
رسانهها در دنياي حاضر نقش مؤثري در رشد يا ترويج فرهنگ هر جامعهاي بر عهده دارند. در كشور ما به خاطر اينكه براي اولين بار حداقل در 60 سال اخير مردمسالاري ديني به دست تشيع علوي ترويج شد؛ دشمن به خاطر ترس و واهمه از گسترش اين فرهنگ به ديگر كشورهاي همسايه و مسلمان، اقدام به طرحريزي شبيخون فرهنگي كرد. اين شبيخون و تهاجم فرهنگي در قالبهاي مختلف به سوي جامعه ما كاناليزه و سرازير شدهاند. شيوع بدحجابي و ترويج روابط بدون ضابطه و اختلاط زن و مرد نامحرم به همراه كمرنگ شدن امر به معروف و نهي از منكر از جانب مردم باعث شده است كه هتاكان به مباني ديني و اخلاقي و مرتكبان به چنين اقداماتي، گستاختر شده و با جسارت بيشتري دست به چنين اعمالي بزنند.
از طرفي با وجود قوانين بازدارنده لازم در اين زمينه همچنان شاهد برخورد و مواجهه سليقهاي با چنين افعال و اقدامات مخرب و خطرناكي از جانب مسئولان ذيمدخل و نيروي انتظامي هستيم؛ تا جايي كه به برخوردهاي «فصلي» و «مزاجي» تغيير و تنزل پيدا كردهاند. هر بار كه صدايي بلند ميشود با بهانههاي مختلف سعي ميشود تا جلوي اقدام عملي در اين زمينه گرفته شود. يك روز به بهانه در آستانه انتخابات بودن و يك روز به بهانه نزديك بودن روزهاي خاص در كشور، دليل تعطيل كردن بديهيترين و لازمترين اقدامات قانوني در مواجهه با قانونشكني ميشود. آيا نميتوان براي اين دست كارهاي خلاف شرع و قانون همتي در حد اجباري كردن بستن كمربند ايمني توسط رانندگان يا استفاده نكردن از موبايل به كار بست؟ متأسفانه عدهاي از كارشناسان و نخبگان دور از انديشه اسلامي تلاش نموده و مينمايند كه پيام، هشدار و درد دلهاي كارشناسان دلسوز را «فوبيا» يا «توهم دشمن» تعريف كرده و اثرات مثبت آنها را تخريب كنند. در حالي كه اصلاً اين گونه نيست و واقعيت چيز ديگري است، چه اينكه حمله واقعي و هجوم فرهنگي همه جانبه به طور عيني و مستمر در جريان است. در سال 1368 مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنهاي در فرمايشاتشان درباره جدي و خطرناك بودن تهاجم فرهنگي غرب اخطارهاي جدي را اعلام كرده و نياز به «باز مهندسي فرهنگي» را به عنوان يكي از راهكارها و رهنمودهاي اصلي ارائه كردند. متأسفانه در آن سالها نخبگان دانشگاهي و فرهيختگان دستاندركار هشدارها و رهنمودهاي معظم له را جدي تلقي نكردند. تا آنجا كه امروزه تهاجم فرهنگي در قالب امواج ماهوارهاي به طور جدي و در گستره وسيعي تداوم و نمود پيدا كرده است. در حدود 1400 شبكه ماهوارهاي در ايران قابل دريافت ميباشد كه به طور مشخص 400 شبكه از اين تعداد را شبكههاي فارسيزبان به خود اختصاص دادهاند. در رابطه با تأثيرات مخرب ماهواره بر خانوادهها و جامعه و نيز راهكارهاي مقابله و مواجهه با امواج اين مفسده خطرناك نظر كارشناسان و آگاهان به اين حوزه را جويا شدهايم.
اركان خانواده آماج برنامههاي مستهجن و دوبله شده ماهوارههادكتر مجيد ابهري متخصص علوم رفتاري و علوم اجتماعي درباره مباحثي كه در شبكههاي ماهوارهاي ديده ميشود، به خبرنگار «جوان» ميگويد: در بخشهاي مختلف اين شبكهها تمركز بر ترويج و تسري ابتذال فرهنگي كه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در كشورمان به صورت رسمي انجام ميگرفت، از جمله دستورات و اركان اصلي مباحث و برنامههاي آنها را شامل ميشود. يكي ديگر از محورهاي اصلي تهاجم ماهوارهها بر ايجاد شبهه و تشكيك در بحث «مهدويت و انتظار» و همچنين زدودن و دور كردن زندگي مردم از تفكرات بنيادي شيعي اسلامي هدفگذاري شده است. در مبحث تخريب چهره و رويه سبك زندگي مبتني بر فرهنگ و اصول فرهنگي اسلامي ايراني شبكههايي مثل «من و تو»، «فارسي 1» و «جِم» وجود دارند كه با پخش فيلمهاي مستهجن و همچنين سريالهاي دوبله شده اركان و بنياد خانوادهها را نشانه گرفتهاند.
دكتر ابهري با اشاره به اينكه شبكههاي ماهوارهاي بخصوص شبكههاي فارسيزبان با چند هدف عمده به فرهنگ غني و تمدن ساز ما حمله ور شدهاند، ميافزايد: از آن جمله ميتوان به برخي از آنها اشاره كرد. 1 ـ ترويج روابط نامشروع بدون قيد و بند فراخانوادهاي در ميان خانوادههاي مسلمان و ايراني. همچنين فرزندآوري و بچهدار شدن از طريق اينگونه روابط نامشروع و بدون ضابطه. 2 ـ قبحزدايي از روابط نامشروع زناشويي و همچنين ترويج عشقهاي مثلثي و مربعي كه موجب تهديد و تزلزل در اركان خانوده ميشوند. چراكه اين اقدامات باعث ميشود كه اعتقاد نسبت به اينكه خانواده ميتواند واحد اصلي يك جامعه در رشد و تعالي افراد نقش مؤثري داشته باشد دچار تزلزل شده و به مرور زمان كمرنگ شده و از بين برود. بنابراين متأسفانه برنامههاي مختلفي در قالب فيلمها و سريالهاي دوبله شده توسط همين شبكههاي ماهوارهاي به عنوان سرگرمي وارد فضاي خانوادهها شدهاند و بسياري از خانوادهها از روي غفلت و جهل نسبت به مباحث تربيتي در كنار فرزندان خود اعم از كودكان، نوجوانان و جوانان به تماشاي اين فيلمها و سريالها مينشينند. اين در حالي است كه تهديد جدي كه توسط همين برنامهها انجام ميشود باعث بروز بلوغ جنسي و برقراري روابط نامشروع جنسي در بين فرزندان اين خانوادهها ميشود.
اين متخصص علوم اجتماعي با اشاره به اينكه شبكههاي صداوسيما به عنوان اولين خاكريز دفاعي تا به امروز تلاش بسيار زيادي كردهاند كه با هجوم وحشيانه غرب نسبت به فرهنگ كشورمان مقابله كنند، ميافزايد: البته اين اقدام رسانه ملي فقط در برخي موارد منتج به نتيجه شده است، چه اينكه در برخي از ايام و شبهايي كه سريالها و فيلمهاي مردم پسند و جذابي پخش ميشود در حدود 85 درصد از تعداد مخاطبان ماهوارهها كاسته ميگردد. در اين زمينه و طي پژوهشي كه توسط بنياد علوم رفتاري و زير نظر اينجانب انجام گرفت مشخص شد كه 95 درصد از مخاطبان و تماشاگران شبكههاي ماهوارهاي به خاطر فيلم يا موسيقي جزو مشتريان اين شبكهها قرار گرفتهاند. همچنين در اين پژوهش معلوم و مشخص شد كه تنها 5 درصد از مخاطبان و تماشاچيان شبكههاي ماهوارهاي به دليل پخش برنامههاي ضد اخلاقي و روابط حيواني و آزاد جنسي، به تماشاي برنامههاي آنها مينشينند. براي جذب و بازگرداندن اين 95 درصد مخاطب، بايد شبكههاي كابلي خصوصي كه در چهارچوب قوانين كشور و چشمانداز فرهنگي مبتني بر فرهنگ ديني – ايراني ايجاد بشوند. اين اقدام به عنوان يكي از چندين و چند راهكارهاي ديگري است كه براي مقابله با ربايش و اغواي مخاطب ايراني توسط شبكههاي مسموم و مستهجن ماهوارهاي ميتوان انجام داد و به مقابله و مبارزه با شبكههاي ماهوارهاي كه در حكم بازوهاي تهاجم نرم و فرهنگي دشمنان هستند، پرداخت و آنها را از ميدان به در كرد.
لزوم معرفي الگوهاي وطني به فرزندان
اين متخصص علوم رفتاري در ادامه با تأكيد بر اينكه درست است كه شبكههاي تلويزيوني و رسانه ملي به جهت حدود و قوانين شرعي و قانوني داراي خط قرمزهايي است كه نميتواند به بهانه مبارزه با شبكههاي ماهوارهاي از آنها عبور كند؛ اظهار ميدارد: ارائه برنامههاي سرگرمكننده مناسب و متناسب با نيازهاي امروزي جامعه و نيز زمينهسازي براي ايجاد نشاط اجتماعي توسط رسانه ملي ميتواند خلأ سرگرمي و نشاط حلال و مفيد را در خانوادهها پر كند. بسياري از كارشناسان رسانه، روانشناسان و رفتارشناسان مختلف غربي در تهيه و تعيين چگونگي محتواي برنامههاي ماهوارهاي نقش داشته و ضمن اقدام به نظريهپردازي و ارائه راهكارهاي مختلف به منظور جذب و اغواي مخاطب به صاحبان بنگاهها و كارتلهاي متهاجم و متخاصم رسانهاي ميكنند.
دكتر ابهري در رابطه با راهكارهاي مقابله مؤثر با برنامههاي مخرب ماهوارهاي ميگويد: در همين رابطه بنده حدود 8 سال پيش عرض كردم اگر بخواهيم آنتنهاي دريافت كننده امواج ماهوارهاي (ديشها) را جمعآوري كنيم دشمن راهكار و ترفندهاي جديدتري را ارائه ميدهد كه براي دريافت امواج ماهوارهها نيازي به وجود آنتنهاي بيروني نباشد و امروز در آن مقطعي كه پيشبيني ميشد ايستادهايم! (منظور پررنگتر شدن نقش اينترنت و گسترش شبكههاي اجتماعي كه تبديل به كانونها و شبكههاي اختاپوسي در مواجهه و تخريب با فرهنگ اسلامي ايراني كشورمان شدهاند). برنامههاي فرهنگي، آموزشي و مهارتهاي زندگي همانند كاري كه كشورهاي اندونزي و ژاپن (به منظور ترويج و آموزش فرهنگ خود در جهت نهادينه كردن ارزشها و هنجارهاي فرهنگي ديني يا تمدني خودشان) به دانشآموزان و جوانان در مناطق و حوزههاي مختلف به منظور جلوگيري از تماشاي ماهواره و بيان خطرات آن به خانوادهها انجام دادند، ميتواند از نظر فرهنگي به عنوان يكي از راهها و ابزارهاي پيشگيري به كار گرفته شود. اين متخصص علوم اجتماعي و رفتاري درباره نقش والدين در زمينه توجيه و جلوگيري از تماشاي برنامه شبكههاي ماهوارهاي توسط فرزندانشان ميگويد: با توجه به اينكه جوانان و نوجوانان به خاطر قرار گرفتن درمقطع و شرايط بلوغ جنسي و بحث مهار و كنترل بحران سركشي غرايض و نيازهاي جنسي، نيازمند ارائه و داشتن الگوهاي فرهنگي و تربيتي از جانب والدينشان هستند. اگر مجموعه والدين، آموزش و پرورش و رسانههاي مختلف اين الگوها را به فرزندان جامعه ارائه نكنند، آنها (نوجوانان و جوانان) خودشان به دنبال كشف و دستيابي به الگوهاي مناسب در فضاهايي كه پر از اطلاعات ناقص و دروغين هستند همچون اينترنت و ماهواره، براي دستيابي به الگوي مطلوب و مورد نظرشان مراجعه ميكنند. بنابراين لازم است كه خانوادهها و والدين در اولين اقدام با رعايت اصول اخلاقي و فرهنگي به روشها و شيوههاي به دور از تحكم و اجبار بدون منطق و سرشار از اعتماد كه به واسطه رفتار عملي و واقعي آنها امكانپذير است، خودشان الگوهاي تربيتي مناسبي براي فرزندانشان باشند. چه اينكه وقتي پدر و مادر به عنوان والدين يك جوان يا نوجوان خودشان ماهواره يا اينترنت را قبل از تعيين حدود و كيفيت استفاده از آن رسانهها به لحاظ تشخيص مضرات و محسنات آنها، به منازل خود ميآورند به اين معني است كه دروازههاي فساد را به روي فرزندان خود گشودهاند!
سريعترين روش مقابله با ماهواره ترويج فرهنگ ديني استدكتر محمدصادق كوشكي كارشناس رسانه و استاد دانشگاه در پاسخ به اين سؤال كه براي مقابله با برنامههاي ضداخلاقي و ضدديني شبكههاي ماهوارهاي چه بايد كرد، به خبرنگار «جوان»مي گويد: شايد سريعترين روش، ترويج فرهنگ ديني باشد. هرچقدر فرهنگ غني و گسترده دينيمان را در قالب عمل بزرگان و نخبگان جامعه ترويج بدهيم و دستگاههاي تبليغي هم دغدغهشان دنبال كردن ترويج فرهنگ ديني باشد، ميتوانيم انحرافات فرهنگي جامعهمان را تا حد زيادي معالجه و حتي خنثي بكنيم، اما اگر تمركز و نگراني ما روي چيز ديگري غير از ترويج فرهنگ ديني باشد ما موفقيتي به دست نخواهيم آورد. اين اقدام راهحل اصلي است در حالي كه در كنار ترويج فرهنگ ديني لازم است به راه حل اقدام انتظامي و قضايي به عنوان راهكاري مكمل هم توجه داشته باشيم. در باب بحث تجهيزات ماهوارهاي و جمعآوري آن لازم است توجه داشته باشيم كه ممكن است نيروي انتظامي نتواند خيلي به اين بخش وارد شود چراكه قبل از اين كار لازم است ما مشاهده بكنيم كه بخشهاي فني و سيستمهاي داراي كارايي و توان ايجاد اختلال در زمانهاي كوتاهمدت و بلندمدت تا چه اندازه ميتوانند كار يا اقدامي انجام بدهند اما در مواجهه با منتشر شدن ويروس بيحجابي و بدپوششي در جامعه طبيعتاً اقدامات انتظامي و قضايي ميتواند كارگشا باشد ولي در بحث ماهوارهها با توجه به گستردگي اين مسئله شايد ديگر اقدام مناسبي به نظر نرسد. از طرفي هم بايد اين نكته را مورد توجه قرار داد كه برخي از نقاط دوردست و دور افتاده مجبورند براي دريافت كانالهاي مختلف تلويزيوني از دستگاه گيرنده ماهوارهاي استفاده كنند. به دليل همين گستردگي و تفاوت داشتن استفاده از ماهواره به نظر ميرسد برخورد فني و ايجاد اختلال در امواج شبكههاي ماهوارهاي كه با هدف تخريب و انهدام بنيان خانواده و استحاله فرهنگي جامعه اسلامي ايراني كشورمان ايجاد شدهاند، بسيار بهتر و شدنيتر از برخورد انتظامي باشد.
اين استاد دانشگاه و فعال فرهنگي در زمينه نقش رسانه ملي در مواجهه و مقابله با برنامههاي مخرب ماهوارهاي و دوري و واكسينه كردن جامعه از آسيب و خطرات برنامههاي ضداخلاقي و ضدديني ماهوارهها تا چه اندازهاي است، اظهار ميدارد: واقعيت اين است كه صدا و سيما يا همان رسانه ملي قطعاً ميتواند با اقدامات خوب، كارشناسي، سنجيده و مطابق با سليقه و فرهنگ جامعه، مردم را از برنامههاي ماهواره بينياز كند اما متأسفانه بنده به فضاي فعلي صداو سيما اميدي ندارم.
صداوسيما ميتواند بهترين رقيب
براي شبكههاي ماهوارهاي باشد
كوشكي با طرح اين سؤال كه ديگر رسانهها (به غير از رسانه ملي) چگونه ميتوانند در ايجاد بلوغ فكري و رفتاري جامعه در مواجهه با برنامههاي مخرب ماهواره شركت داشته باشند، ميگويد: واقعيت اين است كه توان و تأثير رسانه ملي در اين زمينه بسيار زياد است. اما باز با اين حال ميتوان در يك حد محدودي با همكاري دستگاه قضايي تلاش كرد تا پيامدهاي منفي استفاده از اين شبكههاي ماهوارهاي را براي خانوادهها تبيين نمود كه گمان ميكنم اين اقدام تا حدودي بتواند در حوزه پيشگيري مفيد فايده و مثمرثمر باشد. خود صداوسيما ميتواند بهترين رقيب براي شبكههاي ماهوارهاي باشد.
به رغم توجه و تأكيد ويژه مقام معظم رهبري براي ترويج سبك زندگي اسلامي در جامعه همچنان عمده فيلمها و سريالهاي تلويزيون و حتي اين اواخر فضاي غالب تبليغات تلويزيوني بيشتر در خدمت ترويج و به تصوير كشيدن سبك زندگي اشرافي يا همان سرمايهداري غربي است. اين نكتهسنجي و درايت مقام معظم رهبري در كنار هشدارهايي در زمينه شبيخون فرهنگي، تهاجم فرهنگي و جنگ نرم و... بيان فرمودند، بنابر آنچه در برنامههاي رسانه ملي قابل احصا و رصد است بر زمين مانده است و مديران و برنامهسازان توجه درخور شأني به اين مباحث از خودشان نشان نميدهند.
دكتر كوشكي در پاسخ به اين سؤال كه به نظر شما علت اين تجاهل و تغافل چه چيزي ميتواند باشد، ميگويد: واقعيت اين است كه مديران رسانه ملي ارادهاي براي اين كار ندارند و تا زماني كه آنها ارادهاي براي برداشتن قدم در اين مسير نداشته باشند، اتفاقي نميافتد.
رسانه ملي همپاي خانوادهها در مقابله با ماهوارهدر مواجهه و مقابله با برنامههاي ماهوارهاي لازم است خانوادهها راهها و اسباب يك زندگي شادمانه و پر از طراوت همراه با رعايت موازين اخلاقي و ديني را به فرزندانشان آموزش بدهند. اين بحث چيزي نيست كه به تنهايي بر عهده خانوادهها و والدين باشد، بلكه عوامل ديگري همچون دستگاهها و سازمانهاي فرهنگي داراي مسئوليت به همراه رسانهها به خصوص رسانه ملي هر كدام به فراخور وظايف و مسئوليتشان لازم است به اين بحث ورود كنند، به طور مثال رسانه ملي كه همانند خانواده و والدين يكي از اصليترين مسئوليتها را دارد بايد تلاش كند با ساخت و توليد فيلمها، سريالها و برنامههاي جذاب، مخاطبپسند و سرگرمكننده به جذب مخاطب و جلوگيري از سوق يافتن آنها به سمت برنامههاي مخرب ماهوارهاي اقدام كند. از طرفي لازم است كه الگوهاي ديني و ملي را كه به وفور در كشور ما وجود داشته و دارند به نوجوانان و جوانان جامعه معرفي كنيم. چه اينكه اين كوتاهي در ارائه و معرفي الگوهاي رفتاري به جامعه سبب ميشود تا الگوهاي خيالي و دروغين پر از مفسده رسانهها و فيلمهاي غربي تبديل به الگوهاي رفتاري نسل آيندهساز كشورمان خواهند شد. در پايان لازم است به يكي از استدلالهاي بلاوجه و غيرمرتبطي كه گاه از جانب مردم عادي و حتي برخي از مسئولان درباره لزوم مبارزه و مقابله با اثرات مخرب ماهواره ابراز ميشود را بازگو كنيم. ايامي در دهه 70 كه «ويدئو» به عنوان يك پديده جديد وارد زندگي اكثر مردم شده بود، كساني كه دغدغه دين و دينداري خود و جامعهشان را داشتند، شعاري را روي ديوارهاي شهر مينوشتند. شعار اين بود:«ويدئو دعوت فاحشه غرب است به منازل». سالها بعد كه دستگاههاي گيرنده ديجيتال به بازار آمد، صحبت از ماهواره هم شروع شد و برخي افراد در پاسخ به اعلام نگراني از ورود ماهواره به زندگي مردم و تخريب باورهاي ديني و ارزشهاي فرهنگي و شرعي ميگفتند جامعه به آن عادت ميكند، همانطوري كه به ويدئو عادت كردند و فرهنگ درست استفاده كردن از آن را ياد گرفتند! اينجا يك نكته اساسي به عمد يا به سهو ناديده گرفته ميشود و آن اينكه در بحث ويدئو و محتواي فيلمهاي ويدئويي «اختيار» با شخص مخاطب بود كه چه فيلمي را انتخاب كند و ببيند اما درباره ماهواره اينچنين نيست چراكه هر فيلم يا سريالي كه صاحبان و رؤساي اصلي آن(كساني مثل روبرت مرداك يهودي صهيونيست معروف و مشهور به سلطان رسانه) اراده كنند، مخاطب ميبيند و اين «عدم اختيار» مهمترين مانع در تداخل بحث راجع به ويدئو و ماهواره است كه متأسفانه برخي از مسئولان بسيار عوامانه با آن برخورد ميكنند.