کد خبر: 1226172
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۵
غلامرضا صادقیان
کنکور و ما ادریک ما کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود.

کنکور و ما ادریک ما کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود. اکنون از کنکور گریزی نیست، اما اگر در سه دهه اخیر جست‌و‌جو کنید، صد‌ها بار (صد‌ها یعنی صدها) کسانی از وزیران علوم و آموزش‌وپرورش و نمایندگان پر ادعای مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بسا کسان باربط و بی‌ربط دیگر وعده داده‌اند که کنکور را چند سال دیگر (و حتی سال بعد) حذف خواهند کرد و اکنون کنکور همچنان قامت برافراشته و ایستاده است و آن مدعیان رفته‌اند، بی‌آنکه به مجازات آن حرف‌های گزاف، کسی یقه آن‌ها را گرفته باشد و به پشت در‌های کنکور برده باشد که: از نوبیاموز! که هیچ‌چیز نیاموختی!

کنکور به اشکال دیگر یعنی با اعتماد به ساختار و انتخاب دانشگاه در همه‌جای دنیا هست. اما حالا که در کشور ما به این شکل هیولایی برگزار می‌شود، فقط به این آمار و تحلیلی که از آن دارم، توجه کنید تا ببینید این چه هیولایی است درون یک چاله عمیق به نام کنکور. امسال یک‌میلیون و ۱۵۲هزار و ۵۱۸نفر در کنکور شرکت کردند. با آنکه کسانی که در سن مناسب تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند، چندین‌برابر این است، ولی جوانان از رفتن به دانشگاه دل کنده‌اند. در کنکور امسال، زنان (۶۳ درصد) دوبرابر مردان (۳۷ درصد) هستند. این یک فاجعه است. مقصود اول اغلب دانشجویان دختر از رفتن به دانشگاه، به‌دست‌آوردن قدرت انتخاب شریک زندگی بهتر است. اما آن شریک نگون‌بخت خود را از دانشگاه کنار کشیده و برای فراهم‌آوردن فرصت سریع‌تر ازدواج، به دست‌آوردن یک شغل را بر چهار سال تحصیل یک لیسانس بی‌خاصیت ترجیح داده است! پس در آینده همان دختر درس‌خوانده حاضر نمی‌شود همسر چنین پسر درس‌نخوانده‌ای شود؛ و این اوج چرخه باطل است، به همین‌سادگی. پسر درس نمی‌خواند تا زودتر به کار و پول برسد و بتواند ازدواج کند و دختر درس می‌خواند تا بتواند همسر بهتری انتخاب کند، ولی هر دو به‌شدت در حال دورشدن از یکدیگرند! و آمار ازدواج و فرزندآوری گواه این مدعاست!

از رقم ثبت‌نامی‌های کنکور امسال که کمتر از پارسال و پارسال کمتر از پیارسال است، نزدیک ۱۷۰ هزار نفر برای گرفتن کارت ورودی اقدام نکردند! این خودش خوب نشان می‌دهد که کنکور چه موجودی است! و از کسانی که کارت ورودی گرفتند حدود ۵۰ هزار نفر در کنکور شرکت نکردند. این‌ها تحلیل‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، ولی دست‌کم می‌توان گفت هیولایی است که هرچه به آن نزدیک می‌شویم، دسته‌ای از روبه‌روشدن با آن می‌گریزند! از این تعداد که به کنکور شرفیاب شدند (به‌جز کسانی که می‌دانیم درس نخوانده‌اند و تست نمی‌زنند و به جبر خانواده‌ها یا برای راضی‌کردن آنان یا برای احتمال به‌دست‌آوردن فرصت گریز موقت از سربازی، پاسخ‌نامه‌ها را شانسی پر می‌کنند)، شمار بسیار بالایی از کسانی که مجاز به انتخاب رشته می‌شوند، رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنند! آمار پارسال نشان می‌دهد در کنکور ۱۴۰۲، یک‌میلیون و ۶۰‌هزار نفر مجاز به انتخاب رشته شدند و فقط ۶۰۰‌هزار نفر انتخاب رشته کردند! باز از این رقم بسیاری هرگز برای ثبت‌نام در دانشگاه مراجعه نمی‌کنند و بسیاری دیگر در همان ترم اول یا سال اول و دوم انصراف می‌دهند! در یک مورد مشخص دانشجویان رشته باستان‌سنجی در یکی از دانشگاه‌های هنر ابتدا ۱۴نفر پس از قبولی در کنکور، در دانشگاه ثبت‌نام کردند، اما ۹‌نفر در ترم اول حاضر نشدند و یک‌نفر دیگر هم در ادامه منصرف شد! این رشته دانشگاهی واحد شیمی دشواری برای علوم‌انسانی‌ها دارد و آقایان و خانم‌ها گویا این رشته را که یکی از آموزه‌هایش سنجش قدمت آثار با ایزوتوپ کربن۱۴ است، با رشته باستان‌شناسی اشتباه گرفته بودند، یا دلایل متورم دیگر! همین‌جا لازم است یادآوری کنم در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا به دانشجوی ورودی، دقیق و با ذکر مصادیق می‌گویند که چه درسی می‌خواند و در آینده چه‌کاره خواهد شد یا چه فرصت‌های شغلی انتظار او را می‌کشد. اما کنکوری‌های ما بسیاری هیچ‌شناختی (هیچ یعنی هیچ) از رشته‌ای که انتخاب می‌کنند، ندارند.

این هیولا هنوز ترسناک‌ترین روی خود را نشان نداده است. روی بی رحم این هیولا آنجاست که بیشتر فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی، هرگز (هرگز یعنی هرگز) در رشته‌ای که درس می‌خوانند، وارد شغل و حرفه نمی‌شوند و در شغلی که انتخاب می‌کنند، هیچ وابستگی به دروسی که خوانده‌اند، ندارند! در این‌باره پژوهش‌هایی شده است که می‌توان دید، اما شخصاً مدعی هستم در طول سه‌دهه کار روزنامه‌نگاری فقط یک‌درصد همکارانم روزنامه‌نگاری خوانده بودند و از تحصیلات دیگر از مهندسی دامپروری تا حسابداری و حقوق و پزشکی و پرستاری تا میکروبیولوژی در میان آنان فراوان بود. تصور کنید استاد فیزیک را که چهار سال تمام از مکانیک کوانتومی برای دانشجو می‌گوید و عرق می‌ریزد و بعد دانشجوی خود را می‌بیند که در یک شرکت تجاری، پشت میز نشسته و بازاریابی می‌کند و همه به او می‌گویند آقای مهندس! این است آن هیولای کنکور و آنچه گفتم به‌قدر ضرورت یک مقاله ژورنالیستی بود نه به اندازه آن هیولای ماندگار!

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار