کد خبر: 774123
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۷
بررسي تحولات منطقه در گفت‌و‌گو با دكتر حسين رويوران، كارشناس مسائل خاورميانه
آتش‌بس در سوريه برقرار شد‌ تا گروه‌هاي درگير اين كشور بتوانند مذاكرات صلح را ادامه داده و از مجراي سياسي بحران را حل كنند، با اين وجود تركيه و عربستان در راستاي منافع خود گام برمي‌دارند.
روح‌الله صالحي
آتشبس در سوريه برقرار شد تا گروههاي درگير اين كشور بتوانند مذاكرات صلح را ادامه داده و از مجراي سياسي بحران را حل كنند، با اين وجود تركيه و عربستان در راستاي منافع خود گام برميدارند .حمله تركيه به كردها و تلاش عربستان براي رساندن تسليحات پيشرفته به تروريستها كه براي تغيير موازنه است، همچنين شروط معارضان براي اجراي آتشبس، ميتواند موجبات نقض آتشبس را فراهم كند. سرانجام پس از پنج سال جنگ و خونريزي در سوريه، امريكا و روسيه ميگويند به توافقي براي آتشبس رسيدهاند. دكتر حسين رويوران، كارشناس مسائل خاورميانه ميگويد: «عربستان و تركيه نميتوانند در سوريه مداخله زميني كنند زيرا اگر اين اقدام را انجام دهند، روسيه مواضع اين نيروها را بمباران خواهد كرد.» به گفته وي اگر نيروهاي مقاومت همچنان به پيشرويهاي خود در شمال سوريه ادامه دهند، معادله به نفع دولت سوريه تغيير خواهد يافت و در اين صورت سوريه برنده جنگ خواهد بود. براي بررسي تحولات منطقه با رويوران به گفتوگو نشستيم.

الان پيشروي نيروهاي مقاومت موازنه ميداني را به نفع دولت سوريه تغيير داده است و از اينرو برخي كارشناسان معتقدند كه تلاش تركيه و عربستان براي مداخله زميني در سوريه هم براي تغيير موازنه به نفع تروريستها است. پرسشي كه مطرح ميشود اين است كه آيا عربستان و تركيه از منظر سختافزاري از چنين پتانسيلي برخوردار هستند تا بتوانند موازنه را به نفع خود تغيير دهند يا خير؟ با توجه به اينكه عربستان در يمن درگير است و تركيه در داخل با مسئله كردها روبهرو است و اين تحولات هزينههاي آنها را براي مداخله زميني بالا ميبرد.

بحث مداخله زميني عربستان و تركيه در سوريه امكان‌‌پذير نيست. اولاً، عربستان سعودي نيروي توانمندي براي اين كار ندارد و تركيه ممكن است نيروي لازم را داشته باشد يا اينكه از معارضان سوري كه از استان لاذقيه عقبنشيني كردهاند، استفاده كند. اما آيا در شرايط كنوني كه روسيه، سوريه را بخشي از امنيت ملي خود معرفي كرده است آنها ميتوانند چنين كاري بكنند؟ قطعاً اگر آنها دست به اقدام زميني در سوريه بزنند، جنگندههاي روسيه اين نيروها را بمباران خواهند كرد. چراكه روسيه اين اقدام را نوعي تجاوز به سوريه ميداند كه بخشي از امنيت ملي روسيه است و به شدت با آنها برخورد خواهد كرد عربستان سعودي تصورش اين بود بتواند يك ائتلاف بينالمللي براي حمله زميني به سوريه تشكيل دهد اما چنين چيزي اتفاق نيفتاد و تنها تركيه از طرح اين كشور حمايت كرد.

تركيه هم اعلام كرده كه آنكارا به تنهايي چنين كاري را نخواهد كرد و نقطه جالبي كه در اين مسئله وجود دارد اين است كه دولت امريكا و (ناتو) به مقامات تركيه اعلام كردند كه اگر با روسيه درگير شود از آنكارا حمايت نخواهند كرد و به همين دليل تركيه با توجه به اينكه حمايت غرب را هم به دنبال ندارد، نميتواند چنين كاري انجام دهد. مجموعه اين تحولات نشان ميدهد كه دولت تركيه نميتواند در شرايط كنوني وارد ماجراجويي جديدي شود. به دليل شكستهاي همپيمانان تركيه و سعودي در سوريه يك نوع سياست بلوف از طرف اين كشورها مطرح ميشود كه گويا اينها در موضع قدرت هستند و بحث دخالت را بررسي ميكنند. در حالي كه چنين احتمالي در عرصه عمل امكان‌‌پذير نيست.

با اين اوصاف با توجه به ادامه پيشروي نيروهاي مقاومت كه موازنه ميداني را به نفع سوريه تغيير خواهد داد و ايران و روسيه دست بالا را پيدا ميكنند، آیا تركيه و عربستان دست روي دست خواهند گذاشت و اين تحولات را نظاره ميكنند؟ تركيه و عربستان در پنج سال گذشته هزينههاي زيادي براي حمايت از تكفيريها انجام دادهاند. واقعاً به نظرتان نميتوانند نظاره‌‌گر اين باشند كه تمام تلاشهايشان به هدر رود؟

نه، البته اين طور نيست كه تركيه و عربستان هيچ اقدامي نميكنند. به هر حال عربستان، قطر، تركيه، اردن و غرب سرمايهگذاري وسيعي روي تروريستها در سوريه كردهاند. عربستان سعودي ميلياردها دلار در سوريه هزينه كرده است و بسياري از معارضان حقوق 800 دلاري ميگرفتند درحالي كه دولت سوريه حداكثر توانش اين بود كه حقوق ماهانه 200 دلار به نيروهاي خود پرداخت ميكرد و اين نشان ميدهد كه آنها تا چه حد در سوريه سرمايهگذاري كردهاند. در چنين شرايطي آيا جبهه عربي- غربي قبول ميكند كه با دخالت ايران و روسيه اينها شكست بخورند و از سوريه دست خالي بيرون بيايند، قطعاً اينگونه نيست. غرب و امريكا بسياري از تروريستها را آموزش و به آنها تسليحات دادند و همه اينها نشان ميدهد كه جبهه غربي- عربي براي سهمخواهي در سوريه كاري انجام خواهد داد. اين سهمخواهي در بحث آتشبس بروز پيدا ميكند. الان ارتش سوريه در حال يكسره كردن كار تكفيريها و پيروزي در مقابل آنها است، لذا هدف غرب بر اين قرار گرفته كه اين شرايط را متوقف كند. اگر آتشبس برقرار شود در برخي از محورها گروههاي مخالف باقي ميمانند و امكان گفتوگو بين تروريستها و دولت فراهم ميشود و غرب حداقل سهمي در آينده سوريه به دست خواهد آورد.

شما گفتيد كه مداخله زميني امكان‌‌پذير نيست ولي احتمال اينكه عربستان سعودي براي برگرداندن موازنه تسليحات بيشتري به تروريستها ارسال كند، وجود دارد؟ همچنانكه عادل الجبير وزيرخارجه عربستان اخيراً گفته كه موشكهاي پيشرفته در اختيار تكفيريها قرار خواهد داد. اين مسئله تا چه حد امكان بروز دارد؟

يك مثل غربي وجود دارد اينكه اگر خانه شما از شيشه است به دليل آسيبپذيري خانه‌‌تان به خانه مردم سنگ پرت نكنيد. اگر عربستان حتي يك موشك به تروريستهاي سوريه براي زدن هواپيماهاي روسي ارسال كند قطعاً روز بعد روسيه موشكهاي ضد هوايي به يمنيها خواهد داد تا عليه عربستان استفاده كنند. نقطه آسيب‌‌پذير عربستان، يمن است و اگر سعودي تروريستها را در سوريه تقويت كند، روسها در يمن تلافي خواهند كرد و به دليل جنگ يمن، عربستان جرئت چنين كاري را ندارد.

