اين جمله از كتاب «فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي» را هيچوقت فراموش نميكنم كه:«لباس هر كسي پرچم كشور وجود اوست.»
اين روزها، طرح برخورد با مردان بدپوشش در سطح كشور در حال اجراست؛ طرحي كه در عين لازم بودن، كافي نيست. از اين جهت كافي نيست كه در كنار برخورد انتظامي با مردان بدپوشش، نهادهاي آموزشي و فرهنگي كشور هم بايد از دوران كودكي نسلها، فرآيند فرهنگپذيري در حوزه پوشش مناسب را در دستور كار خود قرار دهند چراكه هنجارها و ارزشها تا زماني كه در افراد دروني نشوند، به فعليت و اجرا در نميآيند و اگر هم در مواردي كه مشاهده شود يك شهروند بدون آنكه ارزش يا هنجاري در وجودش نهادينه شده باشد، آن را مقطعي اجرا ميكند يا پاس ميدارد يا ناشي از هيجانات و احساسات مقطعي است يا به علت ترس از قانون يا جريمه. براي نمونه، در بسياري از موارد مشاهده ميشود كه خودروسوارها، كمربند ايمني را نميبندند اما به محض مشاهده يك پليس راهنمايي و رانندگي، از ترس جريمه به شكل صوري كمربند ايمني را ميبندند و بيدرنگ پس از رد شدن از محل حضور پليس، كمربند را باز ميكنند! اين در حالي است كه اگر در چنين افرادي، هنجار بستن كمربند ايمني توجيه و تبيين فرهنگي شده بود، آن را در بود و نبود پليس رعايت ميكردند.
طرح برخورد با مردان بدپوشش، در وهله نخست نشانه آن است كه تا عنوان «پوشش نامناسب» شنيده ميشود، ذهن نبايد به سمت بانوان برود چراكه بدپوششي، هم زنان را در بر ميگيرد و هم مردان را. اين روزها در سطح شهرها و معابر عمومي، مردان جواني را ميتوان ديد كه پوشش آنها در شأن يك مرد نيست! لباسهاي بدننما و نامتعارفي كه اين دسته از مردان به تن دارند، اينگونه به ذهن تداعي ميكند كه گويي اينان، سطح شهر و اماكن عمومي را با خانه و حريم خصوصي خودشان اشتباه گرفتهاند! حتي گاهي، رنگ و طرح و مدل لباسهايي كه به تن اين گروه از مردان جوان است، زنانه ميزند؛ گويي در كنار «مردواره شدن» گروهي از زنان، طيفي از مردان هم پا به وادي «زنوارگي» گذاشتهاند! گاهي خم و راست شدن اين مردان بدپوشش، صحنههاي زنندهاي را رقم ميزند كه اين صحنهها عرق شرم بر پيشاني شهر مينشاند. هرچند، تعداد اين مردان بدپوشش زياد نيست اما به دليل نامتعارف بودن پوشش آنان، حضورشان در سطح شهرها و اماكن عمومي، جلوهگر و جلب توجه كننده است. از اين رو، بايد به خاطر بدآموزي پوشش اينان براي كودكان، نوجوانان و جوانان نگران بود.