بيش از 200 روز به آوردگاه دو انتخابات مهم مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري باقي مانده و يك جريان نشانهدار از هفتههاي قبل كوس رقابت را در آن به صدا در آورده و تلاش ميكند لابهلاي صفحات رسانههاي مكتوب و مجازي خود فضاي كشور را از حالا انتخاباتي- تبليغاتي و ليست انتخاباتي به جامعه معرفي كند. گويي مردم هيچ مشكل و گره معيشتي و اقتصادي ندارند و تنها دغدغه مردم پيروزي فلان شخصيت يا گروه سياسي در انتخابات هشت ماه آتي است.
بهراستي تبديل كردن موضوع انتخابات اسفندماه به موضوع اصلي كشور در شرايطي كه مطالبات عمومي همچنان در مباحثي نظير گراني كالاهاي اساسي و بيكاري روز افزون خلاصه ميشود و بحث تأييد يا رد برجام توسط مراجع قانوني كشور و نگراني حاصل از متن آن همچنان اولويت جامعه است چه توجيهي دارد كه روزنامههاي متعدد طيف تجديدنظرطلب عمده مطالب صفحات خود را به موضوعي كه 40 ماه ديگر رنگ تحقق ميگيرد اختصاص ميدهند.
چطور ميشود از يك سو داعيه مردم و مرتفع نمودن مشكلات آنها را داشت و در رفتار به گونهاي عمل شود كه خلاف مصلحت عمومي و منافع جامعه باشد.
بهراستي كدام جريان دلسوز و دغدغهمند را ميتوان پيدا كرد كه به جاي پيگيري خواستههاي اصلي مردم از دولت به موضوعاتي بپردازد كه – حداقل در برهه كنوني- نشاني از معضلات مردم ندارد؛ مگر نه اين است كه افكار عمومي به خوبي اهداف جناحهاي سياسي و تحركات آنها را دنبال ميكنند، پس چطور جماعت تجديدنظرطلب انتظار دارند كه سبد آراي آنها در اسفندماه مملو از آرايي باشد كه مردم به نفع آنها به صندوقها ريختهاند و كابوس دوري 10 ساله آنها از قدرت را به واقعيت تبديل كنند.
تحركات صرفاً سياسي اين جناح طي هفتههاي اخير زماني نگراني بيشتري را با خود به همراه دارد كه بدانيم شخصيتها و رسانههاي منتسب به اين طيف تلاش ميكنند طي يك فرايند چند لايه ابتدا انتخابات مجلس خبرگان را كه طي دورههاي گذشته انتخاباتي كاملاً فراجناحي و به دور از منازعات شخصي و گروهي بوده به يك دعواي حزبي تقليل دهند و به عنوان يك جنگ قدرت در نهادي معرفي كنند كه دغدغه اعضاي آن اهداف عاليه است كه با مباحث حزبي- انتخاباتي سنخيتي ندارند.
حال چه نگرانياي بدتر از اينكه رسانههاي پرشمار مدعيان اصلاحطلبي به دستور پدرخواندههاي خود روي محورهايي حركت ميكنند كه ميتواند بسياري از اهداف كلان نظام را به مخاطره بيندازد.
شايد ايجاد چالش و دعواهاي معمول انتخاباتي در آوردگاههايي مثل مجلس و رياست جمهوري به امري عادي مبدل شده اما به راستي ميتوان پذيرفت كه عمليات زيرپوستي يك جريان – با سابقه مشخص و معلوم- براي كشاندن تنازعات سياسي به انتخابات خبرگان رهبري كه وظيفه مهم و خطيري نظير انتخاب رهبر و حتي عزل او را دارند موضوعي بدون برنامهريزي و غير هدفمند است؟
نگاهي كوتاه به فعاليتهاي رسانهاي منسوبان به اين جريان ميتواند تا حدود بسياري از اهداف تئوريپردازان اين جناح در اين باره پردهبرداري كند.
مثلث ساختگي از جماران براي سياسي كردن خبرگان روز گذشته روزنامه ابتكار يكي از رسانههاي تند جماعت تجديدنظر تيتر يك خود را با عنوان «مثلث جماران براي مجلس خبرگان» به همين موضوع اختصاص داد و با درج عبارت «اصلاحطلبان به ستون سه گانه اعتداليون تكيه ميكنند» نوشت: «شايد اكنون بايد به اين فكر كرد كه كدام تشكل روحاني (مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم) يا كدام يك از چهرههاي معتدل و مردمي (آيت الله هاشمي رفسنجاني، حجتالاسلام روحاني و حجتالاسلام حسن خميني)، ضرورت توجه بيشتر به مجلس خبرگان را درك ميكنند؛ آن هم هنگامي كه اصولگرايان اين مجلس را در اختيار خود گرفتهاند و در عين حال از جناحي نشدن آن هم سخن ميگويند! در روزهايي كه تبوتاب انتخابات مجلس، نگاه اصلاحطلبان را به خود معطوف كرده است، اصولگرايان خود را براي حضور در دو انتخابات آماده ميكنند و ميدانند كه در انتخابات اسفند 94 بايد براي خبرگان رهبري هم برنامه و ليست داشته باشند.»
در ادامه اين مطلب به سياسي شدن اين انتخابات تأكيد ميشود و ميآيد: «خبرگاني كه سياسي شده است... اما خواهناخواه خبرگان در مسير متفاوتي قرار گرفته است. اختلافات بعد از وفات آيتالله مشكيني ديده شد كه اكبرهاشمي به صندلي رياست خبرگان جلوس كرد و صداي اعتراض برخي بلند شد»
اين روزنامه در ادامه با تأكيد بر اينكه خبرگان رهبري ميدان جديد رقابت است، بيان ميكند: «گرچه انتخابات مجلس خبرگان رهبري به طور سنتي عرصهاي براي رقابت ميان تشكلهاي روحاني اصولگرا و اصلاحطلب و در رأس آن جامعه روحانيت مبارز و مجمع روحانيون مبارز بوده است، اما به نظر ميرسد برنامهريزي ديگر تشكلهاي سياسي براي اين مجلس نيز آغاز شده است.»
وزنكشي سياسي در خبرگان !روزنامه آرمان، نزديك به خانواده هاشمي، هم دقيقاً چنين رويكردي را اتخاذ كرده و با اختصاص تصوير نخست صفحه يك خود به روحاني، هاشمي و سيدحسن خميني در همين خصوص نوشت: «در يكي، دو روز گذشته برخي سايتها و رسانههاي خبري، ليستي از كانديداهاي جريان اصلاحطلب و اعتداليون را براي حضور در انتخابات خبرگان مطرح ساختهاند. فارغ از اينكه حضور اين افراد قطعيت يافته يا نه، مرور نامهاي حاضر در ليست نشاندهنده وزنه سنگين اين جريان و پتانسيل بالقوه آن براي حضور در انتخابات حساس مجلس خبرگان است؛ ليستي كه در آن چهرههايي چون آيتالله هاشميرفسنجاني، حجتالاسلام حسن روحاني، آيتالله سيدحسن خميني و تني چند از مقامات عالي دولت يازدهم كه جملگي سابقه حضور در مجلس خبرگان را داشتهاند و توانايي آنان بر كسي پوشيده نيست در آن حضور دارند. مرور گذرا بر اين اسامي كه هر كدام وزنهاي در ساختار سياسي هستند و مورد وثوق لايههاي مختلف و متكثر مردمي، گواه خوبي بر پشتوانه خوب اصلاحطلبان و اعتدالگرايان براي حضور در انتخابات خبرگان است و البته دليلي موجه بر نگراني جريان مقابل كه ميداند در رقابت انتخاباتي با اين چهرهها كاري بس سخت و مشكل پيش رو دارد.»
ليست انتخاباتي 8 ماه مانده به برگزاري انتخابات؟! جالب است بدانيم خبرگزاري ايلنا هم كه چند مدتي يك بار اخبار و گزارشش توسط شخصيتهاي سياسي تكذيب و مجبور به عذرخواهي ميشود هم روز شنبه اقدام به ارائه ليست انتخاباتي كرد كه در آن افراد معلومالحالي بودند كه سابقه آنها فعاليت در فتنه 88 است. ايسنا در اين گزارش با بيان اينكه «احزاب اصلاحطلب به جز مجمع روحانيون و مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم عموما نيرويي براي حضور در انتخابات خبرگان ندارند» ليستي را منتشر كرد و مدعي شد اين ليست بر اساس آنچه در سايتهاي خبري منتشر شده، جمعآوري شده است. اين خبرگزاري نوشت:علياكبر هاشمي رفسنجاني، حسن روحاني، سيد حسن خميني، مجيد انصاري (نماينده سابق مجلس خبرگان)، محمود علوي (وزير اطلاعات و عضو فعلي مجلس خبرگان)، علي يونسي (وزير پيشين اطلاعات)، سيدهادي خامنهاي (نماينده سابق مجلس خبرگان)، علياكبر محتشمي پور (نماينده سابق مجلس خبرگان)، محسن موسويتبريزي (نماينده سابق مجلس خبرگان)، هاشمزاده هريسي (عضو فعلي مجلس خبرگان)، محمدعلي شهيدي (معاون رئيسجمهور و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران)، سيدمحسن خرازي (عضو فعلي مجلس خبرگان)، ابوالقاسم عليدوست (عضو جامعه مدرسين)، محمدجواد فاضل لنكراني (عضو جامعه مدرسين)، سيدمحمد غروي (عضو جامعه مدرسين) و علوي بروجردي (از اساتيد برجسته حوزه علميه قم) از جمله افرادي هستند كه در صورت نامزدي در انتخابات خبرگان شانس زيادي براي ورود به اين مجلس دارند اما ظاهراً گروههاي اصلاحطلب هنوز به اين جمعبندي نرسيدهاند.
اولويت تحقق اهداف جناحي است نه دغدغههاي مردمي همانطور كه اشاره شد جماعت تجديدنظرطلب از هماكنون تلاش دارد آوردگاه مجلس خبرگان را هشت ماه زودتر وارد فضاي جامعه كرده و ضمن حساسيتبخشي به اين انتخابات، آن را يكي از موضوعات اصلي جامعه نشان دهد، آن هم در شرايطي كه مردم همچنان منتظرند تا شعارهاي انتخاباتي و تبليغاتي خرداد 92 رنگ تحقق به خود بگيرد، وضعيت كسب و كار و اشتغال به سرو ساماني برسد، تورم و رشد فزاينده قيمتها كنترل شود و اوضاع داخلي بهبود يابد.
اتخاذ چنين رويكردي از سوي رسانههاي جريان مدعي اصلاحات هرچند نشاندهنده اين موضوع است كه رهبران و منسوبان به اين طيف با دغدغههاي روز مردم فاصلهاي بس طولاني دارند اما نشاندهنده اين موضوع هم است كه اصلاحطلبان چاره اوضاع متشنج سياسي خود را قرار گرفتن زير چتر شخصيتهايي نظير هاشمي رفسنجاني ميبينند، چتري كه ميتواند آنها را از بيسر و ساماني و فقدان رهبريت نجات داده و به آينده سياسي اميدوارشان كنند.
تعريف و تمجيدهاي بيحد و حصر ماههاي اخير روزنامههاي وابسته به اين جريان از شخصيت سياسي و رويكرد هاشمي هم به همين دليل ميتواند باشد. مرور سخنان سعيد حجاريان، تئوريپرداز اين جريان هم ميتواند گزاره فوق را تأييد كند؛ وي ابراز ميكند «اصلاحات بيسر است.»
چند هفته پيش بود كه يكي ديگر از همين روزنامهها در مقام مدح هاشمي رفسنجاني برآمد و تلاش كرد تا خبر رهبريت وي در كنار خاتمي و ناطق را برجسته نمايد با تيتر «مثلث طلايي بزرگان در انتخابات مجلس؟».
اين روزنامه تلاش كرد با عباراتي غلوآميز و بدون توجه به كارنامه كاري آنها تأكيد كند: «سه ضلع، يكي از ديگري قدرتمندتر و تأثيرگذارتر؛ ويژگي مشترك آنها هم نه رسيدن به قدرت بلكه «نه» بلند به اين مؤلفه است. . . . آيتالله هاشمي رفسنجاني، سيدمحمد خاتمي و علياكبر ناطقنوري از سه طيف كه هر كدام حاميان و هواداران زيادي دارند، قرار است با هم ائتلافي داشته باشند كه بدون شك نامي جز ائتلاف طلايي نميتوان براي آن انتخاب كرد... پس اين سه ضلع با يكديگر «ياعلي» ميگويند تا حماسهاي ديگر بيافرينند...»
حال چگونه يك روز مثلت در افرادي نظير « هاشمي، خاتمي، ناطق» و روز ديگر در « هاشمي، روحاني، حسن مصطفوي» معنا پيدا ميكند؛ پاسخش با مدعيان اصلاحطلب.