با شدت گرفتن پديده خشكسالي در ساليان اخير و اثرات مخرب وسيعي كه از اين بابت بر اقليم ما و همسايگانمان وارد شده است، در يكي دو سال اخير بحثهاي داغي در مورد علل داخلي و خارجي بروز اين مشكلات، تبعات ملي و فرامنطقهاي آن و آيندهاي كه در انتظار ما و مللي كه در همسايگيمان زندگي ميكنند مطرح شده است، به طوري كه روزي نيست در اخبار رسانهها يا روزنامهها، تيترهاي داغ به مباحث مربوط به خشكسالي يا كمآبي و... اختصاص نيابد. به هر حال امروز ما در كشوري زندگي ميكنيم كه طي ساليان بسيار، البته در سابقه درازمدت با روندي كندتر ولي طي 3، 4 دهه اخير با شدتي لجامگسيخته و خارج از هرگونه آيندهنگري و كنترل به جان محيط زيست و منابع و داراييهاي سرزمينمان افتادهايم و به رغم اينكه ما به مصداق داستان معروف ملانصيرالدين بر سر شاخه نشسته و از بن آن را بريده و با شدت در حال سقوط از ارتفاع هستيم، متأسفانه همچنان دست بردار نبوده و به تاراج منابع غير قابل تجديد زيستبوم اين كشور مشغوليم.
خشك شدن درياچهها و تالابها و هورها
خشك شدن درياچهها و تالابها و هورها، افت شديد سطح سفرههاي آب زير زميني، فراگير شدن پديده فرونشست زمين در بسياري از استانهاي كشور و تبعات و عوارض فجيع اين وقايع شوم منجر به مهاجرتهاي وسيع سرزميني، تعطيلي اشتغال و حتي سكونت در بسياري از نقاط، به هجوم جمعيتهاي گرسنه و بيكار به حواشي شهرهاي بزرگ و افزايش جرم، جنايت و فحشا، منتهي شده و مشكلات را دو چندان خواهد كرد.
بله، ما به نام آباداني و كشاورزي، جنگلهايمان را نابود كرديم، پوشش زمين و سايبان آن را در منطقهاي جغرافيايي كه تابش آفتاب در آن بسيار است به حداقل رسانديم و سپس منابع آبي را كه ذخيره هزاران سال طبيعت اين مرز و بوم بود به روي اين خاك لخت آورده و با بازده شرمآور 40 - 35 درصدي (با 60 درصد اتلاف) با هدف مقدس خودكفايي بكار گرفتيم و حاصل وضعيتي است كه امروز داريم و بدون تعارف و در سه كلمه صريح بايد اذعان نماييم: «ديگر آبي نداريم» و آنچه را كه باقي مانده بايد براي مصارف اصلي و استراتژيك نگهداري نموده و در مورد مصرف، بخصوص در بخش كشاورزي كه در خوشبينانهترين برآوردها بيش از 85 درصد آب مصرفي اين كشور بدان اختصاص دارد، تجديد نظر فوري به عمل آوريم.
بيابان، شهرها و روستاها را نيز خواهد بلعيد
و اما راه حل: در بسياري از كشورهاي جهان و جوامع بزرگ در حال حاضر هفت مشكل مشترك زير بيشترين درگيري فكري را براي مديران ارشد و دولتها ايجاد كرده و همه برنامهريزيها براي حل اين مشكلات متمركز گرديده است.
فرسايش خاك، فقر، بحران غذا، تغييرات آب و هوايي (گرمايش جهاني و گازهاي گلخانهاي)، بيكاري، مهاجرت از روستاها و پايين رفتن سطح آبهاي زيرزميني.
