادثه قصد فرار به كجا را داشتي؟
من قصد داشتم به خانه يكي از دوستانم بروم تا روز بعد هم به خارج پرواز كنم.
معتادي؟
نه.
الان پشيماني؟
(چند لحظه سكوت مي‌كند.) چه فايده‌اي دارد.       

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار