کد خبر: 727734
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۹
گفت‌وگو با راحله بهارلو همسر محمد عرب ايراني مقيم امريكا:
برنامه ماه عسل امسال ضعف‌هاي زيادي داشت تا جايي كه حتي زمزمه‌هاي توقف آن در برخي رسانه‌ها و محافل شنيده مي‌شد تا اينكه شب قدر حضور مهماني خاص دوباره ماه عسل را عسلي و مقبول كرد
معصومه طاهري
برنامه ماه عسل امسال ضعف‌هاي زيادي داشت تا جايي كه حتي زمزمه‌هاي توقف آن در برخي رسانه‌ها و محافل شنيده مي‌شد تا اينكه شب قدر حضور مهماني خاص دوباره ماه عسل را عسلي و مقبول كرد. محمدعرب ايراني مقيم امريكا كه بر اثر معجزه قرآن در ايالات متحده امريكا خود را و معبود خود را بازيافته و سبك زندگي خود را قرآني نموده بود به همراه همسرش مهمان ماه عسل بودند. گفت‌وگوي جذاب و تأثيرگذاري بود اما فارغ از اين گفت‌وگوي خاص عليخاني با محمدعرب، ماجراي همسر عرب هم جالب است. او از سن سه سالگي در امريكا زندگي كرده و بزرگ شده بود اما همچنان پايبند اعتقادات ديني از جمله حجاب اسلامي خود بود. همين بهانه‌اي شد تا با كمك انجمن اسلامي شهيد ادواردو آنيلي كه پيش از اين زمينه گفت‌وگو با محمدعرب را در نمايشگاه قرآن دو سال پيش فراهم كرده بود، ‌با راحله بهارلو همسر محمد عرب به گپ و گفت بنشينيم كه با توجه به مناسبت اين روزها يعني هفته حجاب و عفاف خواندن آن خالي از لطف نيست.

چرا و از چه زماني راهي امريكا شديد؟
آن زمان من سه سال بيشتر نداشتم پدرم مكانيك هواپيما بود قرار بود تا يك دوره كوتاه 18 ماه به امريكا برويم. آن موقع عموي من ساكن كاليفرنيا بود پيشنهاد داد پيش آنها برويم. من تنها فرزند خانواده بودم مادرم اصلاً رضايت به رفتن نداشت ولي چون دوره كوتاه بود قبول كرد كه البته خيلي طولاني شد.

در آن فضا چطور مقيد به رعايت احكام و شرعيات بوديد؟
مادرم بسيار به مسائل ديني و مذهبي تقيد داشت و سعي مي‌كرد فرهنگ ايراني - اسلامي را به ما انتقال بدهد و براي همين خيلي اذيت شد و ما به گونه‌اي مديون ايشان هستيم. الگوي ما در رعايت احكام اسلامي و به‌خصوص پوشش حجاب مادرم بود كه در آن شرايط و محيط كاليفرنيا مراقب بود ما درست تربيت شويم.

از چه زمان محجبه شديد؟
13 ساله بودم كه براي رفتن دبيرستان از روسري و لباس بلند استفاده كردم يعني زمان بلوغ و نوجواني كه هر دختر يا پسري به اقتضاي سن و سال دوست دارد ديده شود و عرض اندام كند من محجبه شدم.

برخورد دوستان و همكلاسي‌ها چگونه بود؟
راستش خيلي مي‌ترسيدم كه من را با پوشش ببينند و دلهره داشتم. مادرم گفت راحله ببين اين وظيفه ديني شماست ولي اگر احساس مي‌كني اذيت مي‌شوي با حجاب مدرسه نرو هر وقت كه با من هستي حجاب داشته باش تا كم‌كم ترس و نگراني كه داري برطرف شود ولي من گفتم نه مي‌خواهم باحجاب باشم تصميمم را گرفته‌ام ببينم چطورمي‌شود، البته در دل ترس و نگراني داشتم زيرا مي‌دانستم بچه‌ها چه برخوردي خواهند داشت. برايشان عجيب خواهد بود. آن زمان مدونا خواننده معروفي بود كه در يكي از كنسرت‌هايش روسري سر كرده بود؛ البته نه اينكه با حجاب باشد براي مد بود چون لباسش ناجور و مو‌هايش هم بيرون بود دوستانم فكر مي‌كردند من به تقليد از او روسري سركرده‌ام. بعضي از همكلاسي‌هايم هم فكر مي‌كردند من مو ندارم براي همين در دستشويي كه بوديم مي‌خواستند مو‌‌هاي زير روسري من را ببينند. يك عده هم مسخره‌ام مي‌كردند؛ خيلي ناراحت مي‌شدم ولي چيزي نمي‌گفتم بعضي هم از من مي‌ترسيدند.

برخورد معلم‌هاي مدرسه چطور بود؟
كاري به كارم نداشتند، فقط براي كلاس ورزش بايد يونيفورم مي‌پوشيديم كه شامل لباس ورزشي و شلوارك بود. من نمي‌توانستم شلوارك بپوشم گفتند يك نامه از خانواده بياور تا تأييد كنند كه شما به علت عقايد ديني خود نمي‌توانيد شلوارك بپوشيد و از اين به بعد همان شلوار را بپوشيد.

در فضاي دانشگاه نيز همين شرايط حاكم بود؟
خوشبختانه در دانشگاه افراد بالغ‌تر و عاقل‌تر بودند و به دليل فضاي لائيك و آزاد براي گروه‌هاي ديني مانعي برايم وجود نداشت شايد بيشتر از دست منافقان و ايراني‌هاي فراري اذيت مي‌شدم كه با توهين و بد و بيراه من را به نظام ايران وابسته مي‌دانستند و آزار مي‌دادند.

داشتن حجاب در آن فضاي آزاد و بي‌بند و بار كاليفرنيا براي دختر جواني مثل شما سخت نبود؟
خيلي سخت بود. در منطقه‌اي كه ما بوديم قسمت لس‌آنجلس دور تا دورش كوه بود كه گرما گاهي بسيار شديد بود و همه با لباس راحت و كم رفت وآمد داشتند براي همين كسي كه در آن شرايط حجاب داشت خيلي به چشم مي‌آمد. هم گرما اذيت مي‌كرد هم برخورد بعضي از متعصبان و نژادپرستان كه فحش مي‌دادند و بد و بيراه مي‌گفتند؛ اينكه با شترهايتان به كشورتان برگرديد. آنها هم كه مؤدب بودند بحث مي‌كردند و تصورشان اين بود كه جامعه پدرسالار ايراني اسلامي ما را مجبور به پوشش كرده است و ترحم مي‌كردند خلاصه ديدگاه‌ها متفاوت بود؛ البته اين را هم بگويم زمان انقلاب و گروگان‌هاي سفارت امريكا فشار و هجمه به ما بيشتر بود خيلي اذيت مي‌كردند.

چطور شد با آقاي عرب آشنا شديد؟
يك دوست مشترك داشتيم. البته ما دوبار به هم معرفي شديم. يك بار دوست مادرم در كلاس انگليسي از ايران آمده بود آنجا يكي از فاميل‌هاي ايشان با هم دوست شدند خانم حجاب نداشت ولي گفته بود دختر محجبه‌اي را مي‌خواهند گفتند عكسي از اين آقا بدهيد و محمد شيطنت كرده بود و عكسي كه در آمازون گرفته بود با مو‌‌هاي بلند و شلوارك را داد. من تا اين عكس را ديدم گفتم نه. هرچه اصرار كردند قبول نكردم. گفتم ببخشيد ما به هم نمي‌خوريم من اين تيپي دوست ندارم. گذشت تا يكي دو سال بعد در محرم در برنامه‌اي براي امام حسين(ع) بودم كه ديدمش ولي تيپي حزب‌اللهي و مرتب داشت. خوشم آمد گفتم اين خوبه. دوست مادرم گفت اين همان آقاست گفتم نه شما اشتباه مي‌كنيد! خلاصه بعد از مدتي ازدواج كرديم.

بعد از واقعه 11 سپتامبر و تروريست معرفي كردن مسلمانان شرايط چگونه بود؟
دوران بسيار سختي داشتيم. خيلي از كساني كه حجاب داشتند از ترس حملات نژادپرستان حجابشان را برداشتند چون واقعاً اذيت مي‌كردند و جان خودشان و فرزندانشان در خطر بود. خانه ما هم خيلي به دريا نزديك بود براي همين پياده مي‌رفتيم. يك بار با همسرم پشت چراغ قرمز ايستاده بوديم كه ناگهان ماشيني با سرعت زياد از كنارمان رد شد بعد ايستاد فحاشي كرد تازه فهميديم سرعت عمدي بوده و اگر عقب نمي‌رفتيم حتماً به ما مي‌زد.

شما خواهري هم داريد؛ آيا مقيد به حجاب هستند؟
بله دو خواهر دارم كه خواهر كوچكم باحجاب است ولي خواهر وسطي‌ام مقيد به حجاب نيست مي‌گويد هنوز به داشتن حجاب يك دل نشده‌ام. در مراسم ديني حجاب سر مي‌كند اما حجابي ندارد. خيلي با او درخانه بحث مي‌كرديم و حالا هم بروم امريكا صحبت مي‌كنم ان‌شاءالله كه او هم مقيد شود.

