جوان آنلاین: فیلم مست عشق به کارگردانی حسن فتحی روایتی تاریخی از مولانا و شمس تبریزی و محصول مشترک ایران و ترکیه است. این اثر در قالب فیلم سینمایی از کمبود درام رنج میبرد، به طوری که انگار فتحی به دنبال ایجاد زرق و برقهای ساختاری بوده و به همین دلیل فیلم با یک تجملگرایی افراطی در ساختار مواجه است تا سبب شود مضمون عرفانی و فلسفی و ایضاً خداشناسی آن در میان تمهیدات اجرایی بیخاصیت کمرنگ شود.
فتحی سعی کرده این فیلم را با کمبودهای اساسی درام به یک اثر سینمایی تبدیل کند که این اتفاق جلوی پردازش لازم در معرفی کامل شخصیتها را گرفته است. مولانا و شمس را میشناسیم و در کتابهای درسی و غیر درسی از این دو خواندهایم که مهمترین کتاب درباره مولانا و شمس، کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک است. احساس میشود که فتحی برای رسیدن به فیلمنامه تحت تأثیر این کتاب قرار گرفته که اساساً برای ساخت یک اثر سینمایی به چنین شکل و شمایلی کافی نیست.
بنابراین مست عشق با رویکرد سطحی و مبتدیانه در تلاش است جهانش را عرفانی و فلسفی در بستر سینمای معناگرا نشان بدهد، اما نگرش فیلم به مولانا و شمس نمیتواند مخاطب را متقاعد کند. عدم پژوهش و ارتقای نگاه تاریخی به مشاهیر آسیب جدی فیلم است تا جایی که مولانا کم جان و فشل نشان داده میشود و شمس شمایل کاریکاتوری به خود میگیرد. عارف قرن هفتم مانند لاتها دیالوگ میگوید، مخاطب فرهیخته سینما که مست عشق را میبیند قطعاً شناخت کافی درباره پیوستگی مولانا به شمس را دارد و پیچیدگی و عمق رابطه آنها در سیر و سلوک عرفانی را میشناسد؛ اینکه شمس چگونه توانست تأثیر بسزایی در خداشناسی مولانا داشته باشد، اما تمامی موضوعات مهم در میان خرده پیرنگها گم شده است و فتحی به جای اینکه در عمق حرکت کند تصمیم گرفته یک اثر عامهپسند بسازد. مولانایی که چشم رنگی است و میتواند روی پرده صرفاً جذابیت بصری داشته باشد ولاغیر. مست عشق روی پرده لنگ میزند. درام توان حرکت ندارد به همین دلیل فیلم دچار پراکندهگویی شده است تا جایی که مخاطب نمیداند باید تمرکز در کدام بخش فیلم داشته باشد؛ مولانا یا شمس؟ یا عشق باسمهای شمس و علاءالدین به کیمیا خاتون؟ این پراکندهگوییها باعث شده اصل موضوع از بین برود. کارگردان نه کنار مولانا ایستاده است و نه شمس، به طوری که انگار او هم نمیداند که باید چگونه خط روایی و چارچوب شخصیتها را پردازش کند تا مخاطب دچار گمراهی نشود. آسیب دیگر نوع روایت است فلاشبکهایی که خط روایی را مخدوش کرده فارغ از فاصلهگذاری منطقی که فلاش بک و زمان حال را مشخص کند، از سوی دیگر انگار فیلم هیجان زده عمل میکند. واکنشهای اثر از ژانر بیرون میزند، سکانسهای جنگ و درگیری یک شوخی کودکانه است، یعنی جلوههای ویژه در بیشتر سکانسها تبدیل به کمدی ناخواسته شده است. فیلمی به این عظمت که هزینه بالایی هم برای آن شده چطور میشود جلوههای ویژهاش تا این حد مبتدیانه باشد، مبتدیانهتر از انیمیشنهای کودک و نوجوان!
انتخاب پارسا پیروزفر و شهاب حسینی صرفاً برای فروش در گیشه بوده است. این دو بازیگر اساساً نقش را نفهمیدهاند. پیروزفر ایستا و خنثی بازی میکند و حسینی گویی با شمس آشنایی نداشته که نقش یک عارف را به این اندازه متسامحانه بازی کرده است. دوبله بسیار ناکارآمد و ضعیف و ناهماهنگ است که انگار در حال دیدن سریالهای ترکی هستیم. بعد از کارگردانی ضعیف فتحی تدوین هم نتوانسته ریتم اثر را کنترل کند. ریتم نوسانات عجیبی دارد که تمرکز مخاطب را برهم میزند. به نظر میرسید مست عشق با تمامی حواشی تولیدیاش و با توجه به کارگردانی و تسلط حسن فتحی اثری کامل و مورد توجه باشد، اما ضعفهایی که در کارگردانی وجود دارد غیرقابل باور است شاید اگر فتحی این اثر را در قالب یک سریال میساخت اتفاقهای بهتری رقم میخورد، اما در حال حاضر مست عشق برای حسن فتحی یک اتفاق رو به جلو محسوب نمیشود.