... شهيد آيتالله اشرفي اصفهاني، عالمي رباني، مجاهدي پارسا و عاشق حضرت امام(ره) بود و همواره از امام مدد ميگرفت و من عميقاً به ايشان ارادت ميورزيدم. اين پير سالخورده و روشنضمير در دوران جنگ تحميلي لباس نظامي به تن كرده و اسلحه به دوش گرفته و در صحنههاي گوناگون نبرد حضوري فعال داشت و همواره در دفاع از اسلام و انقلاب پيشقدم بود. ياد و خاطره اين بزرگواران هرگز نبايد از تاريخ انقلاب اسلامي و اذهان مردم پاك شود و از كنارشان به سادگي گذشت. اين خونهاي پاك، شعله مقدس انقلاب اسلامي را پيوسته برافروختهتر و گدازندهتر خواهدكرد...
آنچه از نظر گذرانديد، بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي (دام ظله) است كه در ديدار خانواده شهيدمحراب آيتالله حاج آقا عطاءالله اشرفي اصفهاني (قده)در مهرماه 1368 ايراد شده است. لحن سخن و نگاه نافذ رهبري به شخصيت آن بزرگوار، نشان از شناختي دقيق وپيشينهاي نسبتا طولاني دارد كه اين نوشتار به بازكاوي آن، به مدد خاطرات فرزند ارشد آن شهيد بزرگوار اختصاص يافته است. پيش از آغاز سخن، مروري بر حيات اجتماعي و سياسي شهيد محراب آيتالله اشرفي اصفهاني بهنگام و مناسب به نظر ميرسد.
شهيد محراب دريك نگاه
شهيد آيتالله حاج شيخ عطاءالله اشرفي اصفهاني، در سال 1281ﻫ . ش (1323ﻫ . ق) در خانوادهاي روحاني در خميني شهر اصفهان ديده به جهان گشود. پدر ايشان حجتالاسلام ميرزا اسدالله اشرفي و جد اعلاي ايشان حجتالاسلام ميرزا محمدجعفر از علماي بزرگ جبل عامل بود. ايشان تنها فرزند ذكور باقيمانده از پدر بود.
شهيد اشرفي اصفهاني تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند و در 12 سالگي براي ادامه تحصيل به مدرسه نوريه اصفهان رفت و مدت 10 سال در محضر اساتيدي چون آيتالله سيدمهدي درچهاي، آيتالله سيد محمد نجفآبادي، آيتالله سيدمحمد فشاركي و آيتالله سيد حسن مدرس تلمذ كرد. دوران طلبگي ايشان در تنگدستي عجيبي سپري شد، آنگونه كه هر هفته ناچار بود فاصله 12 كيلومتري اصفهانـخمينيشهر را پياده طي كند و در طول هفته نيز با قوت لايموتي بسازد. در سال 1302ﻫ . ش و در سن 22 سالگي براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفت و 23 سال در آنجا به كسب فيض مشغول شد و از محضر اساتيد بزرگي چون آيتالله بروجردي و آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري بهرهها برگرفت و در 40 سالگي از ايشان درجه اجتهاد گرفت و در زمره اساتيد و علماي برجسته قم به شمار ميرفت. ايشان در تمام 12 سالي كه شاگرد آيتالله خوانساري بود، تمام دروس ايشان را تقرير كرد كه همچنان باقياند. در سال 1335ﻫ . ش به دستور آيتالله بروجردي براي تبليغ و نشر معارف ديني به كرمانشاه رفت و در آنجا رحل اقامت افكند و به تربيت طلاب ديني پرداخت.
همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي به رهبري امام، شهيد اشرفي نيز در كرمانشاه حركتهاي وسيعي را آغاز كرد. اوج اين فعاليتها برگزاري مجلس ترحيم شهادت آيتالله سيد مصطفي خميني بود كه به دعوت ايشان در مسجد آيتالله بروجردي منعقد و سخنرانيهاي انقلابي و پرهيجاني ايراد شد. ساواك براي دستگيري سخنرانان و برهم زدن مراسم تلاش زيادي كرد، اما همدلي مردم و هوشمندي شهيد آيتالله اشرفي تلاش ساواك را به شكست كشاند.
پس از پيروزي انقلاب اين شهيد بزرگوار تمام علم و توانش را در خدمت انقلاب قرار داد و با ايراد خطبههاي نماز جمعه، مصاحبهها و پيامهاي داهيانه و مؤثرش به يكي از اركان تقويت پايههاي نظام تبديل شد. با آغاز جنگ تحميلي، شهيد آيتالله اشرفي در بسيج همهجانبه مردم و پشتيباني از جبههها سعي بليغ كرد و در مدت 25 ماهي كه حيات پربارش ادامه داشت، با حضور در جبههها، دلجويي از رزمندگان، سخنراني براي آنها و پشتيباني مادي و معنوي از آنان لحظهاي دست از تلاش برنداشت. او بهرغم كهولت سن مسافتهاي طولاني و صعبالعبور را با وسايط نقليه نظامي طي ميكرد و بارها در جبهههاي ايلام، قصر شيرين، پادگان ابوذر، گيلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر و سومار حضور پيدا كرد و با سخنان دلنشين خود روحيه رزمندگان اسلام را تقويت كرد. هنگامي كه قصرشيرين از لوث وجود دشمن بعثي پاك شد، به آنجا سفر كرد و در مسجد شهر دو ركعت نماز شكر به جاي آورد. همچنين پس از آزادي بستان، زير بمباران وحشيانه دشمن وارد شهر شد و از آنجا به آبادان رفت. هنگام شروع عمليات فتحالمبين در دوم فروردين 1361 نيز در قرارگاه حضور يافت و پيشنهاد داد عمليات به نام حضرت زهرا(س) نامگذاري شود. شهيد آيتالله اشرفي اصفهاني پس از 80 سال خدمت به اسلام در ساعت 12:15 ظهر 23 مهرماه 1361 در نماز جمعه مسجد جامع كرمانشاه به دست منافقين به شهادت رسيد.
خدمات آن شهيد بيشمارند كه برخي از آنها عبارتند از:
- تأسيس حوزه علميه امام خميني در باختران (كرمانشاه)
- بازسازي مدرسه آيتالله بروجردي
- توسعه كتابخانه مدرسه آيتالله بروجردي.
- تأسيس حوزه علميه زنان.
- برگزاري سمينارهاي متعدد در شهرهاي مختلف استان با حضور روحانيت شيعه و سني در جهت تقويت وحدت بين اهل تشيع و تسنن كه آثار بابركت فراواني داشت.
- بازسازي مسجد جامع كرمانشاه به منظور برگزاري نماز جمعه.
آغاز آشنايي
حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ حسين اشرفي اصفهاني به لحاظ قدمت سن، خاطراتي ارجمند وشنيدني از منش پدر ارجمند خود دارد. به ويژه ناگفتههاي وي از ارتباط و انس چهارمين شهيد محراب با مراجع و عالمان مؤثر زمان، جذاب و آگاهي بخش تواند بود. ايشان در بيان مبدأ آشنايي شهيد آيتالله اشرفي اصفهاني با رهبر معظم انقلاب ميگويد: «هنگامي كه آيتالله بروجردي مرحوم پدر ما را به كرمانشاه فرستادند، حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي در مشهد بودند. آن موقع من در سفري به همراه مرحوم پدرم به منزل يكي از علماي بزرگ مشهد رفتيم. دهه محرم بود و چند نفر آنجا منبر ميرفتند؛ از جمله رهبر معظم انقلاب و آقاي واعظ طبسي. مرحوم پدر ما پاي منبر ايشان نشستند و بعد به من گفتند: اين آقاي «آسيد علي آقا» عجب منبري خوبي است. آن موقع پدر ما در كرمانشاه، نماينده آيتالله بروجردي بودند و آقا را نديده بودند. بعد از اينكه منبر تمام شد، آقا تشريف آوردند نزد پدر ما و از آن موقع ارتباط پدر ما و مقام معظم رهبري شروع شد. اين ماجرا حدوداً به 48 سال پيش بازميگردد.»(1)
دعوت از «آقا» براي سخنراني در كرمانشاه