عربستان 13 هزار و 700 موشكهاي «تاو» با هزينه يك ميليارد و 200 ميليون دلار از امريكا خريداري كرد و در اختيار معارضان قرار داد، اما اينكه چرا الان عربستان مردد است تا موشك ضدهوايي به تروريستها بدهد به جنگ يمن مربوط ميشود. روسيه به سعودي تذكر داده است كه اگر چنين كاري انجام دهد مسكو تلافي خواهد كرد. البته اگر عربستان موشك به تروريستها بدهد، روسها تسليحات پيشرفتهتري دارند كه ميتوانند از اين مسئله استفاده كنند ولي قطعاً عربستان در مقابل موشكهايي كه روسيه در اختيار يمنيها قرار خواهد داد توان رويارويي ندارد.

موفقيتهاي ميداني ارتش سوريه در چه مرتبهاي از اهميت قرار دارد و چه نقشي در روند تحولات سياسي اين كشور و منطقه ايفا خواهد كرد؟ اگر استانهاي مرزي سوريه با تركيه (حلب و ادلب) تحت كنترل نيروهاي مقاومت در بيايد، چه تغييري در معادله نظامي اتفاق خواهد افتاد؟

عمدهترين جبهههايي كه در ابتداي بحران سوريه باز شد در شمال سوريه بود؛ يعني استانهاي ادلب، حلب و رقه بود و از آنجا به سمت استانهاي حماه، حمص و لاذقيه پيشروي و ارتش سوريه را آسيبپذير كردند. اگر ارتش سوريه با آزادسازي اين مناطق به مرز تركيه برسد بخش وسيعي از مسيرهاي تداركاتي تروريستها قطع خواهد شد. به عبارتي، راههاي تداركاتي دچار مشكل خواهد شد. الان مسيرهايي كه تداركات وارد سوريه ميشود يكي معبر «باب الهوا» از طرف هاتاي به سمت ادلب است، ديگري معبر «باب السلامه» به سمت شهر اعزاز است و بستن مرز يعني قطع لجستيك و امكانات نظامي به گروههاي معارض. اگر چنين اتفاقي رخ دهد به اين معني است كه ريزشي در جبهه مخالفان انجام شده است.

چرا الان مخالفان دچار ريزشهاي جدي شدهاند؟ به دليل اينكه بخشي از راههاي تداركاتي قطع شده است و اگر همه مسيرهاي تداركاتي قطع شوند قطعاً معادله به نفع دولت تغيير خواهد يافت لذا الان آنچه در شمال سوريه اتفاق ميافتد رقابت بر سر قطع يا ادامه راههاي تداركاتي از تركيه به تروريستها است. اگر دولت سوريه بتواند چنين مسيرهايي را قطع كند قطعاً برنده جنگ خواهد بود.

با توجه به اينكه آزادسازي حلب تروريستها را در شرايط بدي قرار ميدهد و راه كمكرساني از راه تركيه به تكفيريها قطع ميشود، به نظر شما واكنش جبهه عربي- غربي نسبت به آزادسازي حلب چه خواهد بود؟

الان بخشي از واكنش جبهه عربي غربي در مقابل اين پيشرويهاي سوريه بلوف است. آنها سعي كردند يك تعداد از نيروهاي مخالفي كه از لاذقيه عقبنشيني كردند از مسير اعزاز به داخل سوريه وارد شده تا جبهه مخالفان تقويت شوند اما همه اينها تأثير چنداني ندارد زيرا نيروهاي مخالف از شرايط رواني خوبي برخوردار نيستند و روحيه خودشان را از دست دادهاند ولي ارتش سوريه روحيه خود را پيدا كرده و الان به سرعت درحال پيشروي است و غرب نميتواند اين معادله را تغيير دهد و بايد شكست خود را در سوريه بپذيرد. عربستان و تركيه با شعار و تهديد سعي ميكنند اين شكست را قبول نكنند و همچنان از تروريستها حمايت كنند و روحيه آنها را بالا ببرند اما اين اقدامات نميتواند معادله را تغيير دهد.

