بيانات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مردم آذربايجان، ازآنجاكه يكي از آخرين ديدارهاي معظم‌له قبل از انتخابات هفتم اسفند است، مهم و داراي نكات راهبردي بود. به نظر مي‌رسد، لازم است نكات محوري اين بيانات بررسي شود:
1- نخستين نكته مورد اشاره معظم‌له، تلاش دشمن براي برنامه‌ريزي خاص براي انتخابات و پيشبرد طراحي‌هاي مدنظر نظام سلطه است. انتخابات به عنوان نقطه قوت برجسته نظام اسلامي و ابزار روزآمد تعامل حاكميت با مردم، همواره مورد طمع دشمنان و بدخواهان ملت ايران بوده است. به گونه‌اي كه نظام سلطه براي ناكارآمدسازي اين ابزار راهبردي نظام و جلوگيري از عدم تأثيرگذاري آن بر الگوسازي از مردم‌سالاري ديني، همواره به دنبال زير سؤال بردن آن بوده است. القاي عدم سلامت و آزاد‌نبودن در انتخابات، تشكيك در حضور مردم، متهم كردن سازوكارهاي قانوني انتخابات و نيز اتهام افكني به نهادهاي مسئله انتخابات از روش‌هايي بوده است كه تاكنون بر خدشه واردكردن به فرايند انتخاباتي نظام اسلامي از سوي دشمن به كار گرفته‌شده كه در اين ميان مي‌توان گفت: بيشترين موج تخريب‌ها متوجه شوراي نگهبان بوده است. دليل اصلي اين امر البته در عصبانيت نظام سلطه از وجود اين نهاد مصونيت‌بخش براي نظام و تصميمات سرنوشت‌ساز آن بوده است. البته جريان نفوذي امتداد دشمن نيز همواره هم‌صدا با دشمن ناراحتي و عدم رضايت خود را از اين نهاد نظارتي اعلام كرده است كه چندان هم عجيب نيست. آنچه بيشتر جاي تأمل دارد، هم‌صدايي برخي از خواص درون نظام و كساني با دشمن در اين موضوع است كه در فرايندهاي قانوني كشور دخيل‌اند. همراهي و همنوايي اين طيف از افراد با دشمن در هجمه به نظارت استصوابي از آنجا تأمل‌برانگيز است كه اين طيف از افراد احتمالاً به لوازم و پيامدهاي اظهارات و مواضع خود نمي‌انديشند. به اين معنا كه آگاهانه يا ناآگاهانه در حال غيرقانوني خواندن فرايند قوه مقننه و انتخابات آن هستند كه اين در جهت تكميل پازل دشمن براي «قرار دادن كشور در خلأ قانون و مجلس» است.
2- دومين نكته مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب اهميت جايگاه و نقش مجلس در تحقق مطالبات ملت و اهداف عالي انقلاب اسلامي است. بر اين اساس رأي مردم و گفتماني عمومي حاكم بر خانه ملت كه در نتيجه رأي مردم رقم خواهد خورد در تحقق اين مطالبات و اهداف مؤثر خواهد بود. چراكه مجلس در نقش ريلی براي قوه مجريه خواهد بود و لوكوموتيو دولت چاره‌اي جز حركت در ريل‌گذاري‌اي كه مجلس براي آن می‌گذارد ندارد. اگر گفتمان عمومي نمايندگان منتخب ملت شامل مؤلفه‌هاي رفاه مردم، عدالت اجتماعي، گشايش اقتصادي، پيشرفت علم و فناوري و استقلال و عزت ملي باشد، مجلسي كه سعادت ملت ايران را دنبال كند، شكل خواهد گرفت و اگر خداي ناكرده گفتمان غرب‌شيفتگي، خودباختگي، كدخداپذيري و مرعوبيت در مقابل سلطه‌گران با حمايت‌هاي آشكار و پنهان جريان اشرافيت به مجلس راه يابد، ريل‌گذاري‌اي كه مجلس خواهد كرد، بدبختي ملت ايران را رقم خواهد زد. به‌اين‌ترتيب مي‌توان گفت انتخابات هفتم اسفند تأثيري سرنوشت‌ساز بر آينده كشور خواهد داشت.
3- محور ديگري از بيانات حضرت امام خامنه‌اي به انتخابات دوره پنجم مجلس خبرگان اختصاص داشت. هرچند عده‌اي به دنبال القاي بي‌خاصيت بودن اين مجلس هستند و اين‌گونه وانمود مي‌كنند كه كارآمدي اين مجلس در گرو نظارت لحظه‌به‌لحظه بر رهبري و دستگاه‌هاي زير نظر اوست؛ اما درواقع اهميت مجلس خبرگان در جاي ديگري است. اهميت اين مجلس براي تصميم‌گيري در لحظه سرنوشت‌ساز خلأ رهبري است كه نظام اسلامي در خرداد سال 1368 يك‌بار چنين تجربه‌اي را با موفقيت پشت سر گذاشته است. در آن مقطع حساس و بحراني كه فضا متأثر از غم جانسوز ارتحال امام امت (ره) هرگونه غفلت اعضاي خبرگان مي‌توانست بروز لطمه‌هاي جبران‌ناپذير را به همراه داشته باشد كه بحمدالله چنين نشد. با توجه به اين تجربه حضور نمايندگان بصير، دلباخته انقلاب و مردم و آگاه به توطئه‌هاي دشمن مي‌تواند نظام را براي شرايط خاص بيمه كند. بعد نظارتي مجلس خبرگان نيز اگر به معنايي كه برخي جريانات در سر مي‌پرورانند، بيشتر به دنبال بستن دست و پاي نظام و تحديد اختيارات رهبري است و در معناي درست و قانوني آن رصد بقا و تداوم شرايط و صلاحيت‌ها در شخص رهبري است نه دخالت در اراده كشور.
4- آخرين نكته مورد اشاره معظم‌له در اين بيانات كه به آن مي‌پردازيم تأكيد دوباره بر عدم اعتماد به نظام سلطه بود.
واقعيت آن است كه ملت ايران تجربه‌اي تاريخي از چند دهه خسارت‌ديدن از دخالت‌ها و توطئه‌هاي مستكبران را به همراه دارد و همين امر بي‌اعتمادي عميق نسبت به سلطه‌گران را رقم‌زده است كه البته اين عدم اعتماد كاملاً منطقي است و گذر تحولات و رويدادهاي جديد نيز صحت آن را همچنان ثابت مي‌كند. با اين‌حال از ابتداي انقلاب اسلامي افراد و جرياناتي به دنبال بزك‌كردن چهره جنايتكار غرب و به‌ويژه ايالات‌متحده امريكا بوده‌اند كه در مقطع دو سال و نيم گذشته اين تلاش از سوي جرياني خودعاقل‌پندار تشديد شده است. جالب اينجاست كه اتفاقاً خوي استكباري سران كاخ سفيد سبب مي‌شود تا امريكايي‌ها نو به نو با اظهاراتي گستاخانه درصدد تحقير ملت ايران برآيند اما غرب‌شيفتگي و قدرت‌طلبي جريان كدخداپذير اجازه نمي‌دهد تا چشم روي حقيقت بگشايد و از بزك‌كردن غرب سلطه‌گر دست بردارد. براي مثال در همين دوره‌اي كه به «پسابرجام» معروف شده است، همين چند روز پيش جان اسميت از مقامات ارشد وزارت خزانه‌داري امريكا صراحتاً از تلاش امريكا براي امتناع از حضور سرمايه‌گذاران خارجي سخن مي‌گويد، در عين حال باز عده‌اي در داخل از يك‌سو به دنبال باز‌كردن بازار ايران براي كالاهاي شركت‌هاي چندمليتي هستند و همچنان اقتصاد را معطل خيال خام سرمايه خارجي نگه داشته‌اند. هنوز از ياد نبرده‌ايم تلاش‌هايي را كه در طي دو سال و نيم اخير به فراموشي سپرده‌شدن شعار هوشمندانه «مرگ بر امريكا» از سوي برخي به كار بسته شد تا مثلاً گشايش اقتصادي رخ دهد و به قول اينان، دنيا با ما آشتي كند(!) و هنوز جوهر برجام خشک نشده است، طينت گرگين امريكا دندان‌هايش را به رخ می‌کشد و رؤياي خيالي توسعه با سرمايه و فناوري خارجي، بر باد مي‌رود!
