۲۸ بهمنماه ۱۳۷۷ پس از بازداشت و انتقال عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان (پکک)، جمعی از هواداران حزب در برلین مقابل کنسولگری رژیم صهیونیستی در برلین تجمع میکنند. پکک سازمان مسلح کردی است که در ترکیه و کشورهای همسایه فعالیت کرده و هدف ادعاییاش مبارزه برای حقوق قومی و استقلال کردهاست. عبدالله اوجالان، بنیانگذار این گروه که از دهه ۱۹۸۰ نقش رهبری گروه را ایفا میکرد در سال ۱۹۹۹ دستگیر و به حبس ابد محکوم میشود. در بهمنماه ۱۳۷۷، هواداران پکک که معتقد بودند اوجالان در همکاری مستقیم موساد با سازمان میت ترکیه بازداشت شده است، مقابل کنسولگری رژیم، تجمع و اعتراض میکنند. تجمع به خشونت کشیده میشود و سه نفر از معترضان کرد به دست عوامل آدمکش رژیم صهیونیستی که در درون ساختمان کنسولگری مستقر بودند به قتل میرسند.
آخرین روزهای تابستان ۱۳۹۰ طرحی منتسب به لیبرمن مولداویاییتبار که عهدهدار وزارت امور خارجه رژیم بود، منتشر میشود. در این طرح، پکک محوریت داشته و تسلیح آن یک هدف فوری و استراتژیک برای رژیم صهیونیستی قلمداد میشود. در سالهای بعد اخبار قابلتوجهی از گسترش روابط گروههای کردی با رژیم صهیونیستی شنیده میشود. پیش از این تاریخ و در زمانی که اوجالان در ترکیه زندانی است، شاخه ایرانی پکک تشکیل شده و در کنار سایر گروهکهای تروریستی در ارتباط مستقیم با رژیم صهیونیستی مشغول جنایت علیه ایرانیان میشود. بهمرورزمان، ارتباط گروهکهای تجزیهطلب و ضد ایرانی با رژیم صهیونیستی آشکارتر شده و آنها به مثابه نیروی نیابتی رژیم علیه ایران و محور مقاومت، وارد عمل میشوند. وضعیت به نقطهای میرسد که همزمان با فشار حداکثری دولت امریکا در دهه ۹۰ شمسی علیه ایران، برخی از این گروهکها که از اقدامات مسلحانه دست کشیده بودند با آمریت و هدایت امریکا و رژیم صهیونیستی دوباره خطمشی مسلحانه را در دستور کار قرار داده و وارد چرخه عملیاتهای تروریستی میشوند. روابط گروهکهای معاند غرب کشور با رژیم صهیونیستی به حدی گسترش و تعمیق مییابد که اعضای این گروهکها در قالب تروریستهای مزدور موساد برای عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه وارد خاک ایران میشوند. اوج این تحرکات در آشوب مسلحانه ۱۴۰۱ بود. در روزهایی که عناصر ضدانقلاب داخلی با هویت کردی در کنار چندین هزار نفر از تروریستهای چندملیتی سوری و عراقی و ترکیهای تجهیز و برای ورود به خاک ایران و انجام گسترده عملیات نظامی برای تکرار سناریوی سوریهسازی ایران، آماده شده بودند. در همان روزها، شبکه غربگرای داخلی، برای به نتیجه رساندن جنگ شناختی براندازانه غرب علیه ایران، از دروغهای سقوط شهرهای غربی ایران، هشتگسازی و ترندسازی کرده و برخی از عناصر فراری نیز در رسانههای غربی برای تجاوز تروریستهای چندملیتی به خاک ایران، زمینهسازی میکردند. توطئهای سهمگین که با لطف الهی و هوشیاری و اقدامات قاطع مجاهدان گمنام حضرت صاحبالامر (عج) و پاسداران انقلاب اسلامی با شکست مواجه شد.
آخرین روزهای ۱۴۰۳ فرا رسیده و اینبار نام پکک به صدر اخبار امنیتی غرب آسیا بازگشته است. رهبر زندانی پکک که نمادی اسطورهای برای جریانهای چپ و آنارشیست است از خطمشی مسلحانه علیه دولت ترکیه دست کشیده و پکک نیز بهصورت تلویحی اعلام میکند که با این تصمیم همراهی مشروط خواهد داشت، اما چرا این اتفاق در این برهه از زمان رخ میدهد؟ مهمترین رویدادهای سه ماه اخیر را میتوان سقوط دولت سوریه و به قدرت رسیدن گروههای تکفیری مورد حمایت ترکیه در دمشق دانست. رویدادی غربی- عبری که در اخبار، ترکیه، برنده آن معرفی میشود، اما در واقعیت، روندهای دیگری فعال میشود. صهیونیستها در جستوجوی نظمی جدید برای غرب آسیا بوده و نظم منطقهای مدنظر این جنایتکاران نیز جز با تغییر مرزها و جاری شدن رودهای خون محقق نخواهد شد. همزمان با طراحی غربی- عبری برای گسترش زمینی اشغالگران صهیونیست در فلسطین، لبنان و سوریه، رژیم درصدد تجزیه حاکمیتی و سرزمینی شامات و عراق است. رژیم صهیونیستی دارای روابط آشکار با کردهای سوریه بوده و از سوی دیگر در حال یارگیری از دروزیهای سوریه است. برنامه ساده است؛ جدا کردن جنوب سوریه، اتصال جنوب جدا شده از طریق مناطق بیابانی شرق سوریه به شمال شرق این کشور و ایجاد پلی زمینی به مناطق کردنشین سوریه برای سرازیر شدن به اقلیم کردستان عراق، تجزیه حاکمیتی و سرزمینی شامات و بعد تسری امواج ناامنی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران! طرحی که با نام «کریدور داود» از آن یاد میشود.
اما این همه ماجرا نیست، محور غربی- عبری یک دستور کار ترکیبی برای مقابله با ایران تدارک دیده است، فشار اقتصادی امریکا در کنار اقدامات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (و اقدامات نظامی و اطلاعاتی امریکایی با پوشش رژیم) و بیثباتسازی سیاسی و اجتماعی ایران. در این چارچوب و در شرایطی که دولتهای منطقه کمتر حاضر به همکاری با این طرح هستند، محور غربی- عبری نیاز شدیدی به نیروهای نیابتی برای تولید امواج مستمر و مداوم ناامنی علیه ایران دارد. بدینمنظور فوجسازی از تروریستهای غیرایرانی در شرق و غرب ایران را در دستور کار قرار داده است. این نقطهای است که پیامدها و کارکردهای تصمیم اوجالان بر آن متمرکز میشود. تاریخ در حال تکرار شدن است، اوجالان دستگیر و محاکمه میشود، ترکیه یک پیروزی مقطعی به دست میآورد، اما در سطح منطقهای، کنشگری در سطحی فراتر از آنکارا و پکک رخ میدهد. شاخه ایرانی پکک شکل گرفته و با هدایت صهیونیستها علیه ایرانیان دست به جنایت میزند. بهمرورزمان گروهکهای معاند دیگر نیز وارد این فرایند شده و بهعنوان مزدوران نیابتی رژیم صهیونیستی وارد جنگ با ایران میشوند. مهمترین پیامد اقدام اوجالان طی روزهای اخیر نیز تکرار همین روند خواهد بود (عملی شدن یا نشدن درخواست اوجالان و نسبت آن با دولت ترکیه، یک مسئله فرعی است). تمرکز بیشتر عناصر مسلح خارجی بر ایران، خواسته اصلی رژیم صهیونیستی است تا راهبرد تغییر مرزها را برای تغییر نظم منطقهای عملیاتی کند. کاهش تنش گروههای کردی با ترکیه (حتی بهصورت مقطعی) میتواند کاتالیزوری برای افزایش دامنه و شدت این طراحی صهیونیستی باشد. بر این اساس شکلگیری امواج تروریستی در غرب کشور با مشارکت گستردهتر تروریستهای غیر ایرانی محتمل خواهد بود. وضعیتی که بایستی برای آن و برای طرحهای کلانتری که در قالب پروژه به روز شده ۱۴۰۱ در حال عملیاتی شدن است، آمادگی حداکثری داشت و البته که و الله خیر الماکرین.