در ماههاي اخير پيشروي كردها در شمال سوريه كه با كمك روسيه و ارتش سوريه انجام شده است نگراني مقامات آنكارا را در پي داشته است و به همين منظور ارتش تركيه اخيراً حملات توپخانهاي به كردها انجام داده است. چرا تركيه بهرغم مخالفت امريكا همچنان به مقابله با كردها ادامه ميدهد. اصلاً كردها تهديدي براي امنيت ملي تركيه به شمار ميروند يا نه؟

يكي از چالشهاي اصلي غرب و تركيه بر سر مسئله كردها است. كردها در ابتدا به سمت معارضان سوريه تمايل داشتند ولي بعد از آنكه از جانب تروريستها سرخورده شدند به سمت همكاري با دولت سوريه حركت كردند و با حمايتهايي كه روسيه از كردها داشته پيشرويهاي قابل قبولي انجام دادهاند. الان از مرز عراق تا شرق فرات در اختيار كردها است. غرب فرات يعني منطقه جرابلس تا اعزاز در اختيار كردها نيست. الان چند روستا در اطراف اعزاز در اختيار كردها است و در سمت جرابلس هم سعي كردند پيشروي كنند. كردهاي دموكراتيك سوريه كه تركيبي از كردها، مسيحيان و اقليتهاي ديگر هستند آنها هم پيشرويهاي قابل توجهي داشتند.

آنكارا تصور ميكند كه كردهاي سوريه بخشي از گروهك «پكك» هستند و در نهايت حضور آنها در مرز تركيه امنيت ملي تركيه را آسيب‌‌پذير ميكند. تركيه موفق شده است امريكا را قانع كند كه پكك يك گروه تروريستي است ولي تركيه زماني كه از امريكا خواست كه كردهاي سوريه را به عنوان بخشي از پكك شناسايي كند امريكا نپذيرفت و اين مسئله بحراني در روابط امريكا و تركيه به وجود آورد كه دولت آنكارا سفير امريكا را احضار و به شدت اعتراض خود را نسبت به اين موضع واشنگتن اعلام كرد. يك روز بعد جان كربي، سخنگوي وزارت خارجه امريكا اعلام كرد كه واشنگتن به هيچ وجه كردهاي سوريه را تروريست نميداند و اين موضوع بين تركيه و امريكا يكي از چالشهاي اصلي است.

امريكا به كردهاي سوريه كمك ميكند و حتي 50 تن از كارشناسان نظامي پنتاگون در سوريه كردها را براي مقابله با داعش آموزش ميدهند. در مقابل، دولت تركيه الان با آتش توپخانه كردها را هدف قرار ميدهد و سعي دارد از پيشروي كردها به سمت مرزهاي خود جلوگيري كند. در حمله تروريستهاي داعش به شهر كوباني، تركيه كاملاً از داعش حمايت و كردها را محاصره كرد اما كردها در نهايت بر تكفيريها پيروز شدند و شهر را آزاد كردند و تا فرات پيشروي كردند، اين نشان ميدهد كه امريكا الان دچار مشكلات جدي است و مسئله كردها به اختلافي بين آنها با تركيه تبديل شده است و هر دو طرف نگران اين هستند. امريكا نگران است كه اگر كردها را رها كند، آنها به طور كامل در جبهه روسها قرار ميگيرند و به همين دليل سعي ميكند ارتباط با كردها را حفظ كند. امريكا در بين معارضان سوري هيچ همپيماني جز كردها ندارد و نميتواند آخرين همپيمان خود را از دست بدهد و در نهايت اين مسئله مشكلاتي را براي تركيه به وجود آورده است و در نهايت ميتواند در آينده نيز بحرانساز و چالش آفرين شود.

روسيه و امريكا اخيراً بر سر اجراي آتشبس در سوريه موافقت كردهاند، ولي كارشكني برخي كشورهاي منطقه براي تنشآفريني در سوريه ميتواند مذاكرات صلح را منحرف كند. با اين اوصاف شما چشمانداز مذاكرات سوريه را چگونه پيشبيني ميكنيد؟ آيا عربستان و تركيه حاضر خواهند شد به مذاكرات صلحي كه در آستانه پيروزيهاي ارتش سوريه انجام ميشود، تن دهند يا همچنان به جنگافروزيهاي خود ادامه ميدهند تا بار ديگر بتوانند تروريستها را تقويت كنند؟

در بحث آتشبس، مسئلهاي كه وجود دارد آتش بس با معارضان سوري و ادامه جنگ عليه تكفيريها است اما اين توافق در تفسير دچار مشكل است زيرا در اينكه چه گروههايي معارض و كدام تروريستي است اختلاف نظر وجود دارد. روسيه ميگويد كه گروههای داعش، جبههالنصره، احرارالشام و جيشالاسلام جزو گروههاي تروريستي هستند در حالي كه عربستان فقط داعش را به عنوان گروه تكفيري ميداند و حتي جبههالنصره را كه قطعنامه سازمان ملل آن را تروريستي اعلام كرده جزو گروههاي معارض ميداند. لذا اين اختلاف نظر در تعيين مصداق گروه تروريستي يكي از چالشهاي اجراي توافق آتشبس است. دولت سوريه و روسيه نظرشان بر اين است كه با توجه به قطعنامه 2254، بهتر است آتشبسي در برخي جبههها برقرار شود و روسيه و سوريه به سمت آزادسازي استان رقه بروند و پايگاههاي داعش در اين استان را نابود كنند. آتشبس در يك نقطه و ادامه عمليات در نقطه ديگر مانور ارتش سوريه را بالا خواهد برد و به همين دليل چنين شرايطي ميتواند به نفع دولت سوريه باشد. هرچند امكان استمرار آتشبس وجود ندارد. به عبارتي، گروههاي مخالف به صورت مستقيم يا غيرمستقيم متكي به يكديگر هستند. لذا از بين بردن داعش عملاً ستون فقرات مخالفين را از بين برده و بقيه جايگاه چنداني نخواهند داشت. به همين دليل سعي ميكنند اجازه ندهند دولت سوريه با نقض آتشبس به طور بخش بخش آنها را از بين ببرد. در اين چارچوب ممكن است بحث آتشبس با چالشهايي مواجه شود.

سفر غيرمنتظره سرگئي شايگو، وزير دفاع روسيه و ميخائيل بوگدانف، نماينده ويژه پوتين به تهران در چه راستايي انجام شده است؟ آيا اين سفرها مربوط به بحث سوريه است يا مباحث ديگري هم مطرح بوده است؟

يك بعد سفر وزير دفاع روسيه به ايران به روابط دوجانبه مربوط است. الان ايران موشكهاي اس 300 را خريده و به دنبال خريد تانكهاي تي 90 روسيه و سوخو- 30 و همچنين بستن قرادادهاي جديد است و اين تعاملات و خريد سلاحهاي پيشرفته نياز به زمينههايي دارد تا انجام شود اما آنچه زمينهساز اين نزديكي است هماهنگي عقلاني و منطقي دو كشور در سطح منطقه است. امريكا از روسيه خواسته آتشبس در سوريه با موافقت روسيه و ايران باشد. يعني امريكا دنبال موافقت رسمي ايران براي برقراري آتشبس در سوريه است و به همين دليل چنين تصميمي نميتواند از طرف روسيه بدون هماهنگي با ايران مسير شود.

وزير دفاع روسيه در اين سفر جزئيات پيشنهادهاي امريكا را آورده و تحويل ايران داده و با گفت و گو سعي ميكند به يك تفاهم بين دو طرف براي اجراي قطعنامه 2254 دست پيدا كند؛ اينكه چه گروهي مشمول آتشبس خواهد بود و كدام گروه به دليل ماهيت تروريستي جنگ عليه آن ادامه خواهد يافت.

اخيراً نقش امريكاييها در تحولات سوريه كاهش يافته و امريكاييها خود را تا حدي از بحران اين كشور بيرون نگه داشتهاند ولي در عراق فعاليت گستردهاي دارند، به نظر ميرسد يك تقسيم كاري بين روسيه و امريكا براي مقابله با داعش در سوريه و عراق انجام شده است. شما چقدر اين مسئله را محتمل ميدانيد؟

قطعنامه 2253 در ارتباط با اولويتهاي جنگ با گروههاي تكفيري است و قطعنامه 2254 راهحل سياسي در سوريه است و دو قطعنامه وجود دارد كه با اجماع اعضاي شوراي امنيت به تصويب رسيده كه يكي از آنها مربوط به جنگ عليه گروههاي تكفيري است. در اين چارچوب بايد بين امريكا و روسيه يك نوع همكاري صورت بگيرد و طبق توافق اين كار انجام شود. در اين توافق امريكا ناگزير است با روسيه هماهنگ شود و تقسيم كاري بين ائتلاف بينالمللي ضد داعش و روسيه انجام شود.

از بين بردن داعش در سوريه ميتواند كار يكسره كردن داعش در عراق را آسان كند. به همين دليل الان امريكا و روسيه در برخي زمينهها توافق كردهاند كه با همديگر همكاري كنند اما در بسياري از زمينهها هم اختلاف نظر دارند و آن در بحث تعيين تروريسم و شيوه برخورد با اين گروهها است. امريكا و ائتلافش 16 ماه است كه عليه داعش حمله ميكنند ولي در عمل حملات آنها ناكارآمد بوده است. خيليها نسبت به اين مسئله اعتراض دارند و معتقدند كه امريكا در اين زمينه جدي نيست يا اينكه امريكا اراده قطعي براي مقابله با تروريستها را ندارد. امريكا اعلام كرده است كه اراده قطعي دارد و حاضر است با يك نوع تقسيم كار و هماهنگي با روسيه اين كار را انجام دهد. به هر حال در اين زمينه احتمال همكاري بين روسيه و امريكا وجود دارد هرچند تصور ميكنم اختلاف نظر بين اينها در مسئله تعريف تروريسم و تعيين مصاديق آن باقي خواهد ماند.

كمي هم به تحولات عراق بپردازيم. همانگونه كه ميدانيد در هفتههاي اخير امريكاييها نيروهاي بيشتري به عراق اعزام كردهاند تا در عمليات آزادسازي موصل شركت كنند و از طرف ديگر، مقامات واشنگتن از دولت عراق خواستهاند تا نيروهاي حشدالشعبي را منحل كند تا در عمليات موصل حضور نداشته باشند ولي فرماندهان ارشد نيروهاي بسيج مردمي گفتهاند كه در عمليات موصل شركت ميكنند؛ به نظرتان اهداف امريكا از كنار گذاشتن نيروهاي مردمي چيست؟ از طرفي، اگر نيروهاي بسيج مردمي در عمليات موصل حضور داشته باشند واكنش امريكاييها چه خواهد بود؟ آيا اختلاف در عمليات مشترك به نفع تكفيريها نيست؟

امريكا رژيم صدام حسين را سرنگون كرد به اين اميد كه اين كشور جزو تيول امريكا قرار بگيرد ولي به دليل مخالفت در عراق ناگزير به عقبنشيني شد. ارتشي كه امريكا در عراق تشكيل داد در عمليات سقوط سه استان نينوا، صلاحالدين و الانبار به دست داعش نشان داد كه اين ارتش انگيزهاي براي جنگ ندارد و خيانتهاي زيادي در آن وجود دارد و قابل اتكا نيست و به همين دليل نيروهاي حشدالشعبي شكل گرفت. حشدالشعبي يك نيروي مردمي و اعتقادي است و شباهتي به سپاه در ايران دارد و ميتواند ضمانتي براي نظام سياسي در عراق باشد.

امريكا دنبال استقرار يك ارتش عقيدتي در عراق نيست و به همين دليل امريكا سعي كرد گروههايي با ماهيت سني در مقابل حشدالشعبي ايجاد كند. گروههايي كه نزديك به 15 هزار نفر از موصل كه توسط امريكا آموزش ديدهاند در فتح شهر الرمادي حضور داشتند و اين گروهها با يك ماهيت ملي بروز و ظهور داشتند و امريكا نتوانست آنها را در مقابل حشدالشعبي قرار دهد. دولت عراق اساساً با مصوبه تأسيس حرسالوطني در پارلمان حشدالشعبي و حشدالوطني كه از عشاير سني شكل گرفتهاند به دنبال نهادينه كردن اين گروهها است و ميخواهد هر دو را جذب كرده و از آنها در حفظ امنيت ملي استفاده كند. امريكا همچنان فتنهانگيزي ميكند يا حشدالشعبي منحل شود يا در مقابل حشدالشعبي يك گروهي متضاد با اين گروه تشكيل شود. تاكنون داوطلبان سني حاضر به قبول چنين درخواست و بازي در چارچوب نقشههاي امريكا نشدند. امريكا در حال حاضر كارشكني ميكند و حاضر نيست از عراق چشمپوشي كند.

همانطور كه ميدانيد اخيراً فرانسه طرح سازشي را براي مذاكرات ميان فلسطينيها و اسرائيليها به شوراي امنيت سازمان ملل ارسال كرده است ولي صهيونيستها مخالف اين طرح هستند و نتانياهو گفته است اين طرح شكست كنفرانس را حتمي ميكند. به نظرتان چرا فرانسه نقش ميانجي در اين مذاكرات را بر عهده گرفته است، چراكه پيشتر امريكاييها عهدهدار مذاكرات بودند؟

وزير خارجه سوئد كه يكي از اعضاي اتحاديه اروپا است اعلام كرده است بحران در خاورميانه عمدتاً بحران اشغال است و تا زماني كه اسرائيل به عنوان يك قدرت متجاوز در منطقه حضور دارد نارضايتي از غرب و عمليات تروريستي كه در فرانسه اتفاق افتاد تكرار خواهد شد. بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم صهيونيستي وزير خارجه سوئد را به كور رنگي متهم كرد و او را شديداً مورد حمله قرار داد و سفير سوئد را احضار كرد. به اين دليل كه اين نگرش در اروپا شكل گرفته كه علت اصلي بحران در خاورميانه اسرائيل است و اين مسئله براي امنيت اسرائيل خطرناك است. فرانسه چنين مسئلهاي را تأييد ميكرد و لوران فابيوس، وزير خارجه سابق فرانسه بهرغم اينكه يك يهودي معروف است اين طرح سازش را مطرح كرد اما موضع فرانسه اين است كه مشكل در فلسطين بايد از طريق تشكيل دو دولت حل شود.

نتانياهو نه راه حل يك دولت و ادغام را قبول دارد، زيرا اگر ادغام را بپذيرد فلسطينيها اكثريت ميشوند و نه راه حل دو دولتي را قبول دارد. لذا اسرائيل در مسير مذاكرات صلح يك نوع بنبست ايجاد كرده است. اين بحران و بنبست يكي از دلايل شروع انتفاضه جديد در فلسطين است به همين دليل هم غرب سعي ميكند اسرائيل را از اين بنبست خارج كند و يك اميدي هر چند واهي در مقابل مردم فلسطين قرار دهد تا اينكه انتفاضه فروكش كند.

سفر جان كري، وزير خارجه امريكا به اردن و ديدار با پادشاه اين كشور و محمود عباس، رئيس تشكيلات خودگردان در اين چارچوب انجام شده است. امريكا همواره از اسرائيل حمايت كرده است و سعي ميكند مشكلات اسرائيل را حل كند اما تا زماني كه اسرائيل در مذاكرات امتياز ندهد امكان حل اين بحرانها در حال حاضر وجود ندارد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار