تأكيد اخير رهبر معظم انقلاب اسلامي در حكم آغاز كار دوره جديد كاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي بر موضوع حمايت از فعاليتهاي خودجوش جبهه جوانان مؤمن و رويشهاي فرهنگي انقلاب اسلامي، علاوه بر آن كه به عنوان يك سياست كلان و مبناي راهبرد فرهنگي نظام اسلامي تلقي ميشود، از جنبههاي ديگري نيز در خور تأمل و مداقه است.
نگاهي به بيانات و پيامهاي راهبردي معظم له، خصوصاً در تخاطب مسئولان و كارگزاران نظام اسلامي نشان از تأكيد مكرر ايشان در خصوص اهميت جبهه جوانان و رويشهاي انقلاب دارد كه اين مسئله از جنبههاي مديريت كلان و راهبري كلي نظام نيز حامل پيامهاي مهمي است:
1- نسل اول انقلاب اسلامي كه در پيروزي انقلاب نقش اصلي را ايفا كرد در سالهاي اخير به تدريج از مديريتهاي اجرايي كشور خارج شده و جاي خود را به نسل دوم انقلاب سپرده است. اين در حالي است كه نسل دوم انقلاب نيز به واسطه شرايط خاص ابتداي انقلاب، خيلي زود و در عنفوان جواني وارد حوزه مديريتي راهبردي كشور شده بود و از اين جهت اكثراً مديران نسل دوم انقلاب اكنون در دهه چهارم عمر مديريتي خويش هستند. با توجه به استانداردهاي معمول دنيا، بخش عمدهاي از اين مديران ديگر آمادگي پذيرش فعاليتهاي اجرايي پر تحرك را نداشته بنابراين به نظر ميرسد در سالهاي پاياني دهه چهارم انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، ناگزير از يك گردش مديريتي و نخبگاني در سطوح مياني به سوي نسل سوم انقلاب اسلامي است.
2- از سويي نسل سوم انقلاب، اولين نسلي است كه كل دوره حيات خود را در طول عمر نظام جمهوري اسلامي گذرانده و تحت چارچوبهاي تربيتي اين نظام رشد و پرورش يافته است. از اين رو به نظر ميرسد، نسل سوم را حقيقتاً ميتوان اولين ثمرات انقلاب اسلامي دانست. اين نسل، نسلي است كه شبيخون بيسابقه فرهنگي غرب را تجربه كرده و به رغم فشار ابزارهاي تهاجم نرم جديد، اگر از مؤلفههاي مؤمنانه بيشتر از نسلهاي قبلي برخوردار نباشد، قطعاً كمتر نيست. مروري بر اقبال وسيع نسل جوان به مناسك عبادي همچون اعتكاف، احياي شبهاي قدر و. . . و نيز مظاهر فرهنگي انقلابي همچون اردوهاي جهادي و راهيان نور خود بهترين شاخص را براي ارزيابي اين نسل در اختيار ميگذارد.
3- شرايط خاص و ويژه كشور در مواجهه با يك جنگ تمام عيار اقتصادي و فرهنگي كه از دشمن بر ما تحميل شده است، نيز خود عامل تأكيد ديگري بر لزوم بهرهگيري از اين نسل راهبردي است. ابتكار عمل دشمن در بهكارگيري آخرين تاكتيكها و فنون جنگ نرم و اقتصادي، حضور نسلي مؤمن، تربيت يافته در بستر انقلاب اسلامي، با نشاط، پر جنب و جوش و متخصص است كه نه تنها بتواند تحركات دشمن را زير نظر بگيرد و براي مقابله با آن چاره انديشي كند، بلكه با «تفرس عالمانه و مؤمنانه» اقدامات و راهبردهاي دشمن را پيش بيني كند.
4- ابتكار عملي كه نسل جوان مؤمن و متخصص در سالهاي اخير چه در عرصههاي پيشرفتهاي علمي و فناورانه و چه در فعاليتهاي خودجوش فرهنگي رسانهاي از خود بروز دادهاند، خود كارنامهاي قابل اعتماد از اين نسل در جهت تحقق اهداف عالي انقلاب اسلامي، چه در مقطع كنوني و چه اثرات و نتايج آن در بلندمدت به نمايش گذارده است.
همه تحليلها، مؤيد يك نكته عميق و راهبردي است و آن اينكه پيشرفت و اعتلاي كشور در گرو بها دادن حقيقي به نسل جوان خصوصاً در مديريتهاي مياني و حتي كلان و سپردن امور اجرايي كشور به نسل سوم انقلاب اسلامي است. هزار نكته باريكتر از مو، اما درست همينجاست كه دقيقاً در زمانهاي كشور بيش از هميشه به نيروي پرنشاط جواني نيازمند است، حتي در لايههايي از نخبگان كشور، تمايل زائدالوصفي براي بازگشت مديران نسل اول به چشم ميخورد.
فارغ از نگاههاي سياسي و جناحي، نگاهي عملي به تغييرات مديريتي در يك سال گذشته كشور به خوبي نشان ميدهد كه ميانگين سني مديران جديد چند سال بيشتر از مديران پيشين است و متأسفانه بيشتر اين تغييرات در قوه مجريه بوده است. حتي اگر به آمارها نيز دسترسي نداشته باشيم، نگاهي به تركيب سني هيئت وزيران به عنوان عاليترين سطح مديريت اجرايي، به خوبي نشانگر اين خبر ناگوار است كه به جاي آنكه با گذشت زمان، نسل جوانتر مديران، كرسيهاي اجرايي را در دست بگيرند، نسل قبلي كه بعضاً حتي چندين سال از بازنشستگيشان نيز ميگذرد، تاب خانهنشيني نياورده و به ميزهاي خود مراجعت كردهاند.
به هيچ عنوان نميتوان و نبايد تجربهها را ناديده گرفت و مقصود نگارنده اين نيست كه از ظرفيت مديران مجرب و توانمند متعهد به نظام و انقلاب بهرهگيري نكرد. اما نياز به اثبات ندارد كه مديريت اجرايي، مستلزم نشاط و پويايياي است كه در نسلهاي گذشته تقريباً پايان پذيرفته است. با اندكي تدبير صحيح ميتوان در سمتهاي مشاورهاي و برخي حوزههاي تصميمگيري كلان از ظرفيت مديران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفيت مديريت اجرايي را براي مديران جوان خالي كرد.
فراموش نكنيم تربيت مدير نياز به اعطاي فرصت مديريت دارد و قطعاً اگر فرصتي كه به واسطه فروپاشي رژيم ستمشاهي و نيز تأسيس نهادهاي انقلابي در سالهاي ابتداي پيروزي انقلاب براي نسل اول و دومي كه عمدتاً فاقد هرگونه تجربه مديريت بودند، پيش نميآمد، امروز نسلي از مديران كارآزموده و توانمند در حوزههاي گوناگون را در اختيار نداشتيم. اگر مديران نسل اولي و نسل دومي، فرصتي را كه انقلاب، سه دهه پيش سخاوتمندانه در اختيارشان گذارد، از نسل جوان دريغ ورزند، به زودي شاهد حادثه ناگوار توقف تربيت مديران براي آينده كشور خواهيم بود كه تبعات سنگين و جبرانناپذيري براي كشور و نظام به همراه دارد.