چه نيك فرمود امام خامنهاي كه «خدمت به مردم را كه از بزرگترين عبادات است، سرلوحه همه كارهاي خود قرار دهيد» با توجه به اين پيام رهبري تكليف و اهميت كار جهادگران و رزمندگان عرصه عمل بر همگان روشن شده و حجت بر فعالان اين عرصه تمام ميشود. جوانان جهادگري كه مسير حركتشان با اتكا به همان همت والايي است كه سالها پيش حاج عبدالله والي درعرصه جهادي پيش گرفت و اينك اين جوانان ادامهدهنده همان راه هستند. همه اميد اين رزمندگان جهادي نيز هم به دعاي خير امام خامنهاي است كه فرمود: «بنده شبانهروزي نميگذرد كه شما جهادگران را دعا نكنم و اين به خاطر ايمان شماست و آن را حفظ نماييد» و اينجاست كه عنصر اصلي حركت جهادگران ميشود ايمان كه تبلورش در حركتهاي جهادي شكل ميگيرد. براي آشنايي اندكي از سرچشمه همت اين فعالان جهادي با حامد ميرآبادي از جوانان بسيجي و از نخبههاي گروه جهادي عمار به گفتوگو نشستهايم كه از نظرتان ميگذرد.
در ابتدا ضمن معرفي خودتان برايمان بگوييد كه اصلاً چرا عضو گروههاي جهادي شديد؟
من حامد ميرآبادي متولد ۱۳۶۷ هستم. فعاليتهاي جهادي خود را هم همراه گروه جهادي عمار، از تابستان ۱۳۹۰ بابل و نوروز سال ۱۳۹۱ در كرمان آغازكردم.
در طول دوران انقلاب از بدو پيروزي تا به امروز هر عرصهاي كه نياز به فعاليت جهادگري بوده است بسيج و رهروان بسيجي روحالله(ره) در صفوف اول بودهاند. در زماني جهاد، اسلحه به دست گرفتن بود و در زماني ديگر جهاد سازندگي و جهاد علمي تداوم همان مسير است. تفاوتي ميان اين سه ابزار نيست، بلكه اين تفكر حركتهاي جهادي است كه مهم است. براي همين زماني كه نياز به هر فعاليتي باشد بايد به عنوان يك فرد انقلابي مسلمان و يك ايراني به سمت ميادين شتافت. من هم اگر خدا قبول كند، به جمع پر شور جهادگران پيوستم؛ تا آنجا كه در توان دارم دراين عرصه به مناطق محروم و كمبرخوردار كشورم خدمت نمايم.
مايليم از گروه جهادي عمار بيشتر بدانيم.
گروه جهادي عمار در ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۹با هدف تبيين منويات امام خامنهاي در دانشگاه جامع علمي كاربردي شروع به فعاليت كرد. عماريون گروهي از جوانان با همت و خوش فكرند كه با توسل به خداوند و با لبيك نداي مقتداي خويش حضرت امام خامنهاي در سال ۸۹ فعاليت خود را آغازكردهاند. اين گروه توانسته است كه در سال۱۳۹۰ با اتكا به رهنمودهاي امام خامنهاي و با عنايت و لطف خداوند در استان مازندران، در شهرستان بابل به دو روستاي محروم افراسي وكنسلو آبرساني نمايد و در ادامه فعاليت خود در تابستان ۱۳۹۱در استان مازندران، شهرستان بابل و بخش بند پيشرقي به شش روستاي ليسه، افراسي، ترسو، سيپرون، كريسنو و دنگچال با خط انتقالي به طول ۲۰كيلومتر آبرساني كند. بحمدالله با توجه به اين اقدام جهادگران مشكل بيآبي در اين مناطق محروم بر طرف شده است.
آيا بهرغم سختي كار، كمبود امكانات و دشواري راه و سفر، دوباره با گروههاي جهادي همراه خواهيد شد؟ چرا؟
دليل تشكيل اين حركتها و گروهها نياز جامعه ما و حتي جامعه جهاني به يك چنين حركتهايي است. اين حركتها باعث ريشهكن شدن فقر مادي و فرهنگي ميشود و بايد در تمامي دوران به اجرا در بيايد. مردم فقير در تمام طول تاريخ وجود داشتهاند و اين وظيفه هر انساني است كه به نجات همنوع خود بشتابد و ما نيز با پذيرفتن اين سختيها در فكر خشنودسازي خداوند تبارك وتعالي هستيم و از اين سختيها لذت ميبريم. به فرموده امام صادق عليه السلام مبني بر اينكه «راه رفتن يك مسلمان براي رفع حاجت يك مسلمان ديگر از ۷۰ بار طواف خانه خدا برتر است» هرچند ادامه راه با مشكلات عديدهاي همراه خواهد بود اما جهاد بدون سختي و كمبودها براي ما بدون لذت است. هر چه سختي كار بيشتر باشد جهاد براي رزمندگان اين عرصه بهتر به دل خواهد نشست. تا جايي كه ديگر نيازي به چنين حركتهايي نباشد و فقط زماني اينگونه حركتها متوقف ميشوند كه ديگر محرومي در دنيا باقي نمانده باشد و آن زماني است كه دولت يوسف زهرا(س) روي زمين حاكم باشد.
به نظر شما اثرگذاري حركتهاي جهادي در سايه فعاليتهاي خودجوش مردمي بيشتر است يا با ورود سازمانهاي دولتي؟
فعاليتهاي بسيج و اين چنين حركتها از جمله فعاليتهاي مردمي است و مردم بايد در آن حضور مستقيم داشته باشند. اگر دولت در اينگونه فعاليتها دخالت مستقيم داشته باشد ديگر اين حركتها مردمي نخواهد بود و باعث فرهنگسازي و تأثير بيشتر بر مردم نميشود. يك جهادگر نبايد توقع زيادي داشته باشد و به اميد مسئولان كار جهادي را كنار گذاشته يا به كندي در اين زمينه فعاليت نمايد. از آنجايي كه حركتهاي جهادي در سايه فعاليتهاي خودجوش پررنگتر است، افرادي از جنس خود مردم زجر كشيده كه شرايط محروميت رادرك ميكنند و با شرايط مناطق كمبرخوردار آشنا هستند حاميان خوبي براي اين حركتها خواهند بود. زيرا در راستاي اهداف خود دولت، داوطلبانه وارد ميدان عمل شدهاند اما از طرفي نميتوان از نقش مسئولان هم غافل ماند. به عبارت ديگر مسئولان، جهادگران و مردم سه ضلع مثلثي هستند كه سبب افزايش روحيه اعتماد به نفس در جامعه و اجرايي شدن حركتهاي جهادي ميشوند كه در ادامه با تفكر جهادي كشور را به نقطه مطلوب ميرسانند.
اصليترين خصوصيت يك فعال جهادي را در چه ميدانيد؟
اصليترين ويژگي جهادگر واقعي اخلاص دركار است. توكل به خدا و مقاومت در برابر نااميديهايي كه در مسير جهاد ممكن است با آن درگير باشند براي يك فعال جهادي امتياز محسوب ميشود اما به طور كلي بصيرت و صبر از ويژگيهايي است كه براي يك جهادگر لازم به نظر ميرسد و كار جهادي بدون اين ويژگيها معنا ندارد.
حضور فعالان جهادي و اقدامات محروميتزدايي در مناطق كمبرخوردار چه تأثيري در ميان مردم و به ويژه نسل جوان خواهد داشت؟
حركتهاي جهادي حركتي خداپسندانه است و انسان را به اين فكر وا ميدارد كه در مقابل همنوع خود چه وظيفهاي دارد. جوانان ايران از بهترين جوانان هستند و اگر لذت شركت در اين حركتها را بدانند قطعاً در آن شركت ميكنند. ما بايد تأثيرات اين حركتها را به آنان بشناسانيم، آن وقت است كه تأثيرش را بر جوانان ميبينيم. اولين مسئلهاي كه بايد به آن اشاره كنم همان بحث خودسازي است. برخي بر اين باورند خدماتي كه به مناطق محروم از طريق اين حركتها ارائه ميشود چندان قابل توجه نيست، چراكه انجام يك كار عمراني يا كشاورزي و... تحول چنداني را در منطقه ايجاد نميكند اما حضور جوانان در ميان مردم مناطق محروم و لمس كردن محروميت از نزديك، نگاهشان را به دنيا و نعمتهاي موجود در آن عوض ميكند. به فرموده رهبري حضور يك جوان جهادگر در بين روستاييان مظهر مجسم آيههاي قرآن است. در برخي مناطق همين كه مردم مشاهده نمايند عدهاي دانشجو يا محصل از زندگي عادي خود فاصله گرفتهاند تا براي بهبود معيشت آنها تلاش كنند از اين حركت انرژي مضاعفي براي فعاليتهاي شخصي خود دريافت ميكنند. اگرچه بايد مراقب بود كه نتيجه اينچنين باشد نه به نحوي كه موجب سستي آنها شود.
با توجه به تأكيدات امام خامنهاي درباره سبك زندگي ديني، آيا ميتوان به ترويج و تبيين سبك زندگي در اردوهاي جهادي اميدوار بود؟!
سبك زندگي جهادي براي همه فعالان اين عرصه با تمام مشكلات و كمبودها زيبا و آموزنده است. بهترين كار تفكري اسلامي مبتني بر نگاهي ديني است كه بايد جوانان بدانند كه كساني همچون رسول خدا(ص) و عليبنابيطالب(ع) اينگونه زندگي و به جامعه خود خدمت ميكردند و چه الگويي بالاتر از اين بزرگواران و فرزندانشان. ما بايد الگوهاي اصلي خود را كه همانا اوليا و انبياي الهي هستند به مردم مناطق محروم آنان بشناسانيم تا جوانان از آنان پيروي كنند. مسلماً در ارتباط با مردم روستاها كمبودها و به نوعي سادهزيستي كه در زندگي ائمه هم شاهد آن بوديم بيشتر جلوه خواهد كرد. جهادگران در دانشگاه جهادي سبك زندگي جهادي را ميآموزند و از آن عبرت ميگيرند و زندگي خود را براساس آن برنامهريزي و پيريزي مينمايند. يكي از اصليترين اهداف اردوي جهادي تأثير بر فعالان اين عرصه است. مخصوصاً افرادي كه در آينده دور يا نزديك سكانداران اين نظام و مديران آينده خواهند بود، پس بهتر آنكه با سبك زندگي جهادي آشنا شده و آن را از اصول زندگي خود قرار دهند. همچنين مردم مناطق محروم نيز با ديدن جهادگران الگوي سالمي از سبك زندگي ديني دريافت ميكنند.
جهادگران بيشتر در چه زمينهها و محروميتهايي وارد عمل ميشوند؟
از جمله امكاناتي كه بيش از هر چيز ديگر بايد در مناطق محروم مورد توجه قرار بگيرد، بحث فرهنگي است. فقر در اكثر مناطقي كه بنده مشاهده نمودم فقر فرهنگي است، امكانات بايد متناسب اين نياز باشد. علاوه بر اينكه نبود شغل مناسب در برخي مناطقي كه از لحاظ منابع طبيعي فوقالعاده غني هستند معضل اصلي جوانان آن مناطق است اما به هر ترتيب اردوهاي جهادي در بخشهاي كشاورزي، دامپزشكي، عمراني، فرهنگي و پزشكي فعاليت ميكنند و به مناطق محرومي كه قبلاً توسط كارشناسان گروه شناسايي شدند، سفر ميكنند. مناطقي كه انتخاب ميشوند به مسائل اصلي زندگي آنان رسيدگي ميشود تأثيرات بسزايي در محروميتزدايي دارند، فرض كنيم اگر تمام مردمي كه در كشور توان شركت در اردوها را دارند اگر يك بار در اردوها شركت كنند چه اتفاقي ميافتد در اين صورت ديگر اثري از فقر و محروميت به جاي نميماند.
اصولي را كه گروههاي جهادي بايد براي اقدام مؤثر به آن پايبند باشند را چه ميدانيد؟
در درجه اول ايمان و توكل به خداست كه راهگشاي هر حركتي است. بعد از آن براي مؤثرتر واقع شدن حركتها تخصص در زمينههاي فعاليتي است كه باعث رشد و پويايي هرچه بيشتر هر حركت و فعاليتي ميشود. هر جهادگر بايد بداند كه خادم مردم است و مستضعفين ولي نعمت او. بنابر اين بيش از اينكه مردم از فعاليت او بهرهمند شوند، جهادگر از خدمت خود، نفع شخصي ميبرد. اين تفكر ابتدايي است.
حرف آخر.
انسانها با تجربه هر كاري، درسي در زندگي ميآموزند و من در فعاليت خود در حركتهاي جهادي آموختم كه لذت كمك به ديگران و همنوعان از هر لذتي بالاتر است، چون از اين مسير است كه انسان تبديل به انسان كامل ميشود و نزديكتر از هر زمان به معبود و خالق خود. هيچ پاداش و لذتي از تقرباليالله لذتبخشتر نيست. ما در اين حركتها فرهنگ قناعت را ميچشيم و ميفهميم كه زندگيهاي ديگر با وجود كمي و كاستي چه مشكلاتي را در بردارد اما با وجود ناملايماتي كه در مسير جهادي شاهد هستيم و افرادي كه انتظار همكاري از آنها داشتيم، در اين زمينه كوتاهيهايي كردهاند به فعاليتهاي جهادي خود تا رفع كامل محروميتها جديتر و محكمتر ادامه ميدهيم. زيرا ما درس ارادت خود به ولايت را از جهادگراني چون مرحوم حاج عبدالله والي آموختهايم و به لطف خدا اين حركتها زمينهساز ظهور حضرت مهدي(عج) خواهند شد.