منافع ملي همواره يكي از مهمترين مؤلفههاي اصلي براي حفظ توان هر كشوري محسوب ميشود. البته منافع تعاريف مختلفي در هر حوزهاي دارد.
شايد بتوان منافع ملي را مجموعهاي از پديدهها و عناصر دربرگيرنده موجوديت يك كشور ناميد؛ از سرزمين و مرزها گرفته، تا اقتصاد و سياست و عوامل فرهنگى و امنيتى مؤثر در پديدار آمدن، دوام يافتن و نيرومندتر شدن آن ملت و هويت ملى آن و نقشآفرينىهاى داخلي، منطقهاى و جهانى آن، همه و همه در مفهوم «منافع ملي» يك ملت جاى دارد. پروردن زمينهها و گستردن پهنه منافع ملى در داخل كشور جنبهاى جغرافيايى- سياسى دارد و زيربناى اصلى راهبرى سياستهاى داخلى هر كشورى را شكل مىدهد؛ در حالىكه دفاع از منافع ملى و پروردن عناصر بهرهدهنده منطقهاى و جهانى آن، جنبهاى ژئوپلتيك دارد و انديشه زيربنايى سياست خارجى هر كشور است.
در اين ميان تمام رفتارها بايد بر حفظ رعايت منافع ملي صورت بگيرد. يكي از مهمترين عرصههاي اصلي حفظ منافع ملي، بحث انتخابات است.
انتخابات ميتواند مهمترين عرصه براي حفظ منافع ملي كشور و تقويت آن باشد. اما در اين ميان انتخابات ميتواند رويه ديگري نيز داشته باشد و اگر به آن توجه نشود ميتواند ضرباتي نيز براي كشور داشته باشد.
برنامه دشمن براي ايجاد اختلاف
برنامهريزي دشمن براي ايجاد اختلاف و نزاع در ميان جهان اسلام، امروزه براي كمتر كسي پوشيده است. راهاندازي و دامن زدن به نزاع ميان «عرب و عجم»، «شيعه و سني» و... از راهبردهاي اساسي دشمنان براي مشغول كردن كشورهاي اسلامي به «جنگهاي نيابتي» و «ايجاد زمينه براي ورود و دخالت در امور كشورهاي اسلامي» و تأمين امنيت رژيم اشغالگر صهيونيستي و... است. قطعاً تفاوت نظر در ميان گروهها و شخصيتها، اقوام، مذاهب و... امري طبيعي و اجتنابناپذير است، ولي اين اختلاف نبايد تبديل به تقابل و نزاع شود، زيرا زمينه را براي تسلط كافران بر مسلمانان فراهم ميكند.
آنچه از آن به قطببندي تعبير خواهيم كرد، تنها بهمعناي اختلاف ديدگاه و انتقاد داشتن گروهي به گروه ديگر نيست. قطببندي هنگامي رخ ميدهد كه اين اختلاف به نزاع، درگيري و تقابل بينجامد و با تحريك احساسات طرفداران و حاميان، آنها را عليه گروه ديگر تحريك كنيم.
دو قطبي منفي اصلاحطلب و اصولگرا
به عنوان مثال، ميتوانيم نحوه مواجهه رهبر معظم انقلاب در سالهاي گذشته در خصوص دستهبندي «اصولگرا» و «اصلاحطلب» را بار ديگر مرور كنيم. ايشان سعي كردند از ظرفيت اين دو گروه براي رقابتي سالم جهت پيشرفت و ارتقاي كشور استفاده كنند و از ايجاد اختلاف و درگيري و نزاع ميان افراد اين دو طيف جلوگيري كنند:«دو جناح براي كشور، مثل دو بالند كه كشور با اين دو بال ميتواند پرواز كند.
دو جناح مقابل در مجموعه نظام ميتوانند باشند و فعاليت كنند، ولي شرطش اين است كه به قانون اساسي وفادار باشند. اينها بر كار هم نظارت ميكنند، با هم رقابت سالم ميكنند. اين مسابقه، پيشرفت به وجود ميآورد و از بسته بودن تشكيلات گوناگون حكومتي جلوگيري ميكند. اين چيز مغتنم و خوبي است... بنده دعواي اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم. من اين تقسيمبندي را غلط ميدانم. نقطه مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نيست.
نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نيست. نقطه مقابل اصولگرا، آدم بياصول و لاابالي است؛ آدمي كه به هيچ اصلي معتقد نيست، آدم هرهري مذهب است... نقطه مقابل اصلاحطلبي، افساد است. بنده معتقد به اصولگراي اصلاحطلبم؛ اصول متين و متقني كه از مباني معرفتي اسلام برخاسته، با اصلاح روشها بهصورت روزبهروز و نوبهنو.» ايشان اين دوقطبي شكلگرفته را با اصطلاح «اصولگرايان اصلاحطلب» و «اصلاحطلبان اصولگرا» نفي كردند.
دوقطبيها به كجا ميرسد
حالا سؤال اينجاست كه بحث دوقطبيها در انتخاباتها را در كجا ميتوان پيگيري كرد. دوقطبيسازي يا به عبارتي ايجاد فضاي تقابل صدمات جبرانناپذيري را متوجه اتحاد جامعه ميكند و جرقهاي براي تفرقه و چنددستگي اجتماعي ميشود كه بهرغم تحميل خسارتهاي سياسي به جامعه، بستر نقشآفريني سياسي را براي تمام گروهها از بين ميبرد و به زيان تمام نخبگان و جامعه ايران خواهد بود. همچنانكه در انتخابات سال ۸۸، بازي دوقطبيسازي انتخابات زمينهساز ناامني و مناقشاتي شد كه روند و نتايج انتخابات را زير سؤال برد و به درگيري بيسابقهاي انجاميد كه حماسهبزرگ ملت در ۲۲ خرداد را تلخ و ناگوار كرد.
تجربه دوقطبي كردن جامعه به ويژه در زمان انتخابات در گذشته ملموس بوده است و امروز نيز جرياني خاص در سايه سياه نمايي عليه نظام و ايجاد دو قطبي واهي و ترس موهوم در مردم، به خيال خود در پي جلب اعتماد عمومي و كسب كرسيهاي بيشتري از قدرت است و به اصطلاح براي فتح سنگر به سنگر گام بر ميدارد. قطببنديهايي كه ساختگي است و مبتني بر واقعيتهاي جامعه شكل نگرفته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها و بارها به همه هشدار دادهاند كه از دنبال كردن چنين سياستي خودداري كنند. ايشان در ديدار خود با مردم قم در سالروز حماسه ۹ دي ۱۳۹۳ بيان داشتند:«دولتىها هم مراقب باشند دودستگى در مردم بهوجود نياورند، حاشيهسازى نكنند، بعضى حرفهاى غيرلازم مطرح نشود؛ اين يكپارچگى مردم ما، اين همّت بلند مردم ما، اين ايمان مردم ما، درست مورد استفاده قرار بگيرد، انشاءالله راه اين كشور باز بشود.»
درحاليكه برخي بازيگران سياسي كه حيات، دوام و قوام خود را در قطبيسازي ميبينند و فكر ميكنند رمز فعالشدن پايگاه اجتماعيشان در همين دوگانهسازي است و اميد دارند تا به جاي داشتن برنامهاي مشخص، با تخريب رقيب به كسب رأي و فتح كرسيهاي قدرت دست يابند «شعار همدلي و همزباني دولت و ملت» از سوي رهبر انقلاب براي سالي كه دو انتخابات مهم مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري را در پيش دارد مطرح شد تا نسخهاي باشد براي خاتمه قطببنديهاي ساختگي در جامعه.
نامگذاري سال تحت عنوان «همدلي و همزباني» نشاندهنده حساسيت انسجام و اتحاد در بين مردم و مسئولان بوده چراكه همدلي و همزباني مردم و مسئولان در اين مقطع حساس تاريخي كه دشمنان از هر سوي به دنبال ضربه زدن به نظام ما هستند، ميتواند گرهگشا باشد.
از سويي ديگر همدلي و همزباني بين مردم و مسئولان منجر به تقويت اعتماد مردم به مسئولان ميشود آن هم در شرايط كنوني كه ايران مانند جزيرهاي امن در ميان كشورهاي ناامن منطقه، با صلابت و ثبات به پيشرفت خود ادامه ميدهد.
حفظ منافع ملي در رأس
انتخابات آينده مجلس ميتواند به طور كامل جلوهاي از تقويت منافع ملي باشد. منافعي كه ميتواند به راحتي برسر منافع حزبي قرباني شود. دراين ميان نيز نبايد خدشهاي بر رونق انتخابات وارد آيد.
تمام گروههاي سياسي بايد تلاش كنند كه ايجاد يك وفاق و همدلي در رأس تمام كارها قرار بگيرد و گروههاي سياسي ايجاد منافع ملي كشور را در رأس برنامههاي خود قرار دهند.