
فريدون حسن
كارل هاينس رومنيگه، اسطوره باشگاه بايرنمونيخ و كاپيتان قدرتمند فوتبال آلمان در دهه 80 ميلادي ميگويد امضاي قرارداد 222 ميليون يورويي پاريسنژرمن با نيمار باعث به هم ريختن ساختارها و موجب ناسازگاري در فوتبال جهان خواهد شد.
اين اظهارنظر رومنيگه به عنوان يك مدير ورزشي موفق و فوتباليستي حرفهاي از فوتبال با برنامه و مدون آلمان را بگذاريد در كنار اخباري كه اين روزها از باشگاههاي بدهكار ايران به گوش ميرسد. ديروز خبر رسيد كه پرسپوليس 211 و استقلال 118 ميليارد تومان بدهي دارند، اين بدهي شامل بدهي به بازيكنان داخلي و خارجي و عدم پرداخت ماليات است.
رومنيگه در فوتبال با برنامه آلمان از چنين قراردادي ميترسد و صراحتاً عنوان ميكند كه ترجيح ميدهد مبلغ قرارداد نيمار را صرف ورزشگاهي چون آليانس آرنا كند و اين يعني توجه به زيرساختها، بهطور حتم نيمار براي پاريسنژرمن درآمدزايي دارد، اما وقتي پرداخت اين مبلغ مديري چون رومنيگه را نگران ميكند، آن وقت بايد حساس شد و دقت كرد كه چرا فوتبال آلمان موفق ميشود، ولي فرانسويها نه، حتي پاريسنژرمن كه اينگونه سر كيسه را شل ميكند.
بحث اروپاييها را كنار بگذاريم و به درد بيدرمان باشگاههاي خودمان بپردازيم، در شرايطي كه يك مدير موفق و حرفهاي اروپايي پرداخت اين مبلغ به يكي از بزرگترين ستارههاي حال حاضر فوتبال جهان را موجب به هم ريختن ساختارها عنوان ميكند، اينجا در ايران مديران فوتبال با عقد قراردادهاي ميلياردي با بازيكنان بيكيفيت داخلي و خارجي عملاً شرايط را به گونهاي پيش بردهاند كه امروز سه باشگاه بزرگ و پرهوادار فوتبال ايران در آستانه تعليق و محروميت قرار دارند.
رومنيگه در حالي از اين بابت اظهار نگراني ميكند كه ساختار مالي و حسابرسي باشگاه بزرگي چون بايرنمونيخ كاملاً مشخص و با برنامه است، اما در فوتبال ايران آيا ميتوان نمونه كوچكي از آن را پيدا كرد. استقلال، پرسپوليس و تراكتورسازي و حتي نفت كه اين روزها در بود و نبودش هم شك وجود دارد روي چه حساب و كتابي قرارداد منعقد كردهاند كه حالا به عالم و آدم بدهكار هستند و طبق معمول چشم به برداشت از بيتالمال و جيب مردم دارند. پرسپوليس كاسه گدايي به سمت هواداران گرفته و استقلال سعي دارد دولت را مجاب كند تا بدهي اين تيم را بپردازد، تراكتورسازي و نفت هم هر كدام توقعات خاص خودشان را دارند. حال سؤال اينجاست آيا چنين باشگاههاي فاقد برنامه و تقويم و تراز مالي درست اصلاً صلاحيت ادامه فعاليت دارند، آيا نبايد براي يكبار هم كه شده كاري كرد كه اين مسئله براي هميشه تمام شود.
باشگاه بزرگي چون بايرنمونيخ از هزينههاي اينچنيني ابا دارد و به خود ميلرزد، اما اينجا سرخابيها و بقيه تيمهاي دولتي به راحتي دست به بيتالمال دراز و از جيب مردم خرج ميكنند و هميشه هم از همه طلبكار هستند، اينگونه ميشود كه حتي امروز در شرايطي كه در خطر تحريم از سوي AFC هستند نيز حاضر به قبول اشتباهات خود نيستند، طبيعي هم هست در مجموعههاي دولتي هميشه تقصير به گردن مديران و مسئولان قبلي است و مديران فعلي آمدهاند كه كارها را اصلاح كنند و اين قصه به صورت دائم و هميشگي ادامه دارد و تكرار ميشود.
اختلاف فوتبال حرفهاي و طراز اول دنيا با فوتبال به ظاهر حرفهاي ما در همينجاست «نگراني بابت ساختارها». مهم ساختار فوتبال است نه ستارهها، مهم اين است كه هر كس به اندازه ظرفيت و قدرتش تلاش كند و پول بگيرد. مهم اين است كه ساختارها تقويت ميشود نه اينكه جيب بازيكنان پرپول شود و بعد باشگاههايي بدهكار روي دست فوتبال باقي بماند. فوتبال ايران در آستانه اتفاق بزرگي قرار دارد، اتفاقي تلخ كه البته ميتواند ثمرات شيريني داشته باشد، اتفاقي كه براي حل آن اصلاً نبايد از بيتالمال خرج كرد. تيمهاي پرسپوليس، استقلال، تراكتورسازي و نفت اسپانسر دارند و همين مردم تنها بابت ارسال پيامك، ميلياردها به حساب آنها واريز ميكنند، بنابراين بهتر است به جاي گرفتن كاسه گدايي چون مردم و دولت قدري از خودشان خرج كنند و به جاي عقد قراردادهاي آنچناني با بازيكنان نهچندان مطرح فكري به حال خودشان كنند وگرنه همان بهتر كه تحريم شوند تا درس عبرتي شود براي تمام فوتبال به شرط آنكه عبرتي وجود داشته باشد.