همه اين مشكلات زنجيروار در هم تنيده شدهاند و هيچكدام به تنهايي حل نخواهند شد. جمعيت جهان در سال 2050 به 10 ميليارد نفر خواهد رسيد و خشكساليهاي پي در پي هر روز بر تنگناهاي ما براي توليد غذا خواهند افزود. بر اساس اعلام شبكههاي بينالمللي خبر، در هفته گذشته براي اولين بار ميزان مصرف كل غذا در كره زمين بر ميزان توليد آن پيشي گرفت، يعني همين حالا ما براي تأمين آب و خوراك جوامعمان مشكل داريم چه برسد به 35 سال آينده. سؤال اين است: چگونه آن هفت مشكل مشترك و عمومي را حل خواهيم كرد و چطور پاسخگوي نيازهاي غذايي جوامعمان خواهيم بود؟
آيا روشي وجود دارد كه به تنهايي براي همه اين مشكلات راه حل و پاسخ داشته باشد؟
يا سرانجام بيابانها، شهرها و روستاهايمان را خواهند بلعيد؟
توجه داشته باشيم كه از مساحت يك ميليون و 648 هزار كيلومتر مربع سرزمين پهناورمان فقط 15 درصد را مناطق مرطوب تشكيل ميدهد و از بقيه 20 درصد مناطق نيمه خشك و 65 درصد را مناطق خشك تشكيل ميدهد كه بخش عمده آن بيابانها و كويرهاي مركزي ايران هستند. در پاسخ به سؤال مطرح شده خوشبختانه بايد بگوييم بله، «هديهاي از بهشت».
توسعه فضاي سبز تنها راهكار اساسي در برابر خشكسالي
«درخت»؛ كاشت درخت تنها راه حل ممكن و عملي نجات حيات در كره زمين در 40 سال آينده خواهد بود. اما چرا و چگونه؟ پاسخ اين است كه «اگر 2 ميليارد هكتار جنگل آنقدر كوچك بوده است كه به دست بشر به بيابان تبديل شود، پس براي كاشت مجدد درخت به همان اندازه كوچك است.»
بهتر است تأثيرات كاشت درخت را در مبارزه با هفت مشكل عمومي مشترك با بسياري از كشورهاي دنيا، مورد بررسي قراردهيم.
فرسايش خاك؛ متأسفانه كشور ما به لحاظ كشاورزي سنتي و بكارگيري تكنيكهاي ناصحيح خاكورزي و همچنين نابودي گسترده پوششهاي جنگلي و مرتعي داراي يكي از بالاترين رتبههاي فرسايش خاك در جهان است و بر كسي پوشيده نيست كه جدا از بكارگيري روشهاي علمي خاكورزي، كاشت درخت در گستره وسيع يكي از بهترين راهكارها براي مبارزه با فرسايش خاك است.
فقر، بحران غذا، بيكاري و مهاجرت از روستاها؛ اگر اهتمام ملي و دولتي بر كاشت درخت در گستره وسيعي از بخشهاي مستعد خاك كشور ما و مناطق مشابه دنيا قرار گيرد، با ايجاد اشتغال مفيد و دائم (به ازاي هر هكتار يك نفر) مشكل بيكاري و مهاجرت از روستاها حل شده و به تبع آن فقر مهار خواهد شد و خوراك و ميوه حاصل (5 تن در هكتار) نيز مشكل بحران غذا را برطرف خواهد كرد.
تغييرات آب و هوايي (گرمايش جهاني و گازهاي گلخانهاي)؛همه اين عوارض ناشي از تخريب گسترده محيطزيست و دستكاري طبيعت است، كاشت وسيع و گسترده درخت در اراضي بياباني و پست به طور قطع و يقين بهترين راه و شايد تنها راه حل بدون عارضه و بازگشت معضلات اشاره شده است، چون درختان با استفاده از اعجاز فتوسنتز به كمك نور خورشيد، دياكسيد كربن (CO2 ) موجود در اتمسفر را به زيست توده يا بيومس (چوب، برگ، ميوه و ريشه) تبديل كرده و با توليد اكسيژن موحب تلطيف هوا ميشوند (هر هكتار درخت ميوه سالانه 5/7 تن CO2 را از آتمسفر حذف ميكند). كاشت درخت در مقياس گسترده ميتواند باعث افزايش رطوبت و افزايش ميزان بارندگيها شود. با افزايش رطوبت و در حقيقت توليد آب، آخرين مشكل يعني پايين رفتن سطح آبهاي زير زميني نيز به تدريج برطرف شده و منابع زير زميني آب نيز تجديد حيات خواهند نمود.
به راستي آيا براي نسل بشر و در شرايط جهان پرتنش امروز راهي بهتر، ارزانتر، عمليتر و زيباتر از اين ميتوان سراغ داشت؟
اما در نگاه همگان براي كاشت درخت در چنين گستره وسيعي به پنج فاكتور همت والا و سترگ، بودجه كلان، نيروي انساني، انرژي و از همه مهمتر به «آب» نياز داريم. به لحاظ اهميت حياتي و جدي شرايطي كه امروز نسل بشر گرفتار آن شده است، اگر چهار مانع اول را هم بپذيريم باز هم آب بزرگترين محدوديت چنين پروژه عظيمي خواهد بود، بخصوص اينكه در مناطقي كه تبديل به بيابان شده اصولاً آبي براي بهرهبرداري موجود نيست.
تجربه بيابانزدايي با كمترين هزينه
ولي خوشبختانه يك راه حل عملي وجود دارد، نمايشگاه فناوريهاي نوين شهري توسط شهرداري تهران در بوستان گفتوگو برگزار شد و گفتوگو با مهندس بهروز سهرابي مدير عامل شركت زيست فناوري سپهر باختر در غرفه پارك علم و فناوري كرمانشاه فرصتي بود تا با فناوري گرواسيس، روش كاشت درخت در اراضي خشك، بياباني و كوهستاني (سنگلاخ) بدون استفاده از آبياري و انرژي، آشنا شويم. بطور خلاصه اين روش ابداع يك مخترع هلندي به نام آقاي پيتر هوف ميباشد كه تاكنون در 30 كشور دنيا با موفقيت به كار گرفته شده و از سال 2015 در پروژههاي متعددي در كشورهاي مختلف دنيا با بهرهبرداري از اصول آن به اجرا درخواهد آمد (به طور مثال اجراي پروژه ديوار سبز در مرزهاي سياسي كويت با كاشت 300 هزار نهال يا درختكاري دو طرف بزرگراه تاريخي 66 امريكا با كاشت بيش از يك ميليون نهال) اين روش كه الهام گرفته از مكانيزمهاي موجود در دل مادر طبيعت است داراي يك ركن اساسي و چهار اصل مهم است كه در صورت اجراي صحيح آنها درصد گيرايي و زندهماني نهالها بيش از 90 درصد خواهد بود.
كاشت نهال فقط با يكبار آبياري در مناطق بياباني
ركن اساسي: نهال انتخابي براي كاشت (ثمر يا غيرمثمر) بايد سازگار با اقليم منطقه بوده و نياز آبي آن متناسب با بارندگي منطقه باشد.
اصل اول: پرورش صحيح نهال به طوري كه ريشه اوليه و اصلي آن كاملاً مستقيم و بدون پيچخوردگي باشد.
اصل دوم: استفاده از قارچ مايكوريزا در خاك اطراف ريشه در نهالستان و محل كاشت نهال.
اصل سوم: عدم دستكاري ساختار مويرگي (كاپيلاري) خاك در زمان كاشت.
اصل چهارم: استفاده از ظرفي به نام واتر باكس كه پس از كاشت روي نهال قرار گرفته و يكسال باقي خواهد ماند و پس از آن از روي نهال برداشته شده و براي كاشت نهالي ديگر مورد استفاده قرار خواهد گرفت. با استفاده از اين فناوري فقط در روز كاشت نهال و براي يكبار آبياري انجام شده (براي هر نهال 60 - 40 ليتر) و پس از آن به هيچ آبياري نياز نخواهد بود.
جالب است بدانيم كه از اين فناوري در چهار زمينه زير استفاده ميشود:
- اجراي برنامه درختكاري در عرصههاي منابع طبيعي.
- احداث باغات ديم.
- احداث گلخانه براي توليد محصولات خارج از فصل با 90 درصد صرفهجويي در مصرف آب.
- كاشت سبزيجات و صيفيجات در خانهها (حتي بر روي تراس و پشت بام آپارتمانها)