طنين خطابههاي پرشور حضرت آيتالله خامنهاي دردوران پيش از انقلاب، هماره براي تمامي عالمان و سردمداران مبارزه در دوران ستمشاهي جذاب وتحسين برانگيز بوده است. بسياري از علماي بلاد، با درك محضر رهبري و پي بردن به ژرفاي انديشه و شنيدن خطابه بليغش، از ايشان براي سخن گفتن در شهر ومنطقه سكونت خويش دعوت ميكردند. شهيد آيتالله اشرفي اصفهاني نيز نسبت به آيتالله خامنهاي چنين رويكردي داشته است. چنان كه فرزندش گويد: «شهيد محراب مقيد بودند كه از افراد سرشناس و مبارزي كه به حضرت امام ارادت داشتند، براي مبارزه و تبليغ دعوت نمايند. لذا شخصيتهايي همچون مرحوم آقاي فلسفي، آيتالله جنتي، آيتالله يزدي، آيتالله گرامي، مرحوم كافي و... به دعوت مرحوم پدر به كرمانشاه ميآمدند و منبر ميرفتند. به همين دليل مرحوم پدر از آيتالله خامنهاي دعوت كردند تا براي سخنراني و تبليغ به كرمانشاه بيايند. ايشان ابتدا از اين دعوت استقبال كردند، اما بعدها چون فعاليتهاي ايشان در مشهد زياد بود و جلسات زيادي هم داشتند و كمكم مبارزات ايشان عليه رژيم ستمشاهي هم شدت گرفت، به همين خاطر به مرحوم پدر پيغام دادند كه فعلاً از آمدن به كرمانشاه معذورند. پس از انقلاب هم كه رفت و آمد خانوادگي برقرار شد، وقتي والد ما براي آمدن به كرمانشاه از ايشان دعوت كردند، گفتند: من گرفتارم و انشاءالله زماني كه خواستيم برويم كربلا، سر راه ميآييم كرمانشاه!» (2)
شما آقاي خامنهاي هستيد؟
فرزند ارشد شهيد محراب، در بيان خاطراتش از ارتباط «پدر» با «آقا» دو ديداري را به ياد ميآورد كه رهبري در مسير جبهه و با لباس نظامي، با چهارمين شهيد محراب انجام داده است. اين ديدار حاشيههايي شنيدني دارد:«در دورهاي كه آقا نماينده امام درشوراي عالي دفاع و عمدتاً درجبهههاي جنگ بودند، در رفت وآمد به منطقه جنگي، دوبار به منزل ما آمدند. در يكي از اين ديدارها، آقا چون با لباس نظامي و كلاه مخصوص بودند، پدرمان ابتدا ايشان را نشناختند! اما پس از چند لحظه، مرحوم ابوي پرسيده بودند: شما آقاي خامنهاي هستيد؟ آقا هم پاسخ ميدهند بله و براي ديدن شما آمدهام. بعد كه ايشان داخل منزل آمده بودند، والده ما برايشان چاي آوردند. والده تعريف ميكردند كه مرحوم پدر به دليل كهولت سن، با دستاني لرزان يك چاي و يك بسته گز جلوي آقا گذاشتند كه بعدها نيز حضرت آقا به اين خاطره اشاره كردند». (3)
رأي به ايشان، رأي به اسلام و قرآن است
در مقطعي كه كانديداتوري حضرت آيتالله خامنهاي براي رياست جمهوري، پس از شهادت شهيد محمدعلي رجايي اعلام شد، طيف گسترده و متنوعي از نيروهاي پيرو خط امام، به حمايت از نامزدي ايشان در انتخابات پرداختند. چهارمين شهيد محراب نيز ازجمله شخصيتهاي علمي وسياسي بود كه با قاطعيت به حمايت از كانديداتوري ايشان پرداخت. حجتالاسلام والمسلمين حسين اشرفي اصفهاني دراين باب روايت ميكند:«مرحوم پدر ما در سال 1360، وقتي متوجه شدند كه قرار است آيتالله خامنهاي كانديداي رئيسجمهوري شوند، به ايشان زنگ زدند و فرمودند من شنيدم شما قصد داريد براي رياستجمهوري كانديدا شويد و خواستم تصريح كنم كه شما وظيفه داريد در انتخابات رياستجمهوري شركت كنيد و ما هم با تمام وجود حمايت ميكنيم. ايشان به مردم هم سفارش ميكردند كه شما به نماينده امام (رضوان الله تعالي عليه) و معتمد ايشان رأي بدهيد. ميگفتند رأي به ايشان رأي به اسلام و قرآن است. اين عين جملات ايشان است كه به صورت كتاب هم چاپ شده است. بر همين اساس رأي آقا در كرمانشاه، بعد از تهران از ديگر شهرها بالاتر بود.
در روز انتخابات وقتي بعد از خطبههاي نمازجمعه صندوقهاي رأي را آماده كردند، ايشان گفتند ميخواهم به كسي رأي بدهم كه وارث پيامبر(ص) و ائمه معصومين (ع) است و من با تمام وجود از او حمايت خواهم كرد. ايشان گفت: من شخصاً يك رأي دارم و رأي خودم را به حجتالاسلاموالمسلمين سيد علي خامنهاي خواهم داد و بعد همه مردم صلوات فرستادند»(4)
ديداري براي تبريك
چهارمين شهيد محراب، پس از اعلام نتايج انتخابات سومين دوره رياست جمهوري، با وجود ضعف جسماني وشرايط ناامن مسافرت، عازم تهران شد تا انتخاب حضرت آيتالله خامنهاي به رياست جمهوري را به ايشان تبريك گويد. اين ديدار نيز حاشيههايي شنيدني دارد كه از زبان فرزند ارشد آن بزرگوار نقل ميكنيم: «پيش از اعلام نتايج همان انتخابات هم، آقاي اشرفي اصفهاني فرمودند: قطعاً آقاي خامنهاي نفر اول خواهد شد و در اين موضوع شك نكنيد. شب كه تلويزيون اعلام كرد ايشان بيشترين رأي را آوردهاند، شهيد محراب رو به ما فرمودند: ماشين را آماده كنيد؛ من ميخواهم به تهران بروم و از نزديك به ايشان تبريك بگويم! ما اين پيرمرد 80 ساله را با ماشين به تهران برديم. به دفتر حضرت آقا كه رسيديم، چون به ايشان گفته بودند كه آقاي اشرفي از كرمانشاه آمدهاند و ميخواهند حضوري به شما تبريك بگويند، آقا از دفترشان بيرون آمده و دم در ايستاده بودند. من و اخوي هم همراه پدر بوديم. خلاصه آقا آمدند و دست حاجآقا را گرفتند و از پاي پلهها ايشان را به داخل دفتر بردند. ايشان به مرحوم پدر ما فرمودند: حاجآقا من راضي نبودم از كرمانشاه به اينجا بياييد. شهيد محراب در جواب آقا فرمودند: من ميخواستم بيايم و با شما دست بيعت بدهم كه اگر من به شما رأي دادم، كأنّه به رسول الله (ص) رأي دادهام». (5)
ختام ِمسك اين نوشتار بيان شهادات و اظهارنظرهاي شهيد آيتالله اشرفي اصفهاني درباره مكانت ديني و انقلابي ِرهبر معظم انقلاب وآينده ايشان است. حجتالاسلام اشرفي در اينباره، به نكاتي مهم و تاريخي اشاره كرده است كه مروري برآن، بصيرت بخش و عبرتآموز تواند بود:«پدر ميگفتند:كسي كه بعد از امام به درد اسلام ميخورد، اين سيد بزرگوار است. كسي كه سينهاش را سپر ميكند، همين سيد بزرگوار است. من بايد از كسي حمايت كنم كه تا لحظه آخر به درد اسلام بخورد و در مقابل كفر جهاني سينه سپر كند و هيچكس بهتر از آقاي خامنهاي چنين شايستگي را ندارد. اين بيان شهيد محراب است». (6)
آنچه از فرزند روحاني شهيد والامقام محراب مذكور افتاد، خود ترجماني از عمري ولايتمداري آن عزيز بود. آن عالم والا وكهنسال، خود بارها در كلام وخطاب ضرورت اطاعت از رهبري ومقام ولايت فقيه رااينگونه مورد تأكيد قرار داده بود:
«... تا آن آخرين نفس و تا آن قطره آخر خوني كه در بدن ما ائمه جمعه است، از ولايت فقيه به رهبري امام امت و شخص امام امت حمايت خواهيم كرد و از هيچ قدرتي هم ما وحشت نداريم، ما ائمه جمعه و ما مردم شريف ايران و پيرو امام و پيرو ولايت فقيه نسبت به شخص امام هر كه مخالف باشد، تا حد توان او را خواهيم كوبيد! امروز اطاعت از امام، حتي بر فقها هم لازم است و از حكم امام، فقها هم نميتوانند تخلف كنند. تقويت امام، تضعيف كفر و تضعيف امام، تقويت كفر است. بايد همه گوش به فرمان امام(ولايت فقيه) باشند. امام هم كه از خودش چيزي ندارد؛ فرمايش امام، فرمايش خدا و پيغمبر (صلياللهعليهوآله) است. . . »
پينوشتها:
1 ـ ر. ك به: گفتوشنود حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ حسين اشرفي اصفهاني با دفتر تنظيم ونشر آثار حضرت آيتالله العظمي خامنهاي (دام ظله)
2 ـ ر. ك به:همان
3 ـ ر. ك به:همان
4 ـ ر. ك به:همان
5 ـ ر. ك به:همان
6 ـ ر. ك به:همان