امر به معروف و نهي از منكر يكي از اصول عملي اسلام ميباشد و در ميان علماي اسلامي خصوصاً در كتابهاي فقهي، زياد مورد بحث قرار گرفته است. انسان وقتي به توصيهها و بياناتي كه راجع به امر به معروف و نهي از منكر وارد شده رجوع ميكند، ميبيند فوايد چشمگيري را براي آن مطرح كردهاند. از طرف ديگر وقتي عمل نشدن به اين واجب الهي را در جامعه ميبيند بسيار متأسف ميشود. قرآن كريم ميفرمايد:«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ». اين آيه كريمه اشاره دارد كه لازمه ايمان حقيقي ـ نه تقليدي ـ رابطه و علاقه مؤمنان به سرنوشت يكديگر و لازمه اين محبت و علاقه، امر به معروف و نهي از منكر است. لازمه امر به معروف و نهي از منكر هم اين است كه بندگان، به وظيفه خود عمل كنند و نتيجه همه اينها آن است كه رحمت خداوند كه كارهاي خود را با سنتهاي حكيمانه اجرا ميكند، شامل حال گردد.
آنچه در اين ميان بيشتر جاي تأسف دارد، اين است كه فكر اين مسئله هم به كلي از ذهن مسلمين خارج شده و آنچه در گذشته به عنوان امور اجتماعي ديني مطرح بود، امروز اساساً جزو امور ديني شمرده نميشود.
چه عواملي سبب متروك شدن اين فريضهاند؟
اما چرا اين اصل متروك شده؟ به نظر من سبب آن بيشتر خود ما بودهايم؛ مثلاً اولين شرط عمل به اين اصل، داشتن حسن نيت و اخلاص است و ما فقط در مورد منكراتي كه علني است و به آنها تهاجر ميشود حق اعتراض داريم؛ اما در گذشته نزديك، يك عده مردم ماجراجو كه ميخواستند حساب خود را با ديگران صاف كنند، با دستاويز قرار دادن اين اصل مقدس، چه حرفها و جنايات و منكرات شنيعي مرتكب شدند.
پند و بند!
نكته ديگر، اينكه متأسفانه ما امروز در اجراي اين اصل فقط به دو چيز توجه داريم: پند و بند! اول پند ميدهيم، اگر اثر نكرد به زدن و بستن متوسل ميشويم. البته شكي نيست كه نصيحت و اعمال زور، دو وسيله براي اجراي اين كارند؛ اما وسيلههاي منحصر به فرد نيستند و ميتوان از راه حلهاي ديگر مانند تشويق، يا برنامهريزي صحيح ديگر براي رفع تدريجي عيوب و مشكلات اجتماعي كه تأثير بيشتري هم دارد استفاده كرد.
در اخبار و روايات سه مرحله براي اين قبيل امر و نهيها ذكر شده است: قلب، زبان و يد. ما معمولاً از مرحله قلب، بهجاي حسن نيت، اخلاص و علاقه به سرنوشت مسلمين، در ذهن خود جوش و خروشهاي بيجا تصور ميكنيم، از مرحله زبان، به جاي بيانهاي روشنكننده، موعظهها و پندهاي تحكمآميز ميفهميم و از مرحله يد و عمل به جاي تدابير تبليغ عملي، تنها اعمال زور را!
در مجموع براي گفتن و نوشتن و خلاصه براي زبان و مظاهر آن بيش از اندازه اهميت قائليم و همه كارها را از گوش و زبان ميخواهيم؛ در حالي كه تأكيد اسلام بر وجود الگوي عملي در اخلاق بسيار بيشتر از تأكيد بر نصايح لفظي است. «كونوا دعاة الناس بغير ألسنتكم»
امر به معروف و نهي از منكر تعبدي محض نيست!
نكته ديگر كه در مسئله امر به معروف و نهي از منكر حائز اهميت است اين است كه عمل فردي، آن هم در دنياي امروز، چندان مفيد نيست و همكاري و همفكري و مشاركت لازم دارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».
نكته مهم ديگر اين است كه بايد در اين كار برنامهريزي منطقي داشته باشيم. يعني بايد تدابير عملي بينديشيم و بررسي كنيم كه چه روش و برنامهاي مردم را به كار نيك تشويق يا از كار منكر بازميدارد. چراكه امر به معروف و نهي از منكر همانند نماز و روزه تعبدي محض نيست و يكي از شرايط مهم آن احتمال تأثير است. احتمال تأثير به اين معنا كه روش انجام را به عهده عقل و منطق ما گذاشتهاند تا بيشترين تأثير حاصل شود و براي موارد مختلف راهكارهاي عملي به دست بيايد. به قول صاحب جواهر: «يگانه چيزي كه بايد در نظر گرفت اين است كه با چه شكل و با چه وسيلهاي، به هدف نزديك ميشويم.» خلاصه اينكه اگر بخواهيم اين اصل را احيا كنيم، بايد مكتب و روشي عملي و نه صرفاً زباني، در عين حال اجتماعي، نه انفرادي و منطبق بر اصول روانشناسي و جامعهشناسي بياوريم.
تنظيمكننده: محمد زند