مدرس تاريخ سياسي امريكا: صفآرايي فعالان حقوق شهروندي مسلمانان در هند در اعتراض به هدفگيريها و رفتارهاي ناعادلانه با مسلمانان تحت عنوان جنگ با تروريسم، موكشا را برانگيخت. موكشا در اصل چهارمين و آخرين هدف زندگي در آيين هندوست. براي هندوها موكشا يا نجات به حالتي از آزادي گفته ميشود، آزادي از اسارت در چرخه تولدهاي بيپايان، زندگي و مرگ. همچنين موكشا به معناي يكي شدن با آتمان (خود حقيقي) نيز هست. اين يگانگي با آتمان، عمر بيپايان و فروتني به دنبال دارد كه انسان را تا درجهاي آزاد ميكند كه ديگران را با خود برابر ميبيند و در نتيجه احساس خود برتري در او ناپديد ميشود. احساسي كه باعث ميشود انسان به طور غريزي براي بقاي خود و در امان ماندن هر كاري را كه ضروري است، انجام ندهد.
هزاران سال پيش از يهوديت، مسيحيت و اسلام، آيين هندو به يك مذهب مهم تبديل شد كه به زندگي ميليونها نفر معنا بخشيد. هر چند آيين هندو هيچ آغاز و پايان مشخص، مؤسس يا پيغمبر، نظام عقيدتي يكپارچه، كتاب مقدس موثق يا سازماندهي رسمي ندارد و اعتقادات و عبادات آن متنوع و متفاوت هستند، اما هدف نهايي آن همچنان يگانگي عميق روح فرد با موكشا و داشتن رفتار عادلانه و برابر با ديگران است. به علاوه هرچند آيين هندو با باور باگاوادگيتا به وجود راههاي بسيار براي رسيدن به رستگاري، اصلاحات راماكريشنا براي تغيير نظام طبقاتي و رسم ساتي (خودسوزي زنان پس از مرگ شوهرانشان) و ديدگاه ماهاتما گاندي به زندگي هميشه همراه با برابري مذهبي و اجتماعي گسترش پيدا كرد، اما هدف نهايي آيين هندو اين است كه انسان حس آزادي را از طريق نجات يا موكشا تجربه كند. شبنم هاشمي كسي است كه اعتراضات اعتصابي مسلمانان را سازماندهي كرد. او باور دارد كه مقامات رسمي هند در تلاش براي دستگيري و ريشهكن كردن تروريسم گاهي مسلمانان را هدف ميگيرند و به اشتباه آنها را دستگير و متهم ميكنند. ساير فعالان نيز ادعا ميكنند كه تعداد بازداشتها و ناپديد شدن مسلمانان بسيار زياد و در عين حال غيرقانوني است و اين اعمال ضدمسلمانان تحت عنوان مقابله با تروريسم انجام ميشود. در برخي مناطق، امواج فعاليتهاي مبارزه با تروريسم باعث شده است. مسلمانان حتي در خانههاي خود يا در مساجد هم احساس ناامني كنند. اين شرايط به همراه ناديده گرفته شدن مسلمانان از نظر اجتماعي، اقتصادي، سياسي و وجود تبعيضها باعث شده بعضي از مسلمانان خانههايشان را ترك كنند يا از كشور هند فرار كنند. مانند ساير نقاط جهان در هند نيز فضايي از رعب و وحشت وجود دارد.
پيش از اينكه فرد با نجات يگانه شود مرحله مقيم بيشه (Forest Dweller) يا سائل سرگردان وجود دارد. در اين مرحله مطالعه متون مذهبي و جستوجوي حكمت از طريق تفكر و تعمق (Meditation) برتري محسوب ميشود. تفكر و تعمق در واقع نوعي كاوش در عالم خودآگاهي و فهم چگونگي ادراك درست جهان است. تفكر و تعمق در اين مرحله ذهن را چنان پاك ميكند كه حكمت و انسانيت ذاتي فرد قابل تشخيص ميشود، اما جنگ جهاني ضدتروريسم، مسلمانان را تروريست ميخواند و اسلام را با تروريسم مرتبط ميداند. اين عمل آنها در واقع نابودي مرحله سائل سرگردان است، چراكه باعث نابودي توانايي تفكر و تعمق شده و در نتيجه آنها نتوانستهاند جهان را به درستي ادراك كنند و در نهايت نميتوانند با موكشا يا نجات يگانه شوند. تروريست خواندن مسلمانان بسيار دور از حكمت و فرزانگي و برخلاف موكشا يا نجات است، زيرا مسلمانان و اسلام هر دو از تروريسم بيزارند. هرچند ۱۴۰ ميليون مسلمان در هند زندگي ميكنند، اما اكثريت مردم هند، هندو هستند. پيروي كردن از موكشا تلاش بسيار ميطلبد زيرا كه موكشا ميكوشد تا همه مردم را برابر ببيند. همچنين موكشا حس اعتماد را نيز به همراه دارد، حس از بين بردن ترسها و ناامنيها در خود، ترسهايي كه گاه زاييده خيالند و گاه به اشتباه در فرد ايجاد ميشوند، اما متأسفانه دولت مركزي و آژانسهاي نظامي و جاسوسي به افزايش نگرانيها و ترديدها دامن ميزنند و ميتوانند به راحتي باعث آزار و اذيت ديگران شوند. تروريسم وحشتناك، غيرقابل تصور و ضدموشكا يا نجات است و هند از حملات تروريستي رنج بسيار برده است. در اين وضعيت آيا هند براي تجربه حس رهايي و امنيت نبايد سياست موكشا را دنبال كند؟
دوباره بايد گفت كه پيروي از موكشا تلاش بسيار ميطلبد و اين تلاش ضروري است. در پيروي از سياست موكشا فردي كه ميتواند مردم يك ايالت را به پيروي از سياستها و رفتارهايي ترغيب كند كه براساس آنها كسي ديگري را آزار نميدهد، حس رهايي و يكي شدن بانجات وجود دارد و مردم يكديگر را با چشم برابري ميبينند، ممكن است همين فرد بتواند ساير ملتها و ايالتها را نيز به داشتن چنين رفتارهايي ترغيب كند.