کد خبر: 642227
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۶
بررسي موانع ازدواج دختران دانشجو در گفت‌وگو با اميرحسين بانكي
موضوع ازدواج جوانان با آمارهاي رسمي و غيررسمي عجيب و غريب كه حاكي از وجود تعداد قابل توجهي از جوانان مجرد است، ما را بر آن داشت تا به ريشه‌يابي در اين زمينه بپردازيم.
اعظم اميروثوقي

در اين راستا، توجهي به ازدواج دختران دانشجو داشتيم. به همين مناسبت گفت‌وگويي با اميرحسين بانكي، عضو هيئت علمي دانشگاه اصفهان و مشاور امور خانواده و جوانان داشته‌ايم كه در پي‌مي‌آيد. وي سال‌ها در اين زمينه به تحقيق و مشاوره پرداخته است. مشروح اين گفت‌وگو بدين شرح است:

جناب آقاي دكتر بانكي، ارزيابي شما از ازدواج دختران دانشجو در زمان كنوني چيست؟ چه ميزان از اين ازدواج‌ها، ايده‌آل به معناي به موقع و صحيح هستند؟

زمان دانشجويي براي ازدواج دختران زماني طلايي است و شرايط سني آنها به نحوي است كه اين زمان را بهترين موقعيت براي ازدواج مي‌كند اما آفتي كه دارد و اين ازدواج‌ها را دشوار مي‌كند اين است كه در محيط‌هاي دانشجويي روابطي بين پسر و دختر شكل مي‌گيرد كه آنها به هم علاقه‌مند مي‌شوند ولي در اين هنگام، پسرها شرايط مناسبي براي ازدواج ندارند اما بين آنها وابستگي ايجاد شده و سپس قرار و مدار‌هايي براي بعد از تحصيلات بين دختر و پسر گذاشته مي‌شود تا پسر به شرايط مطلوب‌تري برسد. عمدتاً اين اتفاق باعث مي‌شود كه دختر از سن طلايي ازدواج عبور كند. در خيلي از موارد، اين ازدواج‌ها با اينكه توافقي هم براي وقوع آنها شكل گرفته بود، به سرانجام نمي‌رسد. اين ناكامي علل مختلف دارد؛ اين عدم ازدواج يا به خاطر اتفاقاتي كه در اين فاصله زماني رخ مي‌دهد، است يا به خاطر تغيير نوع بينش دختر و پسر در اين مدت يا حتي بعداً به دليل اينكه والدين دختر و پسر شرايط فرهنگي متفاوتي دارند، رخ نمي‌دهد يا حتي اينكه پدر و مادرها به دلايلي مختلف اجازه چنين ازدواجي را نمي‌دهند. در اين شرايط و پس از گذشتن اين زمان، با شكل نگرفتن اين ازدواج، شرايط جديد، وضعيت دختر و پسر را براي ازدواج سخت مي‌كند، اما اين شرايط سخت براي آن دسته ازدواج‌هايي كه در دوران دانشجويي اتفاق مي‌افتد هم وجود دارد، اينكه دختر و پسر در محيط دانشگاه احساس مي‌كنند تطابق فكري بالايي باهم دارند باعث مي‌شود كه هنگام انتخاب به وجود يا عدم‌وجود تطابق فرهنگي توجه كمتري كنند، چون كه در محيط دانشگاه پسرها و دخترها معمولاً فرهنگ واقعي خود را نشان نمي‌دهند بلكه بيشتر فرهنگي رسمي حاكم بر دانشگاه را در رفتارشان مي‌توان مشاهده كرد نه رفتار فرهنگي حقيقي آنها را، بنابراين در آن فرهنگِ دانشگاهي، احساس وحدت و نزديكي مي‌كنند ولي زماني كه ازدواج مي‌كنند بيشتر با فرهنگي خانوادگي هم آشنا مي‌شوند. آن موقع است كه شايد احساس كنند فرهنگ خانوادگي نزديكي به هم ندارند.

به نظر شما مهم‌ترين موانع ازدواج ايده‌آل براي دختران دانشجو چيست؟

مهم‌ترين مانع اين است كه اين تحصيلات باعث به تأخير انداختن ازدواج مي‌شود و توجه به آن باعث مي‌شود كه ازدواج را به بعد از تحصيلات موكول كنند و اين تأخير زماني، باعث مي‌شود شرايط تحصيلي آنها بالاتر و بهتر شود ولي شرايط ازدواج آنها پايين‌تر بيايد و دچار تعارض شوند. در اين شرايط، دخترها زماني تصميم به ازدواج مي‌گيرند كه عملاً سن آنها از سن ازدواج عبور كرده است.

مانع ديگر هم كه اشاره كردم همين بود كه دلبستگي دخترها ذهن آنها را روي افرادي بسته مي‌كند و به همين دليل مي‌خواهند با وي ازدواج كنند و به خاطر محدوديت‌هايي كه وجود دارد ازدواج را به زماني موكول مي‌كنند كه آن پسر شرايط ازدواج را پيدا كند و اين باعث مي‌شود كه انتخاب‌هاي خوب را از دست دهند. نكته سوم اينكه ارتباط‌هاي باز در محيط‌هاي دانشگاهي بعضاً باعث مي‌شود كه عدم‌اعتماد شديدي در دخترها نسبت به پسرها ايجاد شود و لذا دلزدگي زيادي نسبت به جنس مخالف براي دختر‌ها ايجاد مي‌شود، لذا بعضاً براي دخترهايي كه دامنه ارتباط آنها باز مي‌شود، عدم‌اعتماد نسبت به پسرها ايجاد مي‌شود و البته متقابلاً در پسر‌ها هم همين احساس به وجود مي‌آيد. مسئله چهارم اين است كه اين ارتباطات باعث مي‌شود احساس نياز در خيلي از پسرها كاهش پيدا كند و آنها تمايل پيدا مي‌كنند به جاي اينكه مسئوليت يك زندگي را بر عهده بگيرند با ارتباط‌هاي بازي كه با دخترها دارند، نيازهاي خود را جبران كنند و اين باعث عدم نياز آنها به ازدواج مي‌شود و نهايتاً منجر به اين مي‌شود كه در برخي موارد دخترها ديگر خواستگاري براي ازدواج كردن نداشته باشند، چون پسرها انگيزه ازدواجشان كم شده است. مانع بعدي كه تهديدي براي دختران محسوب مي‌شود اين است كه ارتباطات باز در دانشگاه باعث مي‌شود كه سطح انتظار دختر‌ها و پسرها افزايش زيادي داشته باشد. در محيط‌هاي دانشگاهي دختر‌ها و پسر‌ها جنس مخالف خود را به دفعات مي‌بينند و افراد مختلفي را كه مي‌بينند در مقام امتيازدهي قرار مي‌دهند. بالاخره هركسي هم ويژگي‌هاي مثبت خود را داراست و اين باعث مي‌شود كه دختر‌ها و پسر‌ها موقع تصميم‌گيري براي ازدواج به دنبال گزينه‌اي باشند كه داراي همه آن امتيازات باشد. اين دقت باعث مي‌شود كه انتخاب خيلي سخت شود و به اين راحتي‌ها نتوانند به گزينه مناسب و انتخاب صحيحي برسند.

آقاي دكتر در شرايط كنوني دليل اينكه ميل به ازدواج و بعضاً بچه‌دار شدن در بين دخترها كاهش پيدا كرده است، چيست؟

بي‌ميلي به ازدواج به خاطر افزايش سن افراد است. وقتي انسان از سن ازدواج گذشت ديگر ميل زيادي به ازدواج ندارد و اين دليل عدم‌ازدواج است، لذا ما اگر تلاش كنيم ازدواج را در سنين پايين‌تر و مناسب‌تر رواج دهيم، اين بي‌ميلي هم كاهش مي‌يابد و نكته ديگر اين است كه بي‌اعتمادي باعث بي‌ميلي مي‌شود، يعني اينكه حضور افراد در فضاهاي مختلف از جمله فضاي مجازي و ديدن شرايط و وقايع آنجا باعث ايجاد يك بي‌اعتمادي به جنس مخالف مي‌شود و اين نهايتاً به يك بي‌ميلي بدل مي‌گردد.

اثر محيط‌هاي آموزشي مثل آموزش و پرورش و دانشگاه بر اين بي‌ميلي چيست؟ چه راهكاري در تحصيلات و آموزش مي‌توانيم براي اين معضل بيابيم؟

معمولاً ايجاد يك فضاي رقابت تحصيلي و ايجاد يك حس نگراني از عقب ماندن از تحصيل، دليل ديگري بر بي‌ميلي به ازدواج است. آموزش و پرورش در مباحث آموزشي خود بايد پا به پاي مسائل علمي، توجه به خانواده و مسائل زندگي را هم قرار دهد و با آموزش‌هاي مناسب و تربيت صحيح افراد را معتقد و آماده براي يك ازدواج به موقع و صحيح نمايد.

دوري از جايگاه مادري به چه دلايلي بين دختران جوان تحصيلكرده در جامعه ايجاد شده است؟

ما افراط و تفريط در تعريف جايگاه اجتماعي را به صورت جدي مشاهده مي‌كنيم. نبايد دخترها را با الگوي مردانه جلو ببريم و پرورش دهيم. ما بايد علاوه بر اينكه جايگاه اجتماعي زن و حضور او در اجتماع را مهم مي‌دانيم، به نحوه اين حضور و اولويت‌ها و شرايط و بايد‌ها و نبايد‌هاي او هم توجه كنيم و اين را مدنظر قرار دهيم كه حضور اجتماعي زن با حضور اجتماعي مرد تفاوت‌هاي زيادي دارد و نبايد به صورت يك الگوي واحد پيگيري شود، لذا بايد متذكر شد كه اين نوع حركت كنوني، باعث ايجاد يك بحران هويت جنسيتي در بين دختر‌ها شده و آنها را وارد يك رقابت مردانه مي‌كند، بنابراين اين وضعيت باعث مي‌شود آنها آن نقش خانوادگي خود را در نظر نگيرند يا آن را مخل نقش اجتماعي خود بدانند.

پارامترهاي الگوي زنانه كه متفاوت با الگوي مردانه است، چيست و چگونه بايد تبيين و تعريف شود؟

از ويژگي‌هاي الگوي زنانه اين است كه زن بداند كه پمپاژ عواطف در اجتماع است و نقش‌هاي ظريفي بر عهده او است. لطافت و متانت زن نبايد در هيچ حركت اجتماعي تحت‌الشعاع قرار بگيرد.

بايد زن با هويت زنانه خود وارد جامعه شود و نقش خود و هويت خود را از ياد نبرد و نبايد خود را با هويت متغير يا مردانه وارد جامعه نمايد. در اين جايگاه اولويت نقش زن در خانواده نسبت به نقش وي در جامعه مشخص و روشن است. در مردان وظيفه اشتغال به عهده آنان است ولي در زن‌ها اين طور نيست و نبايد اين دو با هم خلط شود و نقش خانوادگي زن نبايد به پاي اشتغال يا مسائل ديگر ذبح شود.

به نظر شما اين بحران جنسي كه بين دختران ايجاد شده چطور بايد رفع شود؟

ما بايد نقش‌هاي جنسيتي را در آموزش‌ها و كتب درسي به رسميت بشناسيم. بايد كتاب دخترها از كتاب و آموزش‌هاي پسرها متفاوت باشد و اين دو بايد الگوي تحصيلي متفاوتي داشته باشند.

سطح كار و اشتغال براي مرد و زن متفاوت باشد، يعني اينكه اگر زمان كار براي مردها در جامعه هشت ساعت است بايد براي خانم‌ها مثلاً چهار ساعت باشد، يعني بايد متوجه باشيم كه تفاوت‌هايي در نقش‌هاي اين دو جنس وجود دارد.

به صورت جزئي‌تر در دوران دبستان، راهنمايي يا دبيرستان مي‌شود اينها را اعمال كرد؟

بله، ما بايد كتب درسي را كاملاً متفاوت باهم طراحي كنيم و بايد براي دخترها و پسرها دروس روز اختصاصي داشته باشيم. نبايد دروس يكساني براي آنها در دوران تحصيلات در نظر گرفته شود. ما در يك قالب آموزش دخترها و پسرها را پيگيري مي‌كنيم كه البته اين نوع رفتار در جهان‌بيني اسلامي تعريف نشده و تنها مبتني بر جهان‌بيني غربي اين نوع رفتار آموزشي قابل تعريف است. در جهان‌بيني اسلامي زن و مرد در حالي كه در كمال و شرافت با هم يكسان هستند اما در نقش كاملاً با هم متفاوت هستند، آنها با هم حقوق مشابهي ندارند اما حقوق يكساني دارند، نقش‌هاي مشابهي ندارند اما نقش‌هاي يكساني دارند.

با توجه به اينكه كاركردهاي انسان‌ها عوض شده و نقشي كه يك دختر الان در جامعه ايفا مي‌كند با نقش مادر و مادر بزرگ وي متفاوت است و با توجه به سرعت زمان شايد دخترها نتوانند الگوپذيري كاملي از مادر‌هاي خود باشند، چطور مي‌شود كه ما بتوانيم يك الگوي كاملي براي دختر‌هاي خود ايجاد كنيم؟

اين تغيير نسل‌ها در همه دوره‌ها بوده است با اين تفاوت كه اين تغيير نسل در زمان كنوني با شتاب بيشتري در حال اتفاق است و البته ما نبايد همان انتظاري را از نسل جديد داشته باشيم كه از نسل قبل وي داريم. ولي البته بخشي از نقش هر نسلي را بايد در نسل قبلي آن و بخش ديگري يا به عبارتي بخش مكمل را در محيط‌هاي تحصيلي و اجتماعي افراد الگو‌سازي نماييم. به عبارت ديگر بايد به تركيبي از الگوي جديد متناسب با فرهنگ كهن و الگوي خانوادگي خود و شرايط متفاوت زندگي كنوني دست يابيم. در عين آنكه نقش الگو بودن مادران را نبايد كمرنگ كنيم بايد بخش مكمل الگوي دختران امروز را از طريق صداوسيما، رسانه‌ها و مطبوعات تبيين نماييم. ما در اين زمان از الگوهاي دخترانه غافل شده‌ايم و اگر هم الگويي هست مشابه با الگوي مردانه است. در حال حاضر يك دختر تحصيلكرده يا دانشجو چگونه مي‌تواند هم به تحصيلش بپردازد و هم به آن دسته از نيازهاي دخترانه‌اش؟ متأسفانه شيوه همراه كردن مناسب اين دو با هم براي او ترسيم نشده است.

نقش رسانه‌ها در تشويق جوانان به ازدواج و مسئوليت‌پذيري چيست؟ تا چه حد رسانه‌هاي مختلف باعث بي‌ميل شدن دختران به ازدواج يا عدم انتخاب صحيح آنها شده است؟

اينها متنوع است، بخشي از آنها به فضاي مجازي بر مي‌گردد كه دارد در زمان حال اين فضاي مجازي جاي زندگي واقعي را مي‌گيرد. در واقع آن نيازهايي كه در زندگي واقعي بايد رفع شود، در فضاي مجازي دنبال مي‌شود. بخشي ديگر ايجاد حس رقابت‌هاي نابه‌جا در اذهان جامعه است. مانند رقابت در جايگاه اجتماعي دختران از طريق سطح تحصيلات يا شغل و درآمد و البته سطح تجمل كه از طريق شخصيت‌هايي كه به عنوان بانوي موفق در فيلم‌ها معرفي مي‌شوند به طور ناخودآگاه دختران و خانواده‌هايشان را تحت تأثير قرار مي‌دهند. موضوع ديگر آن است كه سرعت و شتاب محصولات فرهنگي غربي زياد است و ما نتوانسته‌ايم محصولات مناسب و سالم خود را با همان سرعت و كيفيت به دست جوانان خود برسانيم و از قافله تأثيرگذاري عقب مانده‌ايم. طبق تأكيدات مقام معظم رهبري بر سبك زندگي اسلامي - ايراني، ما بايد روي سبك زندگي دختران خود و روي سبك زندگي زنان كار كنيم و بايد تفاوت آنها با سبك زندگي مردان مشخص شود. در بسياري از اوقات اينها با هم خلط مي‌شوند.

اين محصولات سالم چه بايد باشد؟

ما بايد يكسري از شاخص‌هايي كه در سبك زندگي بانوان وجود دارد مانند حيا را برجسته كرده و تبيين نماييم. حيا يكي از عناصر ويژه سبك زندگي بانوان است. مانند مشي حياگونه كه در قرآن راجع به دختران شعيب از حركت سرشار از حياي آنها در حضور حضرت موسي (ع) به عنوان يك الگوي شاخص براي بانوان بيان مي‌شود. مورد ديگر نقش مادري است كه بايد به خوبي به آن بپردازيم. امري كه متأسفانه مورد غفلت قرار مي‌گيرد. به عنوان مثال در رسانه‌اي مانند تلويزيون چقدر رابطه مادران جوان با فرزندانشان به تصوير كشيده مي‌شود؟اگر هم جايي مادري به تصوير كشيده شود، با چهره‌اي ميانسال يا پير يه نمايش در مي‌آيد. اما حضور مادران جوان و مادراني با فرزندان شيرخواره يا كودك بسيار كمرنگ است. اينها هويت‌هاي يك بانو است كه كمتر به آن بها داده مي‌شود. در حقيقت تفاوت چنداني بين نقش‌هاي زنان و مردان در سريال‌ها به جز حضور روسري بر سر خانم‌ها وجود ندارد و نقش زنانه بسيار كمرنگ است.

نقش و وظيفه دولت و دولتمردان در مباحث فرهنگي جهت جلوگيري از ادامه روند نزولي ميل به ازدواج در جوانان چيست؟

همانطور كه مقام معظم رهبري اشاره فرمودند با فرهنگ نمي‌شود شوخي كرد و مباحث فرهنگي‌اي كه از ناحيه دولت بر آنها صحه گذاشته مي‌شود و مشروعيت بخشي مي‌شوند. در صورت عدم توجه كافي نسبت به حركت‌هاي متفرق ضد فرهنگي در جامعه آثار مخرب بسيار خطرناك‌تري دارد. چه صدا و سيما و چه دولتمردان، بايد در مخابره پيام‌هاي فرهنگي مراقب چارچوب‌ها بوده و از آنها عبور نكنند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
اعظم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱
2
2
نمیدونم چرا تحصیلات ما دخترا شده کابوس بقیه .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار