کد خبر: 776446
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۶
طي چند هفته‌اي که از برگزاري انتخابات دو مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري مي‌گذرد، تحليل‌هاي متفاوتي در خصوص نتايج اين انتخابات ارائه ‌شده و البته جرياني ائتلافي که از بقاياي دوم خرداد و همسويان پاستورنشينان تشکيل ‌شده است، تلاش مي‌کند تا خود را پيروز اين آوردگاه قلمداد کند.
محمدجواد اخوان
طي چند هفته‌اي که از برگزاري انتخابات دو مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري مي‌گذرد، تحليل‌هاي متفاوتي در خصوص نتايج اين انتخابات ارائه ‌شده و البته جرياني ائتلافي که از بقاياي دوم خرداد و همسويان پاستورنشينان تشکيل ‌شده است، تلاش مي‌کند تا خود را پيروز اين آوردگاه قلمداد کند.
با اين‌حال ارزيابي‌ها نشان مي‌دهد اين ادعا چندان نيز قابل‌پذيرش نيست. به‌ هر روي در خصوص نوع حضور در انتخابات و آينده‌ پساانتخاباتي آن نکاتي هست که ضروري به ‌نظر مي‌رسد تا بالاجمال بررسي شود.
1- در تاريخ سياسي سه دهه اخير همواره دولت‌ها براي تسري گفتمان همسو با خود و هموارسازي مسير اقدام خويش، به دنبال شکل‌گيري مجالس همسو با اکثريت متمايل به خود بوده‌اند. نمونه اين روند را مي‌توان در انتخابات مجلس چهارم و پنجم در دوره سازندگي و مجلس ششم در دوره اصلاحات دانست.
دولت يازدهم نيز که با‌ رأي 7/0 درصدي بيش از نصف جامعه به پاستور راه‌ يافته است، براي ترميم سرمايه اجتماعي شکننده خود و دور کردن سايه ابرهاي هولناک چهارساله بودن از بالاي سر خويش به دنبال آن بود تا مجلس دهم با اکثريت همسو با خود شکل بگيرد.
با اين‌ حال در واقع حدود 5 درصد نمايندگان راه‌‌يافته به مجلس «اعتدال‌گرا» و با گفتمان همسو با دولت هستند. اين اولين‌بار است که مجلس همسو با دولت در اولين دوره عمر يک دولت شکل نمي‌گيرد.
هرچند دولت تلاش مي‌کند راهيابي اقليت نمايندگان اصلاح‌طلب مؤتلف با جريان دولت را به نام خود ثبت کند، اما در واقع پس از شکل‌گيري مجلس دهم و هويت‌يابي مستقل اصلاح‌طلبان، همين اقليت نيز راه خود را جدا کرده و آنگاه وزن واقعي دولت روشن خواهد شد.
بررسي نتيجه اين انتخابات در سراسر کشور، به ‌خوبي نشان داد جريان حاکم دولت از تسري شبه‌گفتمان اعتدال در جامعه درمانده و با توجه به اين نکته حتي مي‌توان آن را دولت «مستعجل» و همچنان «بلاتکليف» دانست.
2- در آسيب‌شناسي رفتار جريان هدايتگر ائتلاف موسوم به «اميد» مي‌توان گفت ناکامي جريان ائتلافي دولت و اصلاح‌طلبان در اکثر حوزه‌هاي انتخابيه، سبب دلخوشي کاذب آنها به نتايج تهران شده و اين البته به زيان خود آنهاست.
زماني که مسئولي در نشست خبري خود از مردم تهران به ‌خصوص تشکر مي‌کند، گويي به ياد ندارد که اين سخنان به ‌صورت زنده براي سراسر کشور پخش مي‌شود و البته مي‌دانيم يک سال ديگر آقاي روحاني براي بقاي در پاستور به رأي ميليون‌ها فرد در سراسر کشور نياز دارد!
علاوه بر اين ارائه تفسيرهاي محلي به‌جاي تفسيرهاي ملي از انتخابات، جريان ائتلافي اعتدال و اصلاحات را در همان تله‌اي مي‌اندازد که دوم خردادي‌ها در سال‌هاي پسا 76 در آن افتادند. آنها با مشاهده مطلوبيت‌هاي بخش کوچکي از جامعه در پيرامون خود تنها «توسعه سياسي» را هدف گرفته و از مطالبات و خواسته‌هاي اکثريت خاموش جامعه فاصله گرفتند و اين در نهايت موجب رويگرداني مردم و شکست آنها شد.
3- از عمر دولت يازدهم که با شعار «چرخيدن چرخ‌هاي مردم در کنار سانتريفيوژها» بر سر کار آمد نزديک به سه سال مي‌گذرد و وثايقي که در دست دولت است روزبه‌روز از دستش خارج مي‌شود. اگر روزي بهانه وجود تحريم‌ها بود، اکنون باوجود برجام اين بهانه خارج‌ شده است. اگر بهانه «دلواپسان» بودند، اکنون تعدادي از اين به قول دولتي‌ها دلواپسان ديگر در مجلس دهم نخواهند بود. به اين‌ترتيب بهانه‌هايي که دولت با آنها بر ناکارآمدي خود سرپوش بگذارد يکي‌يکي از ميان مي‌روند.
اين بدان معناست که به‌زودي زماني فرا مي‌رسد که دولت ناچار به پاسخگويي در مقابل مردم در خصوص ناکارآمدي مديريتي و اقتصادي خودش است.
4- واقعيت آن است که رابطه ميان جريان اصلاح‌طلبان و دولت را مي‌توان بازي دوسويه‌اي دانست که هر يک تلاش مي‌کنند از ديگري بهره‌گيري حداکثري کنند. دولت – کم‌بنيه از لحاظ اقبال عمومي- به سرمايه اجتماعي چپ‌ها نيازمند است و اصلاح‌طلبان – با توجه به ذهنيتي که از پيشينه فتنه‌گري در جامعه هست- نيز به مشروعيت قانوني دولت نيازمندند.
اما در واقع در اين معادله این پاستورنشينان هستند که فايده بيشتري از اين معامله پاياپاي دارند. فراموش نکنيم که جريان چپ سابقه ديرينه‌اي بس درازاتر از جريان موسوم به‌اعتدال دارد و اينک مجبور است سرمايه اجتماعي خود را خرج اين جريان کند. در مقابل دولت نيز هر جا به آنها نياز داشته باشد اندک امتيازي در حد نام بردن از خاتمي و غيرقانوني خواندن ممنوع‌التصويري وي مي‌دهد و در مقابل طيف همسو با آنان را براي خود پاي‌کار مي‌آورد.
اين در واقع نوعي زيست مجازي براي جريان چپ است در آينده حتي به کم‌فروغ‌تر شدن اين جريان در برابر شبه‌گفتمان اعتدال هم مي‌تواند منجر شود.
5- به‌عنوان نکته پاياني نمي‌توان روي حقيقتي چشم پوشيد و آن تغيير رفتاري مثبت در بقاياي جريان دوم خرداد است. واقعيتي که در وراي کنش سياسي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخير مشاهده مي‌شد، درس گرفتن از گذشته راديکال و کنش غيرمنطقي در فتنه 88 بود.
بر اين اساس آنها با معرفي چهره‌هاي به‌ظاهر معتدل‌تر خود و حمايت تمام‌قد از آنها و نيز عدم مقاومت در برابر رد صلاحيت چهره‌هاي شاخص اين جريان، نشان دادند براي بقاي در قدرت حاضر به‌نوعي «پوست‌اندازي» و «تصفيه درون گفتماني» نيز هستند.
اين گريز جريان چپ از راديکاليسم و تن دادن به ساختارها و فرآيندهاي قانوني و برآمدن طيف جديدي از چپ‌ها که منطقي‌تر عمل مي‌کنند، خود از رهاوردهاي انتخابات 94 است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار