ماجراي سفارت عربستان در تهران، بهانهاي شد تا فدراسيون فوتبال اين كشور طي اقدامي سياسي مدعي شود تيمهاي عربستاني براي بازي در ايران امنيت ندارند و از AFC خواست تا بازيهاي ايران و عربستان در كشوري سوم برگزار شود و قرار است كنفدراسيون فوتبال آسيا 25 اسفند در اين باره تصميمگيري كند. ادعاي پوچ و دروغين عربستان در حالي مطرح شد كه ايران به عنوان كشوري امن، ميزبان رقابتهاي بينالمللي عراق و افغانستان است و اين ادعا همانطور كه حميدرضا آصفي، سخنگوي سابق وزارت امور خارجه نيز به آن تأكيد دارد جز به دليل نگاه مغرضانه عربستانيها نيست كه بايد مقابل آن برخوردي هجومي داشت نه منفعلانه.
زمان زيادي به فرصتي كه AFC براي حل و فصل مشكلات ايران و عربستان داده باقي نمانده، فكر ميكنيد ايران چه روندي را بايد تا 25 اسفند در پيش بگيرد تا مجبور نباشد مقابل سعوديها در زمين بيطرف بازي كند؟
ادعاي سعوديها ادعايي پوچ و بياساس است و اين واقعيت بركسي پوشيده نيست كه آنها جز از روي قصد و غرض نيست كه چنين مسئلهاي را مطرح كردهاند. به همين دليل هم در واقع اين عربستانيها هستند كه به عنوان مدعي، بايد ادعاي دروغين خود را ثابت كنند و دليل و مدرك بياورند براي ناامني در ايران. دليل و مدركي كه وجود ندارد. اين ما نيستيم كه بايد امنيت ايران را ثابت كنيم. امنيتي كه وجود دارد و همگان بر آن اذعان دارند. بعد از انقلاب شما نگاه كنيد آيا گزارشي در اين باره داده شده كه تيمي خارجي به ايران آمده و در خلال بازيهاي آن مشكل يا ناامني به وجود آمده باشد؟ آيا هرگز هيچ داوري بازي ايران با هر كشور يا باشگاه خارجي را به دليل عدم وجود امنيت نيمهتمام گذاشته است؟ آيا هرگز بازيكن خارجي در ايران با مشكلي در اين خصوص مواجه شده؟ مشخص است، جواب كاملاً منفي است. اين همه بازيكن و تيمهاي خارجي طي اين همه سال به ايران رفت و آمد داشتهاند، هيچ كدام هرگز با مشكلي مواجه نشدهاند كه بخواهد ادعاي پوچ سعوديها را ثابت كند.
ادعاي ناامني ايران در حالي از سوي سعوديها مطرح ميشود كه ايران به عنوان كشوري امن، ميزبان بازيهاي خانگي عراق و افغانستان است.
علاوه بر ميزباني در ديدارهاي خانگي عراق و افغانستان، نمونه بارز امن بودن ايران همين چند وقت پيش و در خلال انتخابات ثابت شد. بيش از 500 خبرنگار خارجي از رسانههاي مختلف به ايران آمده بودند. خبرنگاران بيطرفي كه هيچ تعصبي به جمهوري اسلامي نداشتند و هيچ كدام گزارشي مبني بر ناامني ايران ندادند. در حالي كه در مقابل ادعاي واهي سعوديها، ما اگر بخواهيم از ناامني عربستان شكايت كرده و خواستار بازي در زمين بيطرف شويم، مستندات بسياري ميتوانيم رو كنيم. اما مسئله اينجاست كه ما به دنبال حاشيهسازي و تنش ايجاد كردن نيستيم. درحاليكه آنها هدفي جز اين ندارند. با اين وجود، نبايد برابر عربستان سكوت كرد و مواضع منفعلانه گرفت و بايد گارد هجومي بگيريم تا سعوديها پا را از گليم خود درازتر نكنند.
كفاشيان اما تا كنون هيچ موضعگيري سرسختانهاي در اين راستا نداشته است.
در اين خصوص نميتوان بر اساس اطلاعات آشكار قضاوت كرد. شايد كفاشيان راهي را در پيش گرفته كه تبليغات تند و موضعگيري مستقيم در آن ميتواند نتيجه منفي و عكس داشته باشد. تبليغات تند گاهي ميتواند نتايج منفي داشته باشد. شايد كفاشيان در پشت صحنه مشغول انجام كار يا كارهايي است كه در روزهاي آينده نتيجه آن مشخص ميشود.
بدون شك اما رأي دادن AFC به برگزاري بازيهاي ايران و عربستان در كشور سوم نتيجه ضعف فدراسيون خواهد بود.
رخ دادن چنين مسئلهاي ميتواند نشان از ضعف فدراسيون و كفاشيان داشته باشد اما نميتوان تمام تقصيرات را نيز به پاي ضعف كفاشيان و فدراسيون او نوشت. نبايد اين واقعيت را فراموش كرد كه سعوديها برابر ايران سياستي بچگانه و غيراصولي و غيرمنطقي را در پيش گرفتهاند و به دنبال ايجاد تنش هستند. در رابطه بين ايران و عربستان هيچ چيز جاي خودش نيست و مقصر تمام اين مسائل كفاشيان و فدراسيون فوتبال نيست.
با توجه به اينكه سعوديها معمولاً بيگدار به آب نميزنند و حساب شده و با برنامهاي از پيش تعيينشده وارد ميدان ميشوند، فكر ميكنيد لابيهاي آنها ميتواند تأثيري در تصميم گيري در اين زمينه داشته باشد؟
در خصوص لابي سعوديها هيچ شكي وجود ندارد. اين را نميتوان ناديده گرفت. در اصل آنها نيز با اطمينان از روابطي كه دارند وارد اين بازي ناجوانمردانه شدهاند. عربستانيها بارها و بارها ثابت كردهاند براي رسيدن به اهداف خود از هيچ تلاشي فروگذار نيستند و هر هزينهاي ميكنند. آنها پول خرج ميكنند و اين مسئله پنهاني نيست. رسانههاي زيادي را در اختيار دارند يا ميتوانند با پولهاي هنگفتي كه خرج ميكنند در اختيار داشته باشند و بخرند. از طرف ديگر سلطه خوبي هم روي كشورهاي عربي حوزه خليج هميشه فارس دارند و ميتوانند آنها را نيز به راحتي تحت تأثير قرار داده و با خود همسو كنند و از اين لحاظ بايد حواسمان را جمع كنيم. چرا كه ميدانيم آنها نفوذ خوبي دارند و به واسطه پولي كه خرج ميكنند، ميتوانند نتيجههاي زيادي را ناجوانمردانه به سود خود تغيير دهند.
پس با اين وجود بايد در اين نبرد نابرابر و ناجوانمردانه ايران را از پيش بازنده دانست؟
اين مسئله به ظرفيتسازيهاي ما طي اين سالها در كنفدراسيون فوتبال آسيا برميگردد. اگر توانسته باشيم جايگاه خوبي براي خود در AFC ايجاد و ظرفيتسازي كرده باشيم، ميتوانيم اميدوار باشيم با توجه به گامهاي مثبتي كه برداشتهايم، نتيجهاي عادلانه را شاهد خواهيم بود. اما اگر اقدامات مثبت و قابل توجهي در اين راستا انجام نداده باشيم و ظرفيتسازي نكرده باشيم، نميتوانيم خيلي به آينده اميدوار باشيم. ضمن اينكه ما در اين ماجرا دو گزينه داريم؛ يا بپذيريم به رغم امن بودن ايران در كشور سوم بازي كنيم يا آنكه در مقابل تيمهاي ديگر چنان مقتدرانه بازي كنيم كه نيازي به رويارويي با تيمهاي سعودي نداشته باشيم.
گفته ميشود در صورتي كه سعوديها بتوانند حرف خود را بر كرسي نشانده و مجوز بازي در كشور سوم را بگيرند، گزينههاي ايران بازي در لبنان، قطر، عمان يا امارات است. حال آنكه امارات اولين كشوري بود كه تحت تأثير عربستان مدعي شد ايران امنيت ندارد و درخواست بازي در كشور سوم را داد.
امارات نتوانست ادعاي خود را در اين زمينه ثابت كند و نظرش را عوض كرده و در ايران بازي كرد. در عرف سياسي ميگويم كه آنها نانوشته، قبول كردند كه اشتباه كردهاند. پس ديگر نيازي نيست به اين مسئله دامن زده و ماجرا را كش دهيم. تصميمگيري در خصوص اينكه در چه كشوري بازي خواهيم كرد، با مسئولان است اما اگر امارات را برگزينند، حتماً به اين دليل است كه اين كشور ايرانيهاي زيادي دارد و بازي در امارات ميتواند مثل بازي در ايران باشد و نمايندههاي كشورمان اميدوار به حمايت خوبي از سوي تماشاگران باشند. اما هنوز چيزي مشخص نيست و بايد به آينده اميدوار بود.