اختصاصی جوان آنلاین: حجم سپردههای بانکی در ماههای اخیر رشد قابلتوجهی داشته است. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد. برخی از کارشناسان علت این مساله را در سیاست های بانک مرکزی در زمینه کاهش نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم می دانند و برخی دیگر نیز عدم جذابیت سایر بازارها را دلیل رشد سپرده های بانکی عنوان می کنند. در این باره گفتگویی با فرشاد پرویزیان، مدرس دانشگاه و عضو انجمن اقتصاددانان ایران داشتیم. او از دسته اقتصاددانانی است که علت افزایش سپرده های بانکی را کاهش جذابیت سرمایه گذاری در سایر بازارها عنوان می کند و معتقد است اگر چه این مساله می تواند زمینه ساز آرامش در بازارها باشد، اما به شرط آنکه بانک ها به جای بنگاهداری واقعا بانکداری کنند.
حجم سپرده های بانکی بر اساس گزارش ها روندی افزایشی داشته است. به نظر جنابعالی علت آن چیست و آیا می توان نشانه ای مثبت در اقتصاد دانست؟
یک دلیل عمده این مساله می تواند سودآور نبودن بازارهای موازی باشد. اگر این سپرده ها همان پول های خارج شده از بازار بورس، دلار و طلا باشد بنابراین معنی آن این است که بازارها جذابیتی برای سرمایه گذاری ندارند. البته در اینجا نیز باید در نظر داشت که این سپرده های بانکی بلند مدت و میان مدت است یا خیر و اینکه شبه پول و در گردش است یا نه. اما در هر صورت همینکه سفته بازی در بازارها صورت نمی گیرد همین مساله می تواند در جهت آرامش بازارها و کاهش تورم موثر باشد.
افزایش جذب سپرده های بانکی اتفاقی خوب برای اقتصاد است یا ضدتولید؟
جذب سپرده های بانکی زمانی می تواند موثر واقع شود که بانکداری صورت بگیرد و نه بنگاه داری. کار بانک تجهیز و تخصیص منابع است. وقتی تجهیز صورت بگیرد به مراتب باید تخصیص بیشتری نیز اتفاق بیفتد، اما در شرایطی که بانک به جای بانکداری، بنگاه داری می کند این منابع در جای درستی اختصاص نمی یابد و از این لحاظ نمی توان از آن به عنوان اقدامی موثر یاد کرد. بنگاه داری بانکها در حال حاضر به جایی رسیده که انتقادات رهبر انقلاب را نیز به همراه داشته است. کار بانک تامین مالی است و نه مدیریت تولید و بنگاه داری. بنابراین اگر بانکی فعالیت اقتصادی داشته باشد خود همین مساله نشان دهنده بیراهه رفتن است که نتایج آن می شود چاپ پول و یا پاساژ سازی و بعد از آن نیز که سوال می شود چرا منابع در بخش مسکن هزینه نشده بررسی می شود که به جای آن در ساخت مال و پاساژ هزینه شده است.
چگونه میتوان مانع بنگاهداری بانکها شد؟
حکمرانی باید تکلیف خود را با بانکها مشخص کند. در آزادترین و لیبرال ترین اقتصادها نیز بانکها اجازه فعالیت های مخرب و بنگاه داری به شیوه ای که در حال حاضر در کشور شاهدهستیم را هم نمی دهند. ما نام رستم را بر بانکها گذاشتیم و خودمان می ترسیم آنها را صدا کنیم.
بانک مرکزی چه مشکلاتی برای مقابله با بنگاه داری بانکها دارد؟
بانک مرکزی به صورت قرص و محکم برخوردی ندارد؛ نه اینکه نخواهد بلکه سازوکار قانونی و محدودیت ها اجازه این کار را نمی دهد. یک هیات انتظامی وجود دارد که آن هم به تنهایی نمی تواند در مقابل این چالش برخورد لازم را داشته باشد. بنابراین در نهایت می بینیم که یک بانک به تنهایی 25 درصد نقدینگی را خلق کرده است. ما علم اقتصاد و علم بانکداری را به بازی گرفته ایم و بنابراین راه مهم اصلاح وضعیت اقتصاد اطلاح نظام بانکی است.
باید اصلاحات اساسی در نظام بانکی کشور صورت گیرد و البته این اصلاحات باید با قدرت طی دوره 3 تا 4 ساله و با تلاش برای استانداردسازی صورت گیرد. منظور از انجام اصلاحات این گونه نیست که مثلا با فشار یک دکمه انتظار داشته باشیم که مشکلات حل شود.