
«مردم ايران تاريخ پرافتخار و ظرفيتهاي فوق العادهاي دارند اما شعار «مرگ بر امريكا» اشتغال زايي نميكند و ايران را امنتر نميكند». اين بخشي از سخنان باراك اوباما در مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك است كه بازتابهاي متفاوتي در سطح رسانههاي داخلي و بينالمللي داشت. تنها چند روز پس از سخنان رئيسجمهور امريكا جان كري هم موضع مشابهي گرفت و در گفتوگو با بيبي سي و در پاسخ به چگونگي تعميق روابط تهران- واشنگتن بيان كرد: « فكر ميكنم همه ميتوانند با تغيير لحن و كم كردن از شعارها شروع كنند. اول از همه شعار مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل. داشتن نقشهاي براي نابودي اسرائيل به اين روند كمكي نميكند. » در نگاه نخست و در تحليل موضع يكسان رئيسجمهور و وزير خارجه ايالات متحده امريكا درباره ايران و لزوم حذف شعار مرگ بر امريكا ميتوان گفت؛ ايالات متحده، امريكاييهاي چند دهه پيش نيستند و با توجه به تغيير معادلات منطقهاي و قدرتگيري ايران در منطقه و تضعيف نسبي تسلط اين كشور در غرب آسيا، خواهان تقليل تنشها با جمهوري اسلامي ايران بوده و گزينههايي نظير « حمله نظامي» و «براندازي» را كنار گذاشته و بعد از توافقات هستهاي خواهان ادامه مذاكرات در حوزههاي ديگر با كشورمان بوده و بهصورت جدي تلاش دارند در مسير تعميق روابط تهران - واشنگتن و عاديسازي تعامل دوطرفه و البته در شرايطي مساوي و نه يك طرفه قدم خواهند برداشت. معتقدان به چنين ديدگاهي عادي شدن روابط امريكا با كوبا را مثال زده و عنوان ميكنند كه كارگزاران كاخ سفيد به مانند گذشته دنبال لشكر كشي و تغيير بنيادين در حاكميت سياسي ديگر كشورها نيستند.
اما تأكيدات مهم مقامات ارشد ايالات متحده امريكا را ميتوان در سطح ديگري هم – كه به نظر ميرسد با توجه به مصاديق و ادله اي كه وجود عيني دارد، حقيقيتر است - تعريف و تحليل كرد كه براي تشريح آن بايد به سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در ديدار روز گذشته خود با فرماندهان و كاركنان نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اشارهاي داشت. ايشان ميفرمايند: « تعريف امريكاييها از مذاكره با جمهوري اسلامي ايران، به معناي نفوذ و باز كردن راه براي تحميل است .»
« نفوذ امريكايي در كشور بهواسطه برجام» كه به كرات توسط معظم له بعد از 23 تيرماه تاكنون هشدار داده شده سؤالات مهمي را پيش روي ما قرار ميدهد، از جمله اينكه راهبرد نفوذ چگونه قابليت تحقق داشته، مقدمات چنين طرحي چگونه بهوجود خواهد آمد و چه طيف يا جرياني در داخل كشور زمينه ساز و تسهيل كننده چنين فرايندي است؟
حال براي پاسخ به چنين سؤالاتي ميتوان از يكي از عبارات رهبر معظم انقلاب در همين ديدار اخير وام گرفت؛ آنجايي كه معظم له تأكيد ميكنند:«تغيير افكار مردم درخصوص مسائل انقلابي، ديني و مصالح ملي كشور يكي از راههاي نفوذ دشمن است.»
«تغيير در افكار مردم» همان شاخصي است كه اوباما، كري و ديگر مقامات ارشد نظام سلطه بهدنبال آن بوده و مصداق عيني آن تأكيد آنها بر «لزومحذف شعار مرگ بر امريكا» است.
هر چند سخنان مورد اشاره اين دو مقام امريكايي را بايد به «قدرت اثرگذاري شعارهاي فاخر گفتمان انقلاب اسلامي» در سطح منطقهاي و فرا منطقهاي و همچنين« به بن بست كشاندن منافع بينالمللي امريكا» تفسير كرد اما هدف عمده چنين تأكيداتي از سوي اين دو مقام غربي را بايد در لايههاي سهگانه تلاش براي «تغيير موضع»، «تغيير رفتار» و «تغيير رويكرد» جمهوري اسلامي ايران ذيل راهبرد نفوذ معنا كرد.
امريكاييها بهخوبي ميدانند كه شعار مرگ بر امريكا ناشي از شعور و شناخت جامعه ايران نسبت به سابقه 300ساله استعمار و 60 ساله امريكا در كشور بوده و با سطحي نشان دادن چنين شعارهايي تلاش ميكنند يكي از مباني اصلي سياست خارجه جمهوري اسلامي ايران را تضعيف كنند و تغيير دهند كه از آن بايد به عنوان «تغيير موضع » با هدف « تغيير رفتار و رويكرد» نام برد. بر اساس چنين هدفي است كه جماعتي در داخل همگام با مقامات كاخ سفيد تلاش ميكنند به مردم القا كنند كه از شعارها و رويكرد انقلابي نفعي حاصل نميشود و جامعه بايد بين مرگ بر امريكا و رفاه و گشايش اقتصادي و معيشتي يكي را انتخاب كند. اين دسته معتقدند مردم در دوراهي «مرگ برامريكا» و « رفاه و معيشت مناسب» بدون ترديد دومي را انتخاب خواهند كرد و همين مسئله كه ميتواند مقدمهاي مناسب براي مخدوش كردن اصل استكبارستيزي باشد.
اهداي جوايز در جشنوارههاي بينالمللي نظير «جايزه صلح نوبل» به برخي از عناصر داخلي را بايد يكي ديگر از مصاديق «تلاش براي تغيير افكار داخلي» عنوان كرد كه ميتواند نهايتا به روي كارآمدن طيف سياسي همسو با غرب در داخل هم بينجامد چراكه با اهداي چنين جوايزي آنها تلاش ميكنند در آوردگاههاي انتخاباتي با تبليغات گسترده افكار عمومي را به سمت چهره همسو با خود متقاعد كنند.
با توجه به آنچه اشاره شد شعار«مرگ بر امريكا» كه زاييده اصول و مباني اصيل انقلاب اسلامي است موقعيت امريكاييها را به خطر انداخته و منافع آنها را با چالش روبهرو كرده و تلاش هماهنگ داخلي - بينالمللي براي حذف چنين شعاري – در صورتي كه توافقي پنهاني در جهت آن صورت نگرفته باشد- مقدمه مهم و اثرگذاري جهت تقليل روحيه استكبارستيزي بوده و ميتواند به تغيير رويكرد جمهوري اسلامي ايران در قبال نظام سلطه منجر شده و به عنوان سطح مهمي از نفوذ، نهايتاً به توسعه روابط بدون ضابطه ايران- امريكا بينجامد كه تحقق چنين هدفي مساوي است با «تغيير ماهيت انقلاب اسلامي» و تضعيف «موقعيت ايران در منطقه».