کد خبر: 1261045
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۴
هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که پدر و مادر من در رفاه بودند یا دوران بچگی و کودکی خود را خاص توصیف کنند. دهه ۵۰ و ۶۰‌هایی که امروز خودشان والدین افراطی شدند، همان افرادی هستند که والدین‌شان تا سال‌ها با پدر و مادرشان زندگی می‌کردند و در نهایت با تلاش و هزار قرض‌وقوله فروش طلا توانستند خانه‌دار شوند، ما هم در کنار برادر، خواهر، دخترخاله، پسرخاله، دختر عمه و پسرعمو بزرگ شدیم، غرق در بازی و کودکی کردن نه نشستن پای تلویزیون و موبایل و تبلت. 
نیره ساری 

جوان آنلاین: «نه بابا از پس همین یکی هم بر نمی‌آییم چه برسه به بعدی»؛ «می‌دونی به نظرم آدم یکی داشته باشه، ولی بتونه نیازهاشو کامل برطرف کنه»؛ «اصلاً بچه‌های امروزی پرتوقع شدن هر چی براشون بخری انگار کمه»؛ «خودمون که به هیچ جا نرسیدیم، بلکه این بچه بتونه به جایی که دوست داره برسه.»
این جملات را کدام قشر‌ها می‌گویند؟! دقیقاً اقشار متوسط جامعه با یک زندگی معمولی که حالا برخی مالک و مشغول قسط دادن هستند و برخی هم مستأجر، اما در فضای نسبتاً خوب و با یک ماشین مناسب قرار دارند. زندگی افراد به حدی شبیه هم شده است که اگر کسی متفاوت از این سبک و سیاق زندگی کند و فرزند داشته باشد امل و بی‌کلاس خوانده می‌شود. 
هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که پدر و مادر من در رفاه بودند یا دوران بچگی و کودکی خود را خاص توصیف کنند. دهه ۵۰ و ۶۰‌هایی که امروز خودشان والدین افراطی شدند، همان افرادی هستند که والدین‌شان تا سال‌ها با پدر و مادرشان زندگی می‌کردند و در نهایت با تلاش و هزار قرض‌وقوله فروش طلا توانستند خانه‌دار شوند، ما هم در کنار برادر، خواهر، دخترخاله، پسرخاله، دختر عمه و پسرعمو بزرگ شدیم، غرق در بازی و کودکی کردن نه نشستن پای تلویزیون و موبایل و تبلت. 
بهترین مدرسه، بهترین کلاس، بهترین لباس، بهترین ماشین، بهترین سفر، بهترین خوراک و باز هم راضی نیستیم و می‌گوییم برای بچه خودمان سنگ تمام گذاشتیم. نگرانیم دچار کمبود شود. با چرخیدن در فضای مجازی دنبال این هستیم که بدانیم چه چیزی بخورد تا بلکه کمی درس بخواند شاید در آینده روی پای خودش بتواند بایستد. امروزه با پدیده خانواده‌های کم‌جمعیت مواجهیم که هم زمان و هم پول بیشتری دارند تا صرف یک یا دو فرزند خود کنند. شبیه به یک مسابقه که همه والدین تلاش می‌کنند در این مسابقه پیروز شوند. رفتن به کلاس موسیقی و زبان به بایدی نانوشته بدل شده و کودکی که از آن‌ها بی‌بهره باشد، ناموفق و طرد شده به حساب می‌آید. 
تحقیقات نشان داده است کودکان امروز سطح اضطراب بالاتری نسبت به نسل‌های پیشین دارند، همچنین به والدین خود نیز وابسته‌تر بوده و از زندگی رضایت کمتری دارند. والدین مدرن نیز در رابطه با فرزندان خود استرس بیش از اندازه‌ای را متحمل شده و احساس فرسودگی، گناه و همیشه مورد نیاز بودن آن‌ها را از پا در آورده است. 
امروز با جمعی از بچه‌های نازپرورده مواجه هستیم که تا سن ۱۶- ۱۷ سالگی هر آنچه خواستند را گرفتند. هر شکست او گردن بقیه انداخته شده و حتی نمره‌های پایینش را گردن دوست نابابش، معلمانش و مدیر مدرسه انداختیم. توجه‌نکردیم که پس تکلیف و مسئولیت خودش چیست؟ در واقع امروز والدینی داریم که مسئولیت‌هایی بیش از حد به عهده گرفته‌اند، فراتر از حد واقعی است و همین باعث شده تا در پایان والدینی را داشته باشیم خسته و از پا افتاده و بچه‌هایی که توانایی تلاش‌کردن برای خواسته خود و توانایی تحمل شکست و درس گرفتن از شکست را ندارند و مسئولیت کار خود را نمی‌پذیرند. 
گاهی اوقات آن چیزی که فرزند شما می‌خواهد را به سادگی در اختیارش ندهید و از او بخواهید در ازای یک تلاش انجام یک کار ارزشمند یا حتی غیر ارزشمند انتظار رسیدن به خواسته‌اش را داشته باشد. کاری که خودش حاضر به تلاش برای انجامش نیست را برای او انجام ندهید؛ دوم اینکه از او بخواهید مسئولیت شکست خودش بپذیرد و گردن دیگران نیندازد. 
یک نکته هم بد نیست همین‌جا گفته شود که برخی والدین متأسفانه از روی ناآگاهی به سمتی می‌روند که اکثریت می‌روند: سنگ تمام گذاشتن برای بچه و والدین افراطی بودن. این روند امروز در شرایط جامعه ما طوری جای خودش را باز کرده که کسی اگر جز این باشد از نظر دیگران غلط و اشتباه است. 
فرصت کارکردن شما روی فرزندان‌تان یا همان فرصت تربیتی یک فرصت محدود است و شما نباید فکر کنید همیشه برای این تربیت وقت است. زمانی می‌رسد که از وقت تربیت و اثرگذاری می‌گذرد و به خود خواهید آمد و فرزندی خواهید داشت که بازهم از او راضی نیستید. ما برای تربیت فرزندان‌مان اول باید خودمان را تربیت کنیم، در حالی که کمتر کسی در شرایط امروز به دنبال علم و آگاهی برای تربیت فرزند است. لزوماً همه روش‌های والدین قدیمی بد نبوده است و لزوماً هم روش‌های امروزی خوب نیست، بلکه مهم شیوه اثرگذاری درست است تا فرزندان ما درگیر امراض روحی و روانی در بزرگسالی نشوند. 
چه بسا مادران امروزی از مادران دیروز به لحاظ کمی و کیفی بسیار بیشتر از نسل‌های دیروز و مادران ما فرصت برای تربیت فرزند خود دارند. دیروزی‌ها نه ماشین‌های لباسشویی و ظرفشویی و جارو برقی داشتند و نه مثل امروز همه چیز حاضر و آماده قابل تهیه‌کردن بود. امروزه سبک زندگی به مادران ما فرصت بیشتری از هر نظر می‌دهد. کتاب خواندن، پادکست و سخنرانی گوش دادن و کلاس‌های مختلف آنلاین و حضوری که برای تربیت فرزند گذاشته می‌شود همه و همه می‌تواند روش‌های درست تربیتی را انتقال دهد. کلاس‌ها و روش‌هایی که کمک می‌کند تا بدانیم کجا چه بگوییم و چه کاری انجام دهیم تا بچه‌ها برای فردا، محکم، قوی و مستقل باگذشت و بااخلاق باشند.

برچسب ها: دهه شصت ، تربیت ، آموزش
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار