جوان آنلاین: مهراب صادقنیا در کانال شخصی خود نوشت: «امید» یکی از مهمترین ضرورتهای زندگی اجتماعی است. هیچ جامعهای با ناامید میانهای ندارد و باقی نخواهد ماند. امید اجتماعی میتواند پویایی، کشش، ایستادگی و سختکوشی را به همراه داشته باشد. امید میتواند «تسلی مشروع» ایجاد کند و نشستن و تأسف خوردن را به حرکت و مقاومت تبدیل کند. جامعه امیدوار میتواند هر دشواری و سختیای را تحمل کند و به امید فردایی بهتر بر هر مشکلی چیره شود. اما نکته مهم در این میان، این است که نقطه مقابل امید، صرفاً «ناامیدی» نیست، بلکه گاهی «وقاحت مغرورانه» یا «امید مقلدانه» است، یعنی وقاحتی که خود را در لباس امید معرفی میکند، ولی نتایج کاملاً برعکسی دارد. وقاحت مغرورانه همان «امید غیرمتعادل» یا اغراقآمیزی است که نتیجه آن فریب، تنآسایی، تنبلی، خودحقپنداری، خویشخوشی، خودمشعوفی ویرانکننده و پنهانکردن ناکارآمدیهاست. هر چه امید میتواند یک جامعه را سرپا نگه دارد، تقلید وقیحانه آن میتواند یک جامعه را به نابودی بکشاند و خمود کند. برای آنکه بتوانیم این دو را از هم باز بشناسیم و تفاوتشان را آشکار کنیم، کافی است به این نکته توجه کنیم که «امید پدیدهای تبیینپذیر است» به این معنا که به پرسشهایی از سنخ «چرا باید امیدوار بود؟» یا «چگونه آن آرمان شادیبخش و فردای روشن محقق خواهد شد؟» روی خوش نشان داده و پاسخ میدهد، در حالی که وقاحت مغرورانه، از این دو پرسش گریزان است و تنها با صدای بلند مدعای خود را تکرار میکند، بدون آنکه بگوید آن آینده موعود چگونه و به دنبال چه فرآیندی پدید خواهد آمد. برای نمونه، وقتی کسی بیمار است و خود را به دارو و درمان میسپارد، میتواند امیدوار باشد که تندرستی خود را باز خواهد یافت، ولی وقتی کسی بیمار است و بیماری خود را انکار میکند و میگوید «خوبم یا خوب میشوم» بیآنکه نشان دهد چگونه درمان خواهد شد، وقاحت مغرورانه دارد. شما میتوانید یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید. اگر کادر فنی آن به هواداران خود بگوید که ما قهرمان میشویم، چون سخت کوشیدهایم، سخت تمرین کردهایم، استانداردها را رعایت و حریفان خود را به خوبی آنالیز کردهایم؛ آنها امید تبیینپذیری دارند و حق دارند که شاد باشند، اما اگر بگویند که ما قهرمان میشویم، بیآنکه کاری شایسته توضیح انجام داده باشند، امید ناموجه و تبیینناپذیری دارند. آنها وقیحند و نه امیدوار.