تا به حال شده است كسي را به حجاب تشويق كنيد كه محجبه شود؟
بله. دختران فاميل و اطرافيان و دوستان ما هستند كه عقايد مذهبي دارند ولي در رعايت حجاب سهل‌انگاري مي‌كنند من به آنها مي‌گويم شما خودتان قضاوت كنيد وقتي جلوي آيينه خودتان را مي‌بينيد كه آراسته شده‌ايد چقدر ذوق مي‌كنيد اما وقتي مو‌‌هايتان بيرون باشد اين ديگر براي خودتان نيست بلكه براي ديگران است. شما كه در ذهن و دل جوان نيستيد نمي‌دانيد وقتي به شما نگاه مي‌كند چه در دلش مي‌گذرد چه حسي پيدا مي‌كند هرچند نيت بدي نداريد و فقط براي دل خودتان آرايش مي‌كنيد و مو‌‌هايتان را بيرون مي‌گذاريد ولي باعث گناه شده‌ايد نه يك نفر بلكه تمام كساني كه شما را با اين وضعيت ديده‌اند. خيلي با آنها حرف مي‌زنم.

به نظر شما كه هر دو فرهنگ امريكايي و ايراني را تجربه كرده‌ايد مشكل بدحجابي در كشور چيست؟
از همه چيز مهم‌تر آن است كه ارزش حجاب را متوجه بشوند و درك كنند چرا بايد پوشش داشته باشند. من خودم نوجوان بودم دوست داشتم باحجاب باشم اما درك نمي‌كردم. با خودم مي‌گفتم خب خدا گفته حجاب داشته باشيم حتي گاهي از شدت توهين و مسخره دوستان و اطرافيان مخفيانه گريه مي‌كردم و به خدا شاكي بودم چون نمي‌دانستم حجاب براي چيست تا گلايه نكنم. دختران و زنان بدپوشش ما هم در ايران بايد اصل حجاب را درك كنند و متوجه زيبايي و اهميت آن بشوند.

چطور شد چادر سر كرديد؟
وقتي ايران آمدم هرچند حجاب داشتم و پوشيده‌ بودم ولي احساس كردم اين حجاب مناسب ايران نيست حس خوبي از پوشش خودم نداشتم اما وقتي يك خانم چادري را مي‌ديدم انگار حضرت زهرا را مي‌بينم يك حس خوب روحاني و آرامش‌بخشي به من مي‌داد تا اينكه همسرم گفت تو كه به
حجاب عقيده داري چرا چادر سر نمي‌كني و من هم انگار منتظربودم مشتاقانه قبول كردم.
در پايان صحبت خاصي داريد بفرماييد؟
هميشه سعي كرده‌ام به‌خصوص در امريكا با حجابم الگو باشم زيرا هر رفتار وگفتاري داشته باشم آن را به دين و حجابم نسبت مي‌دهند و خواستم نشان بدهم اين خيلي مهم است ما هر طور باشيم روي ديگران غيرمستقيم اثر مي‌گذاريم و به نوعي مي‌گوييم ما مسلمانان و زنان محجبه اينگونه‌ايم. از طرفي هر حجابي زيبنده زن مسلمان ايراني نيست برخي حجاب‌ها مربوط به كشور ما و شرايط ما نيستند. در ايران بايد حجاب ساده‌تر باشد تا جلب توجه نكند درحالي‌كه حجاب در كشورهاي لائيك مثل تركيه يا امريكا به اقتضاي شرايط و محيط شكل ديگري است البته من پوششي كه برجستگي اندام يا زيبايي را خيلي نشان بدهد هم نمي‌پسندم. حجاب براي حفاظ بود. درست است ابتدا نمي‌فهميدم ولي براي من اثرات خوبي داشت. من را از هر خطر و تهديد حفظ كرد. كساني كه پوشش بدي دارند خودشان را در معرض خطر قرارمي‌دهند. خدا زنان را زيبا آفريد و اگر اين زيبايي را در معرض ديد بگذارد امنيت خودش سلب مي‌شود؛ وقتي از سر جهالت پوشش ناجور داشته باشيم يعني به طرف مقابل اجازه جسارت داده‌ايم. من به دختران جوان مي‌گويم خداراشكر امروز احساس پشيماني از حجاب نمي‌كنم زيرا همان يك تكه پارچه اگر نبود نمي‌دانم درمعرض چه اتفاقاتي قرار داشتم كه الان پشيمان مي‌شدم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار