اگرچه برخي اقدامات سلبي براي مقابله با مأموريت نرم باربي و ديگر دوستانش همچون مرد عنكبوتي يا بتمن صورت گرفته و حتي دو، سه سال پيش نيروي انتظامي فروش اين عروسك را ممنوع اعلام كرد اما از آنجايي كه بخش عمدهاي از اسباببازيهاي ما وارداتي است و از اين ميزان نيز سهم اسباببازيهاي قاچاق ميزان قابل ملاحظهاي را تشكيل ميدهد هنوز هم شما به راحتي ميتوانيد انواع و اقسام عروسكهاي باربي را از مغازههاي اسباببازيفروشي تهيه كنيد. در مقابل اما يقيناً براي تهيه عروسكهاي بومي دارا و سارا يا مبارك كه در راستاي مبارزه ايجابي با فرهنگ بيگانه طراحي شدهاند، بسيار به زحمت ميافتيد. در شرايطي كه براي خريد يك عروسك باربي با هر بودجهاي دست خالي برنميگرديد، براي خريد اين عروسكها بايد هزينه بيشتري را بپردازيد اين در حالي است كه كودكان ما آنقدر كه با باربي مأنوسند دارا و سارا يا مبارك را نميشناسند. بگذريم از اينكه عروسكهاي بومي دارا و سارا هم توليد وطن نيستند و همانند بسياري از كالاهاي ديگر اين عروسكها را همچشم باداميها براي ما ميسازند. همانگونه كه خيلي از عروسكهاي باربي يا مرد عنكبوتي و بتمن موجود در بازار دستپخت همين چشمباداميهايي است كه دارند براي ما دارا و سارا درست ميكنند. به باور شما اما جايگاه دارا و سارا يا مبارك در دنياي تخيل كودكان ايراني و در مقايسه با عروسكهايي همچون باربي، بتمن و مرد عنكبوتي كجاست؟ چرا بنتن، شرك و انگري برد با اسامي بيگانهاي كه گاهي تلفظشان هم ساده نيست، ورد زبان كودكان شيرين ما ميشود اما آنها كمتر بهانه دارا و سارا ميگيرند؟
آشناياني از فرهنگ بيگانه
دكتر شهرام وزيري روانشناس و استاد دانشگاه با تأكيد بر نياز كودكان به اسباببازي براي جان دادن به تخيلات و سر و سامان دادن به رؤياهايشان، تأكيد ميكند: اسباببازي يا عروسك براي كودك به عنوان يك الگو عمل ميكند اما اين الگو بايد ويژگيهايي داشته باشد تا از سوي او پذيرفته شود و كودك، ترجيح بدهد با آن بازي كند. وي معتقد است شايد در گذشته مادران يا حتي پدران ما با يك تكه پارچه براي خودشان عروسكي درست و با آن ارتباط برقرار ميكردند اما در حال حاضر با الگوهاي آمادهاي كه از طريق داستانها، انيميشنها يا بازيهاي رايانهاي به كودكان ارائه ميشود، كودك به واسطه ارتباطي كه با شخصيتهاي اين داستانها برقرار ميكند، ترجيح ميدهد ابزار بازياش را از بين اين الگوهاي شناخته شده انتخاب كند. به باور اين روانشناس از همين رو است كه كودكان با عروسكهاي عجيب و غريب چيني و ژاپني يا باربي، سوپرمن، بتمن و مرد عنكبوتي ارتباط برقرار ميكنند زيرا اين شخصيتها را در كارتونها، فيلمهاو بازيهاي رايانهاي ديدهاند و توانستهاند با آنها همذاتپنداري كنند.
بنابراين وقتي كودك ميخواهد لوازم تحرير يا كيف و كفش و لباس هم بخرد به سمت اين شخصيتها كه برايش شناخته شدهاند و در تخيلاتش جا باز كردهاند، ميرود اما در مقابل كودكان ما با اسطورههاي ملي و ايراني- اسلامي همچون رستم، سهراب، اسفنديار يا موجودات افسانهاي موجود در فرهنگ و ادبيات كهن سرزمينمان مانند سيمرغ به هيچ وجه آشنايي ندارند تا بخواهند با آنان ارتباط برقرار كنند و اين مسئله نقطه ضعف و كمكاري ما را ميرساند.
آغاز قصه چالشهاي باربي و بتمن
گرايش كودكان به شخصيتهايي همچون باربي، بتمن، سوپرمن و بسياري ديگر از شخصيتهايي كه با انيميشن، بازي رايانهاي و فيلم سينمايي وارد ذهن و تخيل آنها ميشوند از آن جهت چالش به حساب ميآيد كه بنا به تأكيد دكتر وزيري گرايش به پوشش، آرايش و سبك زندگي اين شخصيتها در امتداد گرايش به خود آنهاست و در واقع كودك از رهگذر همين اسباببازيها با فرهنگ و سبك زندگي غيربومي خو ميگيرد و مجري اين سبك زندگي خواهد شد.
اين روانشناس ميافزايد: در اينجا حكايت تيري است كه از چله رها شده و ديگر كنترلش در دست ما نيست. در نتيجه وقتي به جاي شخصيتها و اسطورههاي وطني بتمن يا مرد عنكبوتي قهرمان ذهن كودك ما شد، او نخستين تصويري كه به قهرمان ذهنياش نزديك است را ميپسندد و ميخواهد آن را براي خودش داشته باشد. بنابراين اگر ما لوازم تحرير وطني توليد ميكنيم بايد براي ذهن و تخيل كودكان همفكري كنيم. تا زماني كه تصاوير نقش بسته روي لوازمالتحرير وطني، قهرمان ذهني كودك نشوند نميتوانند انتخاب اول او باشند.
خلق و القاي شخصيتهاي غيرواقعي براي شكلدهي به تفكر كودك
باربي، بتمن، شرك يا سوپرمن و ديگر شخصيتهايي كه امروز كودكان در خوشبينانهترين حالت آنها را خيلي بهتر و بيشتر از اسطورههاي اصلي سرزمين خود مانند رستم و سهراب، سياوش و زال ميشناسند در حالي كه هيچيك از اين شخصيتها ما بهازاي بيروني ندارند و موجودات محيرالعقولي هستند كه به نوعي تنها هيجانات كودك را تحريك ميكنند و بر همين اساس كودك با آنها همذاتپنداري ميكند و در تخيلاتش خود را همانند آنها ميپندارد. اشنايدر فرهنگ را نظامي از نماد و تعريف ميداند. بر همين اساس نمادها و اسطورهها براي كودكان قابل دركتر هستند و تفكر كودكان از طريق امور انتزاعي قابل شكلگيري است. همذاتپنداري كودك با اسطورهها و شخصيتهايي كه از سوي غرب به آنها معرفي و ارائه ميشود اما يك نشانه است نشانهاي از پذيرش اين اسطورهها كه خود را به شكل علاقه كودكان به عروسكها، بازيها، كيف و كفش و لوازمالتحرير و وسايل تزئيني با نماد همين شخصيتها نشان ميدهد.
دكتر وزيري نيز با تأكيد بر محيرالعقول بودن و نداشتن مصداق بيروني اين شخصيتها در گفتوگو با «جوان» تصريح ميكند: ما هم ميتوانيم بر اساس فرهنگ و ادبيات خود شخصيتها و كارتونها را بازسازي كنيم. كودكي لقمان حكيم، شخصيتهاي كليله و دمنه، رستم و سهراب و بسياري از اسطورههاي فرهنگ ديني و ملي ديگر در ادبيات ما وجود دارد. اما وقتي ما چيزي براي ارائه به كودكان نداريم آنها اسطورههاي غيروطني را انتخاب ميكنند و با اين انتخاب رفتار، منش و سبك زندگي خود را از اين الگوها ميگيرند و نوعي فرهنگگريزي و فرهنگستيزي و مقابله با فرهنگ بومي و ملي در كودك به وجود ميآيد.
بنا به تأكيد اين روانشناس كودكان در بازيها سازگاريها و نقشپذيري را تجربه ميكند. وي ميافزايد: خيلي از ما سالها پيش از آنكه بخواهيم پدر يا مادر شويم نقش پدري و مادري را از طريق بازي با عروسكهايمان و كمي بعدتر در بازي با دوستان و همان خالهبازي تجربه كرديم. بنا به تأكيد وزيري همانگونه كه ما در دنياي حقيقي مرز داريم بايد اين مرز را در دنياي كودكانمان هم حفظ كنيم و اگر امريكا در ذهن بسياري از افراد به عنوان يك قدرت جاي گرفته بايد ريشه اين تفكر را در بتمن، سوپرمن يا باربي ديد كه از كودكي وارد ذهن و تخيل كودكان ميشوند.
از دختر چشم سياه شرقي تا باربي مو بور و چشم آبي
اين روانشناس تصريح ميكند: در روزگاري نه چندان دور به واسطه كاركرد خوب فرهنگسازان و داستانها و مينياتورهاي زيبايي كه هنرمندان ايراني خلق ميكردند، دختر شرقي، با چشمان سياه و ابروي كماني معياري از زيبايي بود اما حالا بايد ديد ما چه كردهايم كه باربي چشم آبي و مو بور به الگوي دخترها و مادرها تبديل شده است.بنا به تأكيد اين روانشناس قد و وزن و فيزيك باربي به گونهاي است كه اگر در دنياي واقعي وجود داشت نميتوانست زندگي كند و زنده بماند.
در نگاه اغلب كارشناسان نيز از آنجايي كه لباس، كفش، كيف و وسايل زندگي مخصوص باربي توليد و عرضه ميشود و اين وسايل به تناسب روز تغيير ميكند كودك هم با چنين عروسكي زندگي ميكند و تجملات زندگي اين عروسك، زندگي تجملاتي و تجملگرايي را به كودكان القا ميكند. بلوغ زودرس و فرهنگ برهنگي از ديگر آسيبهايي است كه كارشناسان درباره اين عروسك برميشمرند.
باربي حتي به دنياي سياست هم وارد شده و باربي نظامي و انتحاري هم در دورههاي مختلف به تناسب سياست خارجي امريكا به بازار آمده است. براندا آندولين، بازارياب كمپاني سازنده عروسكهاي باربي گفته است: «ما همواره با دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسي ميكنيم و تركيب والدين و فرهنگ و زبان آنها را كاملاً در نظر ميگيريم».
برهمين اساس است كه امروز شما ميتوانيد عروسك باربي را در تمامي نژادهاي موجود تهيه كنيد.
بتمن يا شواليه تاريكي نيز با لباس سياه و نماد خفاش تداعيگر شخصيتي شيطاني است هر چند در داستان و فيلم به عنوان يك قهرمان معرفي ميشود. فرم بدن و عضلات مرد عنكبوتي، سوپرمن يا بتمن در ذهن پسربچهها يك الگو ميسازد.
و همين كودكان وقتي بزرگ ميشوند بدون توجه به شرايط و ژنتيك ميخواهند به كمك داروهاي هورموني و در باشگاههاي پرورش اندام شبيه به اين شخصيتها شوند.
در صورتي كه اين داروها آسيبهاي جبران ناپذيري به آنان وارد ميسازد. ضمن آنكه رفتارهاي اين عروسكها در فيلمها يا بازيهاي رايانهاي ميتواند كودكان را خشن و پرخاشگر بار بياورد. علاوه بر اينها بنا به تأكيد دكتر وزيري از آنجايي كه اين عروسكها با فرهنگ و سبك زندگي ما مأنوس نيست ممكن است در آينده تأثيرات پيشبيني نشدهاي را نيز روي ذهن و انديشه كودكاني كه جوانان و آينده سازان اين جامعه هستند بگذارد.
در نهايت بايد در نظر داشت براي پايان يافتن حكومت باربي، بتمن، مرد عنكبوتي، بنتن، شرك و ديگر شخصيتهاي انيميشن در ذهن و باور كودكانمان بايد جايگزيني به آنها ارائه كنيم در غير اين صورت در آيندهاي نه چندان دور بيش از اين از سبك زندگي ايراني - اسلامي فاصله خواهيم گرفت.