کد خبر: 776910
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۵
بازخواني بخشي از مصاحبه نوآم چامسكي درباره وضعيت سياهان امريكا
آنچه پيش‌رو داريد، گزيده‌اي از مصاحبه‌اي است كه نوآم چامسكي چندماه پيش با نيويورك تايمز پيرامون ريشه‌هاي نژادپرستي ساختاري در امريكا داشته است...
آنچه پيش‌رو داريد، گزيده‌اي از مصاحبه‌اي است كه نوآم چامسكي چندماه پيش با نيويورك تايمز پيرامون ريشه‌هاي نژادپرستي ساختاري در امريكا داشته است و در آن نژادپرستي امريكايي را صرفاً منحصر به سياهان نمي‌داند. نوعي نژادپرستي عجين شده با جامعه امريكا كه از «سرخ پوست كشي» آغاز شده، با تعرض به سياهان ادامه يافته و اكنون به القاي نفرت از نژاد عرب رسيده است. متن زير تلخيص شده گفت‌وگويي است كه پيشتر توسط «خبرگزاري مهر» از اين هفته‌نامه امريكايي ترجمه شده است.
امريكايي كه سياهپوست‌ها هميشه مي‌شناخته‌اند، امريكاي جذابي نيست. اولين برده‌هاي سياهپوست ۴۰۰ سال پيش به ايالات مستعمره‌نشين امريكا آورده شدند. نبايد فراموش كنيم كه طي اين دوران طولاني تنها در چند دهه اخير است كه سياهپوست‌ها، به جز عده معدودي، فرصت‌هاي محدودي براي ورود به جريان اصلي جامعه امريكا را داشته‌اند.
همچنين نمي‌توانيم فراموش كنيم كه اردوگاه‌هاي وحشتناك كار بردگان اين «امپراتوري آزادي» منبع اصلي ثروت و بهره‌وري جامعه امريكا، انگليس و اروپاي قاره‌اي بودند. انقلاب صنعتي بر محور پنبه بنا نهاده شده بود، كه به صورت عمده در اردوگاه‌هاي كار بردگان در امريكا توليد مي‌شد. اين مزارع بسيار كارآمد بودند. بهره‌وري در آنها به لطف فناوري شلاق و اسلحه حتي سريع‌تر از صنايع پيشرفت مي‌نمود؛ همانطور كه ادوارد بپتيست آن را در كتاب اخير خود «نيمي از ماجرا هرگز گفته نشد» نشان مي‌دهد. دستاوردها نه تنها شامل ثروتي كه مالكان مزارع كلان كسب نمودند مي‌شد، بلكه شامل ثروتي كه نهادهاي اقتصادي، تجاري و توليدي سرمايه‌داري دولت‌هاي مدرن به دست آوردند هم مي‌شد.
متمم سيزدهم قانون اساسي امريكا به صورت رسمي به برده‌داري خاتمه داد، ولي يك دهه بعد «برده‌داري با نامي ديگر» (كه همچنين نام يكي از كتاب‌هاي مهم در اين رابطه نوشته داگلاس بلكمون است) معرفي شد. زندگي سياهپوست‌ها به واسطه قوانين بيش از حد سفت و سختي كه بر آنها تحميل مي‌شد چون زندگي مجرمان بود. در مدت زمان كمي گونه‌هاي كارآتر از برده‌د‌اري در صنعت كشاورزي، معدن و آهن فراهم شد – كارآتر، چون دولت و نه سرمايه‌دار، مسئول حفظ نيروي كار برده شده بود. دولت، سياهپوست‌ها را بدون علتي واقعي دستگير مي‌كرد و زنداني‌ها هم بايد در راستاي اين منافع تجاري كار مي‌كردند. اين سيستم سهمي عمده در توسعه سريع صنعتي در اواخر سده نوزدهم داشت.
در چند دهه بعد از جنگ جهاني دوم، توسعه سريع و نسبتاً برابرطلبانه‌اي روي داد كه طي آن دولت بيش از پيش نقشي اساسي در توسعه اقتصادي بازي مي‌كرد. مردي سياهپوست ممكن بود شغلي مناسب در يك كارخانه عضو اتحاديه كارگري پيدا كند، خانه‌اي بخرد، كودكانش را به دانشگاه بفرستد و ديگر فرصت‌هايي هم داشته باشد. جنبش حقوق مدني درها را گشود، ولي به گونه‌اي محدود. يك نمونه از اين ماجرا سرنوشت مارتين لوتر كينگ براي مقابله با نژادپرستي در ايالت‌هاي شمالي و پرورش جنبش فقرا بود كه به شكلي مؤثر جلوي آن گرفته شد.
شاعر ملي، والت ويتمن، فهم عمومي از اين قضيه را به خوبي نشان مي‌دهد وقتي مي‌نويسد:‌«كاكا سياه‌ها مانند سرخ پوست‌ها از ميان برداشته خواهند شد، اين قانون نژادها، قانون تاريخ است... درجه بالاتري از موش‌ها مي‌آيند و آنگاه تمام موش‌هاي كوچك‌تر پاك مي‌شوند.‌» اين تنها يك آغاز جزئي در تاريخچه دنياي انگليسي زبان و روايت استعمارنشينان آن از امپرياليسم است، نوعي از امپرياليسم كه كاملاً به طور طبيعي منجر به «ريشه‌كني كامل» مردمان بومي و «جهل عمدي» در رابطه با افرادي كه از آن جرايم سود مي‌بردند مي‌گردد.   نژادپرستي ضدعربي/ ضداسلام تاريخ درازي دارد و منابع به نسبت زيادي هم در مورد آن وجود دارد. رسانه‌هاي تصويري يك نمونه است و هيچ شكي نيست كه ميزانش در سال‌هاي اخير افزايش يافته است. يك نمونه روشن اخيراً فيلمي است كه مردم به طور بي‌سابقه‌اي براي ديدن آن به سينما رفتند. اين فيلم كه توسط بخش هنر نيويورك تايمز «فيلمي ميهن‌پرستانه و طرفدار خانواده» توصيف شده است درباره تك تيراندازي است كه ادعا مي‌كند در كشتن عراقي‌ها در طول حمله امريكا قهرمانه عمل نموده و با افتخار قربانيانش را چنين توصيف مي‌كند: «وحشي، نفرت انگيز، پليد... واقعاً راه ديگري براي توصيف آنچه آنجا با آن مقابل شديم نمي‌بينم.‌» اين به ويژه در مورد اولين قتلش است، زني كه در مقابل حمله نيروهاي امريكايي نارنجك به دست داشته است.
مهم‌تر از ذهنيت تك تيرانداز، عكس‌العمل‌ها در ميهن ما در زماني است كه كشوري خارجي را مورد حمله قرار داده و ويران مي‌كنيم و به ندرت «يك فرد عمامه به سر» را از ديگري تشخيص مي‌دهيم. اين رويكردها به زمان «وحشي‌هاي بي‌رحم سرخ پوست» در اعلاميه استقلال امريكا و سبعيت و ديوصفتي ديگراني باز مي‌گردد كه از آن زمان تا‌كنون بر سر راه امريكا ايستاده‌اند؛ به ويژه زماني كه به عنصر «نژادي» توجه كنيم. ليندون جانسون از اين شكايت كرده است كه اگر ما سلاح‌هايمان را به زمين بگذاريم جان خود را در «دست هر كوتوله زردپوست كه چاقوي جيبي دارد» قرار داده‌ايم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها