
سخنان سيدمحمدصادق خرازي در خصوص تلاش برخي اصلاحطلبان براي مذاكره با طرفهاي خارجي و ايجاد ارتباط با آنان اگرچه حرف جديدي در عرصه سياسي كشور محسوب نميشد اما با واكنشهاي تندي به خصوص در بين اصلاحطلبان روبهرو شد و حتي كار به طعنههاي آنچناني به خرازي نيز رسيد.
به عنوان مثال عبدالله رمضانزاده طي يادداشتي در فيسبوك خود ميپرسد كه « ليست ديپلماتهاي قاچاقچي نسخ خطي در جيب كيست؟» كه اشارهاي به علاقه خرازي به جمعآوري نسخ خطي است.
البته خرازي هيچ گاه اين علاقه خود را نفي كرده است و در يكي از مصاحبههاي خود به اين نكته اشاره كرده است كه كتابخانه بسيار بزرگي دارد كه آن را وقف كرده است.
وي در مصاحبه با روزنامه جامجم در همين ارتباط ميگويد: «من از ابتدا تمول مالي داشتم و از ابتدا هم قصدم به جا گذاشتن مجموعهاي از خودم بود. خانهام را براي تبديل به كتابخانه وقف كردهام. من 300 هزار جلد كتاب جمعآوري كردم كه بسياري از آنها خطي و نفيس هستند. بسياري از آثاري را كه در اين 30 سال خريده و جمعآوري كردم ، در خانهام نگه داشتهام و بسياري از آنها را جزئي از خانه كردم تا حفظ شود مانند كاشيها، اورسيها، درها، سراميكها، آيينههاي قديمي و... كه همه را به نوعي در خانه به كار بردم تا جزئي از اين وقف باشد.» نكته جالب اينجاست كه ما حتي اگر بخواهيم سخنان رمضانزاده را باور كنيم باز هم سؤالي كه در اين بين باقي ميماند اين است كه صادق خرازي به صراحت از گنجينه خود صحبت كرده و راجع به آن توضيح داده است. آيا اصلاحطلبان هم جوابي براي ادعاي صادق خرازي دارند؟
اصلاحطلب بدلي؟
شايد زماني كه صادق خرازي با حضور در عرصه سياسي كشور و ايجاد حزب نداي ايرانيان بازي جديدي را در عرصه اصلاحطلبي تعريف كرد، حدس ميزد كه متهم به بر هم زدن بازي و شكاف در بين اصلاحطلبان و همچنين فراهم كردن بازي طرف مقابل در حوزه سياسي شود. از زمان روي كار آمدن حزب نداي ايرانيان طعنههاي عجيب و غريبي از سوي برخي از شخصيتهاي اصلاحطلب نسبت به اين تشكل سياسي شنيده ميشد كه بيشتر از آن كه ناشي از يك عقلانيت سياسي باشد، تنها و تنها در يك عصبيت بيدليل جا داشت. از جمله اين طعنهزنان احمد پورنجاتي بود كه در جريان سخنان اخير خرازي شديدترين انتقادات را متوجه وي كرد. پورنجاتي در زمان تشكيل حزب نداي ايرانيان در يك مطلب در فضاي مجازي درباره ندا اين گونه نوشت: «شنيدهام يك فقره «آقاصادق خرازي» به قصد قربت و لابد براي پيشبرد روند اصلاحطلبي، يك تشكيلات درست كردهاند به نام « ندا»: نسل دوميهاي اصلاحات! مبارك است!
البته «ما ملت شريف و شهيدپرور و هميشه حاضر در صحنه»، بخيل نيستيم اما متأسفانه اندكي «دو هزاري»مان كژ و كوژ شده و متوجه نميشويم كه برخي عزيزان – كه بنابر اخبار هدهد فضول- در انتخابات ۹۲ عنايتشان شامل حال سردار قاليباف بود، همچين يهويي دچار «ويار اصلاحات پاستوريزه» شدهاند و انشاءالله براي مجلس آينده، «ندا»يشان در خواهد آمد؟!
اين «نوه»ي نسل سومي «عمه جان» بنده هم قصد دارد تشكيلاتي درست كند به نام: «نسا».
نسل سوميهاي اصلاحات!
در همان زمان پورنجاتي در مطلب ديگري حزب نداي ايرانيان را با حزب زحمتكشان مظفر بقايي مقايسه كرده و به صورت غير مستقيم صادق خرازي را متهم به ارتباط مستقيم با برخي طرفهاي خاص به منظور ايجاد شكاف در سيستم اصلاحطلبان كرد. پورنجاتي در پي انتقادات اخير درباره سخنان اخير خرازي نيز با اشاره مستقيم به تيتر روزنامه جوان آورده است كه صادق خرازي در بورس سرسرهبازي بر روي پوست خربزه طرف مقابل است. در ادامه نيز شعري هجوانگيز درباره خرازي و فعاليتهاي اخير حزبي او آورده است.
ما پشيمانيم اما پنهاني
در اينكه صادق خرازي اين روزها به شدت روي اعصاب برنامهريزان جريان افراطي و تجديدنظرطلب است، شكي نيست اما مگر حضور وي چه خللي در برنامههاي آنان ايجاد ميكند كه اين گونه وي را مورد نوازش قرار ميدهند يا اساساً چرا اصلاحطلبان نسبت به جذب وي در سيستم خود اقدام نميكنند. شايد ريشه اين واكنش عصبي اصلاحطلبان صرفنظر از به هم ريختن چينش حزبي آنان براي انتخابات مجلس سال آينده اين باشد كه سخنان خرازي پروژه اصلاحطلبان براي بازگشت به قدرت در چهارچوب پروژه غلط كردم را با مشكل مواجه ميكند.
مروري بر سخنان برخي از شخصيتهاي اصلاحطلب به خصوص طي روزهاي گذشته اين نكته را ثابت ميكند كه جبهه اصلاحطلبان به دنبال نوعي تطهير از اتفاقات سال 88 با حداقل هزينههاي ممكن در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي است. البته موضع نظام در اين باره بارها به صراحت اعلام شده است كه فتنه 88 خط قرمز بوده و عبور از آن تنها با اعتراف صريح به وقايع صورت گرفته در سال 88 امكانپذير خواهد بود، كما اينكه رهبر معظم انقلاب بارها به اين نكته اشاره كردهاند كه برخي در پشت پرده بحث تقلب را زير سؤال برده اما هنوز از اعتراف به اين مسئله در عرصه عمومي ابا دارند. در اين ميان به نظر ميرسد اصلاحطلبان در تلاش هستند تا با برخي مصاحبهها و اعلام مواضع به صورت غيرمستقيم به اين مسئله اعتراف كنند كه اتفاقات روي داده در سال 88 اشتباه بوده اما هنوز به دنبال اين هستند كه براي اين اعترافات با حداقل هزينهها در بين برخي منابع اجتماعي خود اين هزينه را بپردازند، اما در اين بين حضور صادق خرازي ميتواند اين پروژه را به طور كامل بر هم بزند.
خرازي و چوبي كه لاي طرحهاي بلند مدت ميگذارد
خرازي با حزب نداي ايرانيان و البته مواضعي كه مطرح ميكند، عملاً اين نكته صريح را به طور عيني يادآوري ميكند كه بخشي از اصلاحطلبان قابليت بازگشت به ساختار داخلي نظام را ندارند و نميتوانند در عرصه انتخابات حضور پيدا كنند و بايد جايگزيني براي آنان ايجاد كرد.
بار ديگر نگاهي به سخنان خرازي در گفت و گو با نشريه مثلث مياندازيم: «من اصلاحطلبي را كه نمادش خارج از كشور باشد و پول بگيرد، قبول ندارم. اينكه بروند و اتهام بزنند و بد و بيراه بگويند و شانتاژ كنند را قبول ندارم. كساني را يادم است كه در دوراني كه سفير بودم با خارجيها مذاكره ميكردند و به دشمن گرا ميدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. ليستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزي ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سيستم امنيتي نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ايران ارائه ميدهم كه بدانيد اين آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپايي يا فرانسوي يا فلان مقام ارشد امريكايي پنهاني مذاكره كرده و گرا داده است.»
به نظر ميرسد كه خرازي در حال مطرح كردن اين ايده است كه حزب نداي ايرانيان ميتواند جايگزيني براي طيفهاي تندروي اصلاحطلبان باشد كه نه به دنبال اصلاحات بلكه به دنبال تجديدنظرطلبي هستند. نكتهاي كه سبب شده است تا اصلاحطلبان نيز از صادق خرازي و تيم وي به عنوان اصلاحطلب بدلي ياد كنند و حتي خرازي را به ارتباط با دستگاههاي امنيتي متهم كنند كه قصد دارد در داخل جبهه ملي اصلاحطلبان ايجاد انشقاق كرده و اختلاف بين آنها بيندازد.
فرياد«غلط كردم» بايد بلندتر شود
با تمام اينها حذف خرازي كار راحتي نيست و از سوي ديگر نقشه اعلام توبه با حداكثر هزينه با مشكلاتي روبهرو است كه بالاخره بايد به آن پاسخ داد و آن هم اين است كه فتنه 88 آن قدر كوچك نيست كه به همين راحتي بتوان آن را پوشاند. خرازي هر چه باشد واقعيتي را فرياد ميزند كه اصلاحطلبان را از آن گريزي نيست و آن هم كارنامه سياه آنان در حوزههاي گوناگون است كه شايد بسياري از آنها در آينده رو شود. خرازي هر چه شود تنها راهي كه در مقابل اصلاحطلبان قرار گرفته است كه آنان بايد فرياد «غلط كردم» را بلندتر و رساتر در فضاي عمومي كشور بگويند.