اولين تصاوير از حضور هنرمندان ايراني در برزيل منتشر شد؛ آن هم توسط يكي، دو نفر از خود هنرمندان كه در فضاي شبكههاي اجتماعي فعاليت دارند. در اين تصاوير ميتوانيم چهرههاي ذوقزده بازيگران را مشاهده كنيم كه از هر فرصتي براي گرفتن عكس يادگاري استفاده كردهاند، حتي اگر آن فرصت يه سگ برزيلي يا يك گداي خياباني باشد كه براي امرار معاش گيتار ميزند!
ياران دوازدهم تيم ملي به خيال اينكه شايد در بازيهاي تيم فوتبال امكان بازي به آنها نيز خواهد رسيد، اكثراً شلوارك به پا كرده تا حس و حال شورت ورزشي در وجودشان زنده شود. البته در ميان اكثريت جماعت ذوقمرگ شده خارج رفته، عكس با شلوارك يكي از سندهاي غيرقابلانكار حضور در آن سوي مرزهاست. اگر قرار باشد حضور اين هنرمندان بر اساس همان برنامه اوليه باشد، پس بايد منتظر باشيم تا علاوه بر اين عكسهاي مستند، فيلمهاي مستند بازيگران نيز منتشر شود.
سفر پر ماجراي هنرمندان ايراني به برزيل به عنوان يار دوازدهم تيم ملي و حمايت معنوي از تيم ملي فوتبال در بازيهاي جام جهاني يكي از عجايب جماعت هنرمند ايراني است. داستان اين سفر كه ابتدا قرار بود همه هزينههايش را بخش خصوصي بدهد بعد آن بخش خصوصي انصراف داد و دعوا بين رفتن و نرفتن شروع شد تا حضور هنرمندان در برزيل، خودش به تنهايي ميتواند سوژه چند فيلم سينمايي باشد.
با انتشار عكسهاي يادگاري كه همگي مستند نيز هستند، ميتوانيم بپرسيم كه فيلمهاي مستندي كه قرار است از حضور اين جماعت در برزيل توليد شود، حاوي چه تصاوير يا نكات اخلاقي است؟! مثلاً اينكه تا به حال ما فلان بازيگر را با شلوارك نديده بوديم، ميتواند ما را مجاب كند تا مستند بازيگر شلواركپوش را بخريم و به اين نحو هزينه چندين ميليوني سفر به برزيل به جيب تهيهكننده بازگردد؟!
در بازي اول تيم ملي مقابل نيجريه در ميان حجم انبوه صحنههاي تكرار مجدد كه محصول دقت نظر تلويزيون به امور فرهنگي است، ما هيچ تصويري از حضور اين ياران دوازدهم نديديم. شايد كارگردان برزيلي هنرمندان جهاني ما را كه براي تشويق تيم ملي فوتبال رنج سفر به برزيل را به جان خريدهاند نميشناخته و اصلاً سينماي ايران برايش جذابيت نداشته است كه حتي يك تصوير از حضور اين حاميان سرشناس را به نمايش نگذاشت. در عوض صداي تشويق هزاران هموطن كه با هزينه شخصي به برزيل رفته بودند در فضاي ورزشگاه ميپيچيد.
حالا كه قرار است از اين سفر مستندي تهيه شود، آيا حضور بازيگران جلوي دوربين مستندساز با همين سر و شكل خواهد بود؟! خب ميشد اين تصاوير را در يكي از شهركهاي ساحلي درياي مازندران گرفت و به جاي هزينههاي سنگين سفر به برزيل، چند كيلو جوجه آماده و دو كيلو ذغال خوب و يك منقل بساط يك مهماني درست و حسابي را برپا كرد، فيلم آن هم خيلي زود به تهران ميرسيد و براي اخذ مجوز به ارشاد ميرفت. نه اينكه در برزيل مردان شلوارك پوش را معطل كنيم كه بروند بازي تيم ملي را بدون تفسيرهاي فردوسي پور ببينند و در فضاي غريب فرهنگي برزيل خداي ناكرده دچار تفاوت فرهنگي شوند، آن وقت ممكن است به جاي آنكه فيلم مستندشان در شبكه خانگي پخش شود، به قول قديميها بلوتوثشان بيرون بيايد و ماجرا بيخ پيدا كند.
ميگويند شركت خصوصي كه ابتدا قرار بود هزينه سفر اين هنرمندان به برزيل را تأمين كند نه تنها از پروژه كنار كشيده بلكه از تهيهكننده آن هم شكايت كرده است. صحت اين شايعه فعلاً در حد كنار كشيدن اسپانسر تأييد شده است و باقي ماجرا از جمله شكايت از جواد هاشمي هنوز مورد وثوق قرار نگرفته است. كاري كه از ابتداي آن با دعوا و شكايت و قهر شروع شده است، خدا ميداند قرار است آخرش به كجا كشيده شود.
ليست افرادي كه قرار بود به برزيل سفر كنند با كساني كه در عكسهاي يادگاري برزيل ديده ميشوند، تفاوتهاي زيادي دارند. از اينكه اين ليست هنوز پويا است و هر روز يك نفر جديد به ليست اضافه ميشود، باعث اميدواري است چون ممكن است در ميان تأييد و تكذيبهاي سفر به برزيل قرعه به نام ما و شما هم بيفتد و ما هم يك عكس يادگاري البته با شلوارك به منظور اثبات حضور در برزيل براي حمايت از تيم ملي داشته باشيم.