قرار به برخورد جدی بود، آنقدر که فردای بازی فینال خیلیها از وزارت و فدراسیون ساک بستند و برای پیگیری امور راهی خوزستان و فولاد آرهنا شدند، اما همه جدیت آقایان در رفتن به این سفر خلاصه شد و بس!
چنان فیالفور راهی اهواز شدند که تصور میشد قرار است اتفاق خارقالعادهای رخ دهد و برای یکبار هم که شده قرار است شاهد برخوردی جدی و قاطع با خاطیانی باشیم که یکبار دیگر آبروی فوتبال ایران را بردند و وجهه آن را خدشهدار کردند، اما زهی خیال باطل؛ جدیت آقایان در گرفتن چند بلیت و یک سفر یک ساعت خلاصه شد و بس!
روزها از اتفاقات شبی که فینال جام حذفی کشور به مضحکهای تأسفبار تبدیل شده بود، میگذرد و وزارت که مدعی بود اوضاع را پیگیری خواهد کرد، کاری از پیش نبرده و فدراسیون هم اقدامی در راستای توبیخ بانیان این آبروریزی انجام نداده است.
جالبتر از پشت گوش انداختن وعدههای وزارت برای پیگیری امور و برخورد جدی با مسئولان این اتفاقات، بیتوجهی فدراسیون فوتبال به عنوان قانونگذار به قانونی است که خود وضع کرده، قانونی که برای مقابله با هرجومرج و حواشی فوتبال وضع شده، اما حالا توسط خود قانونگذاران به ریشخند گرفته میشود وقتی نه بهاروند اهمیتی به احضارش از سوی کمیته اخلاق میدهد و نه طالقانی!
در واقع کمیته اخلاق یک مرتبه در همان روزهای ابتدایی بعد از بازی فینال؛ بهاروند، طالقانی و فتاحی را برای دادن پارهای توضیحات احضار میکند و یکبار هم ۲۰ خرداد، اما نه بهاروند، رئیس سازمان لیگ برای پاسخگویی راهی کمیته اخلاق میشود و نه طالقانی. البته از طالقانی انتظار دیگری هم نمیرود. از او که همواره بعد از تمام جنجالهای غدیر، اوضاع را با وجود تعداد بالای مصدومان سکوها کاملاً طبیعی میخواند، نمیتوان انتظار داشت که داستان فولاد آر نا را آنقدر بزرگ و جدی قلمداد کند که بخواهد خود را موظف به حضور در کمیته اخلاق و پاسخگویی در خصوص اتفاقات فینال جام حذفی بداند. مسئله مهم، اما در این بیتوجهیها به احضاریه کمیته اخلاق و قانونگریزی این است که آقایان اینبار نه تعدادی بازیکن، مربی، مدیر یا حتی لیدر متخلف، بلکه از مسئولان رده بالا فدراسیونی هستند که کمیته اخلاق یکی از زیرمجموعههای آن است. قوانین هم توسط خود این آقایان وضع شده، اما از آنجایی که چاقو دسته خود را نمیبرد، کمیته اخلاق هم نتوانسته مقصران اصلی فینال جام حذفی را موظف به حضور در جلسه این کمیته برای پاسخگویی کند. طالقانی و بهاروند ترجیح دادند در سکوت روزهای خود را سپری کنند تا آبها از آسیاب بیفتد، اما آنچه در این قانونگریزی بیش از هر چیزی دیگری مورد توجه قرار میگیرد این است که وقتی کمیته اخلاق نمیتواند متخلفان درونسازمانی را برای تفهیم اتهام پای میز محاکمه بکشاند و از آنها توضیح بخواهد، چطور میتوان انتظار داشت که بازیکنان، مربیان، مدیران یا لیدرها و تماشاگران فوتبال را توبیخ کند و مورد محاکمه قرار دهد؟!
مگر خون آقایان فدراسیوننشین رنگینتر از سایرین است که به سادگی میتوانند با بیتوجهی به قانون از پاسخگو بودن مقابل بندهایی که خود برای ایجاد نظم وضع کردهاند، طفره بروند!
در اصل رفتار امثال بهاروند و طالقانی به عنوان هیئت رئیس فدراسیون که روی کاغذ هیئت فوتبال استانش بهترین هیئت فوتبال میشود و در عمل فاجعههای غدیر و شب تلخ فولاد آرهنا را به دنبال دارد، این تصور را ایجاد میکند که یا زور کمیته اخلاق به خودیها نمیرسد یا قوانین قهری و بازدارنده آن تنها برای بازیکنان، مربیان و تماشاگران است، نه مدیران بلندمرتبه و سایر کارکنان فدراسیون فوتبال که اگر غیر از این بود، فدراسیون طی این مدت با برخوردی جدی و قاطع با بانیان شب تلخ فولاد آرهنا ثابت میکرد که قانون برای همه یکسان است و خودی و غیرخودی ندارد. اما نه فقط فدراسیون اقدامی نکرده که از وزارت ورزش هم که وعده پیگیری جدی و برخوردی قاطع داده بود نیز خبری نشده تا این تصور ایجاد شود که آقایان مصونیت دارند و توبیخ و جریمه صرفاً برای دیگران است، نه هر خطاکاری!