جوان آنلاین: کانال تلگرامی «برنامهریزی و مد یریت زمان» نوشت: بارها تصمیم گرفتهایم که صبحها نرمش کنیم، زبان انگلیسی یاد بگیریم، کمتر غذا بخوریم تا به وزن د لخواه برسیم، هر روز کمی پیاد هروی کنیم، کتاب خواند ن را شروع کنیم، اما هر بار یکی از این د و اتفاق برایمان افتاد ه است: یا اصلاً شروع نکرد هایم، یا اند کی بعد از شروع، اد امهاش ند اد هایم.
د و راه برای حل این مشکل فراگیر وجود د ارد :
مشکل ما، ند اشتن اراد ه نیست. پس به خود مان انگ بیاراد ه بود ن نزنیم. اگر بیاراد ه بود یم، تمامکارهای بزرگی که د ر زند گی انجام د اد یم - مانند تحصیل، ازد واج، راهاند ازی یک کار و کسب و... - را نمیتوانستیم محقق کنیم. د ارن هارد ی، نویسند ه کتاب «اثر مرکب» میگوید که مشکل ما د ر عملی نکرد ن تصمیماتمان، به این برمیگرد د که «انگیزه کافی» ند اریم. اگر قرار باشد یک سال د یگر به یک کشور انگلیسی زبان مهاجرت کنیم، بهاحتمالقوی، خواهیم توانست ظرف ۱۲ ماه آیند ه، زبان انگلیسی را یاد بگیریم، کاری که د ر ۱۲ سال گذشته نتوانستیم؛ چرا؟ چون قبلاً موتور محرکهای به نام «انگیزه» ند اشتیم ولی الان د اریم، چون مید انیم سال آیند ه همین موقع، برای سوارشد ن به تاکسی هم نیازمند زبان انگلیسی خواهیم بود. بنابراین، د ر بطن هر تصمیمی، باید انگیزهای قوی نیز تعریف شود.
بعد از تعریف انگیزه، پیشنهاد مشخص من استفاد ه از روشی است که آن را «روش عد د یک» نامید هام. هر کاری را از کوچکترین واحد آنکه «یک» است، شروع کنیم. مثلاً از همان روز اولی که تصمیم به نرمش صبحگاهی گرفتیم، نیازی نیست نیم ساعت نرمش کنیم بلکه کافی است روز اول، فقط «یک د قیقه» نرمش کنیم؛ بله، فقط یک د قیقه.
اگر میخواهیم زبان خارجی یاد بگیریم، نیازی نیست از همان اول کار، خود مان را د رگیر انواع کلاسها و کتابها کنیم. کافی است تصمیم بگیریم هر روز «یک واحد» لغت یاد بگیریم. منظور از «یک واحد» کمترین تعد اد لغتی است که میتوانیم د ر یک روز بخوانیم. این یک واحد میتواند حتی یک کلمه باشد (د ر اینجا کاری با اینکه حفظ لغت روش خوبی برای یاد گیری زبان است یا نه ند ارم.)
اگر میخواهیم از حجم غذایمان بکاهیم، نیازی نیست فوراً د رگیر یک رژیم غذایی سختگیرانه شویم. کافی است روز اول، تنها یک قاشق از غذایمان را کم کنیم.
اگر میخواهیم پیاد هروی کنیم، روز اول بهاند ازه «یک واحد» پیاد هروی کنیم. یک واحد من میتواند فقط صد متر باشد و یک واحد شخص د یگر ۲۰۰ متر. مهم این است که از عد دی شروع کنیم که بههیچ عنوان - تأکید میکنم بههیچ عنوان - فشار و سختی بر ما تحمیل نکند.
بعد از اینکه کارمان را با یک واحد شروع کرد یم، کافی است بسته به نوع تصمیم و مقتضیات آن یکی از این د و کار را انجام د هیم:
الف) همان یک واحد را د ر روزهای بعد نیز اد امه د هیم؛ مثلاً هر روز فقط پنج لغت حفظ کنیم. هر روز د و بیت شعر بخوانیم و...
ب) آرامآرام و بعد از تثبیت واقعی د ر مرحله اول، کمی بر آن یک واحد اولیه، بیفزاییم؛ مثلاً اگر روزهای اول، تنها یک صفحه کتاب میخواند یم، د ر هفته بعد روزانه هفت صفحه و چند روز بعد روزانه ۱۲ صفحه بخوانیم و همینطور الیآخر. یا اگر روزهای اول، روزی صد قد م پیاد هروی میکرد یم، رفتهرفته بر آن بیفزاییم و روزانه ۲۰۰ متر و ۳۰۰ متر و ۵۰۰ متر و... پیاد هروی کنیم تا به سقف مورد نظرمانکه روزی ۲ کیلومتر است برسیم و همان را تثبیت کنیم. یا اگر میخواهیم مصرف برنجمان را به نصف کاهش د هیم، روزهای اول، قبل از شروع به غذا خورد ن، یک قاشق برنج از بشقابمان را برد اریم و بیرون بگذاریم. بعد از آنکه یک قاشق کمتر برایمان عادی شد، د و قاشق کم کنیم، بعد از چند روز چهار قاشق کم کنیم تا اینکه مثلاً د ر یک ماه به نصف بشقاب برسیم.
اگر کسی نمیتواند تصمیماتاش را با کمترین واحد آن شروع کند، مثلاً نمیتواند روزی یک د قیقه نرمش کند یا فقط یک لغت حفظ کند، من هیچ راهحلی برای او سراغ ند ارم. اما فارغ از این کنایه (!) مطمئن هستم د ر هر انسانی این توانایی حد اقلی وجود د ارد که از روش «عد د یک» استفاد ه کند و موفق هم بشود.