باراك اوبامـــا سعي داشت در سياســتهاي خارجي امريكا تغييراتي ايجاد كرده و با كاهش تعهدات امريكا در خاورميانه، امريكا را بر سياستهاي مرتبط با مهار چين در شرق آسيا متمركز كند ولي شروع بيداري اسلامي در خاورميانه و بحران اوكراين و حضور نظامي روسيه در سوريه روند تحولات را به سمتي سوق داد كه امريكا را مجبور به بازنگري در سياست شرقي خود كرد.
امريكا پس از فروپاشي شوروي در سال 1991 براي يك دهه نظام بينالملل را بر اساس قدرت بلامنازع خود پيريزي كرده بود ولي ديري نپاييد كه رقيب جديدي در عرصه جهاني ظهور كرد و واشنگتن را به بازنگري در سياست خارجي واداشت. افزايش قدرت اقتصادي و نظامي چين در يك دهه اخير زنگ خطر را براي تثبيت هژموني امريكا به صدا درآورد و مقامات كاخ سفيد را به اين نتيجه رساند كه براي مقابله با رقيب نوظهور بايد بر شرق دور متمركز شوند. با شروع قرن 21، انتظار ميرفت كه واشنگتن سياست نگرش به آسيا را در رأس برنامههاي سياست خارجي قرار دهد اما حملات 11 سپتامبر و شروع جنگ عليه تروريسم بينالمللي وقفهاي چند ساله براي دنبال كردن اين سياست ايجاد كرد.
روي كار آمدن باراك اوباما در امريكا در سال 2009 و اعلام سياست «تغيير»، منجر به چرخش سياستهاي اعلامي از خاورميانه به منطقه آسيا ـ اقيانوس آرام شد. در نتيجه، بار ديگر اين منطقه مورد توجه سياستمداران و استراتژيستهاي امريكايي قرار گرفت. اوباما در ژانويه 2012 در تشريح استراتژي جديد نظامي كشورش گفت كه امريكا پس از اين توجه اصلي خود را در آسيا متمركز ميكند. هيلاري كلينتون، وزير خارجه سابق امريكا نيز در سال 2011 اهميت منطقه آسيا را گوشزد و اعلام كرد: «آينده سياست در آسيا تعيين ميشود، نه در عراق يا افغانستان؛ و امريكا درست در مركز فعاليتها خواهد بود.» اظهارات مقامات ارشد امريكا نشان داد كه واشنگتن براي مهار چين در شرق دور برنامهريزي كرده است. تا همين چندي قبل ستاره راهنماي سياست خارجي امريكا همين سمت و سو را داشت ولي روند تحولات جهاني به سمت و سويي پيش رفت كه واشنگتن مجبور شد سياستهاي شرقي خود را تا حدي تعديل كند.
شروع بيداري اسلامي
شروع بيداري اسلامي و تشديد ناامنيها و حوادث پس از آن نگراني اوباما را براي كاهش تعهدات به خاورميانه افزايش داد. سرنگوني رژيمهاي ديكتاتوري سابق در ليبي و مصر كه روابط خوبي با غرب داشتند اين نگراني را به وجود آورد كه با كاهش مسئوليتهاي امريكا در منطقه، درگيريها تشديد شده و زمينه براي سرنگوني ساير رژيمهاي متحد امريكا در منطقه فراهم شود. اين تحولات واشنگتن را به بازنگري در سياستهاي خاورميانه واداشت.
كنگره امريكا با تصويب اصلاحات جديد بر لايحه اختيارات دفاع ملي سال 2015، دولت اوباما را موظف به تقويت حضور نظامي خود در خليجفارس كرد. برخي مقامات امريكايي در كنگره بر اين باورند كه امريكا براي مقابله با نفوذ ايران و روسيه در خاورميانه بايد حضور نظامي گستردهاي در اين منطقه داشته و متحدانش را تقويت كند. توافق واشنگتن با اعراب براي تأسيس سامانه دفاع موشكي در خليجفارس نيز در اين راستا انجام شده است.
بحران اوكراين
شايد تا دو سال پيش امريكا و غرب پيشبيني نميكردند كه بحراني در اروپاي باثبات ايجاد شود كه غرب و روسيه را تا مرز شكلگيري جنگ سردي جديد پيش ببرد. بحران اوكراين و تشديد تنشها بين روسيه و غرب سبب شد تا سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) براي مقابله با نفوذ روسيه در اروپا اقدامات جديدي را در پيش بگيرد. بحران اوكراين و تقويت حضور نظاميان امريكايي در كنار سربازان ناتو در شرق اروپا، استراتژي چرخش شرقي دولت اوباما را زير سؤال برد تا جايي كه برخي منابع امريكايي از «مرگ چرخش آسيايي امريكا» سخن گفتند. حتي سايت «ميليتاري. دات كام» در مي2014، در تحليلي نوشت كه بحران اوكراين چرخش امريكا به آسيا را با سؤال مواجه كرده است. پس از الحاق شبه جزيره كريمه به روسيه در آوريل 2014، امريكا و متحدانش برنامه حضور قدرتمند در شرق اروپا را عملي كردند. در نشست سالانه ناتو در سپتامبر 2014، اعضاي اين سازمان تصميم گرفتند تا براي مقابله با تهديدات روسيه بيش از 6 هزار نيروي نظامي با نام «نوك پيكان» را به كشورهاي بالتيك (لتوني، استوني و ليتواني) اعزم كنند كه در سال گذشته بخشي از اين نيروها وارد بالتيك شدند. روزنامه نيويورك تايمز اخيراً به نقل از برخي مسئولان امريكايي گزارش داد كاخ سفيد براي افزايش ارسال تسليحات سنگين، خودروهاي زرهي و ساير تجهيزات نظامي به اروپاي مركزي و شرقي در 2017 خواستار تأمين اعتباري معادل دستكم 4/3 ميليارد دلار شده است. امريكا ميخواهد بخشي از بار مسئوليت اروپايي خود را به دوش متحدانش در شرق اروپا بگذارد تا در صورت تهديد از سوي روسيه بتوانند با آن مقابله كنند.
مقابله با حضور روسيه در خاورميانه
هرچند امريكا در سالهاي اخير با سپردن بخشي از تعهداتش به متحداني مثل تركيه، قطر و عربستان سعي كرد همچنان موازنه منطقهاي را به نفع خود حفظ كند اما ورود غيرمنتظره روسيه به سوريه براي مقابله با تروريستها براي ايالات متحده پيشبيني نشده بود و سبب شد مقامات كاخ سفيد بار ديگر خاورميانه را در مركز ثقل توجهات خود قرار دهند. به همين منظور، در چند ماه گذشته هزاران نفر از نيروهاي امريكايي به عراق و بيش از 100 تن به سوريه اعزام شدند تا در ظاهر براي مقابله با داعش بروند ولي در اصل جهش پيشبيني نشده روسها را مهار كنند. از اينرو، مقابله با نفوذ روسيه و ايران و بازگشت دوباره به خاورميانه امريكا را مجبور ساخته تا از تمركز بيشتر بر شرق آسيا بكاهد و بخشي از استراتژي خود را به خاورميانه اختصاص دهد. چراكه حضور گسترده در همه مناطق هزينههاي زيادي براي رهبران كاخ سفيد خواهد داشت.
بازگشت دوباره به افغانستان
رئيسجمهور امريكا در دسامبر 2014 پايان مأموريت نيروهاي امريكايي در افغانستان را اعلام كرد و تنها 10 هزار نيروي اين كشور بر اساس پيمان امنيتي با كابل در افغانستان باقي ماندند اما يكسال نگذشت كه اين سياست واشنگتن نيز دچار تغييراتي شد و قدرتيابي طالبان و ظهور داعش در افغانستان، مقامات امريكا را وادار ساخت در سياست خروج نيروهايشان از افغانستان بازنگري كنند و واشنگتن نه تنها قصد خروج از اين كشور را ندارد بلكه در هفتههاي اخير صدها تن از نيروهاي ويژه امريكا به بهانه مقابله با داعش و طالبان به افغانستان اعزام شدند. اشتون كارتر، وزير دفاع و جان كمبل فرمانده نيروهاي امريكايي در افغانستان اخيراً گفتهاند كه بايد براي مدت طولاني در افغانستان بمانند و حتي برخي منابع نظامي امريكا اعلام كردهاند كه نيروهاي اين كشور براي مدت 50 سال در افغانستان خواهند ماند. هرچند مقامات كاخ سفيد بازنگري حضور طولانيمدت در افغانستان را به بهانه مقابله با داعش توجيه ميكنند، اما برخي ناظران بر اين باورند كه بازگشت مجدد امريكا به افغانستان به حضور روسيه در خاورميانه مربوط ميشود. واشنگتن سعي دارد تا در صورت افزايش نفوذ روسيه در خاورميانه با نزديكي به آسياي مركزي مرزهاي مسكو را ناامن كند. سفر جان كري، وزير خارجه امريكا به كشورهاي آسياي مركزي در ماه دسامبر گذشته(2015) براي تقويت پيوندهاي اقتصادي و نظامي با اين كشورها بخشي از استراتژي جديد واشنگتن بود.
متحدان نيابتي در شرق دور
پس از آنكه چين در نوامبر 2013 بر فراز درياي چين جنوبي منطقه پرواز ممنوع اعلام كرد امريكا قدرت نظامي و اقتصادي خود در شرق دور را تشديد كرد ولي با اين حال پيشبينيهاي اوليه اوباما براي حضور قدرتمند در شرق دور مطابق با خواست واشنگتن پيش نرفت. همچنان كه گفته شد بحران اوكراين و مقابله با نفوذ روسيه در خاورميانه سبب تعديل در سياست خارجي امريكا در شرق دور شده است. در چند سال اخير، تحركات نظامي امريكا در اقيانوس آرام همراه با تقويت و تشكيل ائتلاف با كشورهاي منطقه به ويژه ژاپن، كره جنوبي، فيليپين و تايلند بوده است. راهبرد دفاعي جديد امريكا براي مهار چين و استقرار رادار دفاع موشكي در ژاپن، توافق درباره حضور 10 ساله نيروهاي نظامي امريكا در فيليپين و رزمايشهاي مشترك با فيليپين، ژاپن و كره جنوبي در يكسال گذشته نمونه بارز تلاشهاي امريكا براي تقويت توان دفاعي متحدانش در مقابل چين است. همچنين ادعاهاي مكرر امريكا در خصوص تهديدات سايبري چين و هشدار نسبت به ساخت جزاير مصنوعي در درياي چين جنوبي، نشان از تلاش واشنگتن براي حفظ موازنه ميان تهديد چين و افزايش همكاريهاي متناسب نظامي و امنيتي با ساير كشورها دارد. برخي ناظران معتقدند كه امريكا سعي دارد سياست مهار چين را در شرق دور و در مرزهاي اين كشور عملي كند تا از گسترش نفوذ پكن به ساير مناطق جلوگيري كند. حضور گسترده در مناطق مختلف جهان هزينه زيادي براي امريكا در پي دارد به همين خاطر واشنگتن براي كاستن از هزينههاي مالي خود سعي دارد متحدان خود را تقويت كرده و آنها به نيابت از امريكا سياستهاي اعلاني غرب را به پيش ببرند.
اهداف استراتژيك امريكا و تحقق هرگونه موفقيت در اين اهداف حداقل در آينده نزديك محتمل به نظر نميرسد. از طرفي روابط روسيه و چين به عنوان رقباي واشنگتن در بهترين سطح خود قرار دارد و ميتوانند راهبرد گردش به شرق امريكا را به پسماندهاي جهان ژئوپلتيك بسپارند.