کد خبر: 955954
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۳
ترامپ دنبال مذاکره با ایران از راه تحریم و جنگ‌طلبی است تا اعتبار انقلاب اسلامی را به زعم خود از بین ببرد
تأکید ترامپ بر ویران شدن اقتصاد ایران در جریان تحریم‌ها در حقیقت ادامه همان سیاست قدیمی است که دولت امریکا سال‌های گذشته نیز آن را دنبال کرده و حالا با ایجاد یک جنگ روانی گسترده در خصوص جنگ به دنبال تاثیرگذاری بیشتر از آن است.
سرویس سیاسی جوان آنلاین: دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده در جدیدترین مصاحبه خود با شبکه خبری فاکس نیوز ضمن عقب‌نشینی از ایده‌های جنگ‌طلبانه خود و بیان این نکته که به دنبال جنگ با ایران نیست، بخش مهمی از سیاست خود را نسبت به ایران در ماه‌های آینده بیان کرد.

وی ضمن تأکید بر این نکته که به هیچ وجه به دنبال جنگ با ایران نیست و تنها به دنبال جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای است، بار دیگر خواستار مذاکره با ایران شد و به رغم تأکید بر عدم‌تمایل برای ورود به تقابل نظامی با ایران گفت: من توافق هسته‌ای ایران را پایان دادم و در واقع، باید به شما بگویم که فکر نمی‌کردم تحریم‌ها تا این اندازه مؤثر باشد. در مجموع، اقتصاد این کشور ویران شده است.

تأکید ترامپ بر ویران شدن اقتصاد ایران در جریان تحریم‌ها در حقیقت ادامه همان سیاست قدیمی است که دولت امریکا سال‌های گذشته نیز آن را دنبال کرده و حالا با ایجاد یک جنگ روانی گسترده در خصوص جنگ به دنبال تاثیرگذاری بیشتر از آن است. شاید این نکته جالب باشد که امریکایی‌ها در طول چند ماه گذشته و همزمان با بالا گرفتن تهدید‌های جنگی علیه ایران از چندین مسیر به ایران پیشنهاد مذاکره داده‌اند.
این رویکرد جدی را به خوبی می‌توان در خصوص رفتار امریکا در مورد کره‌شمالی مشاهده کرد. امریکا در اوج لشکرکشی‌های مداوم در اطراف کره‌شمالی و برگزاری مانور‌های گوناگون به رهبر کره‌شمالی پیشنهاد مذاکره داد و از آینده اقتصادی بی‌نظیری که در انتظار این کشور خواهد بود سخن می‌گفت، البته بعد‌ها در جریان مذاکرات دو طرف روشن شد که این ادعا‌ها تنها در حد یک تبلیغات دروغین است و هیچ کارکردی روی میز مذاکره ندارد.

مذاکره و تحریم؛ یک سیاست قدیمی

امریکا از سال ۲۰۰۸ با اتخاذ رویکرد دو مسیره تعامل و فشار سعی بر این داشت تا ایران را به سمت تغییر رفتاری سوق دهد که غرب خواهان آن بود. در این رویکرد بیشترین کاربرد و بهره‌برداری بر فشار بود که با تحریم‌ها علیه ایران سعی داشت تا محاسبات ایران را در زمینه هسته‌ای تغییر دهد. اگرچه تحریم‌ها اقتصادی بوده و هدف مسئولان ایران بیان شده است، اما اقدامات انجام گرفته حاکی از این است که هدف اصلی مردم بوده‌اند.

«تاکی» و «پولاک» از صاحب‌نظران عرصه سیاست خارجی امریکا یکی از بخش‌های سیاست دولت امریکا در قبال ایران را دیپلماسی عمومی با مردم ایران عنوان کردند. به عقیده آن‌ها تمرکز دولت اوباما بر ملت ایران ناشی از این واقعیت است که جداسازی مردم از نظام مهم‌ترین ظرفیت و دارایی نظام را از آن می‌گیرد. در واقع امریکا زمانی به نتیجه مطلوب خود یعنی همان تغییر رفتار یا تغییر محاسبات ایران می‌رسد که فشار‌های ناشی از تحریم بتوانند با جدا کردن مردم از نظام، آن‌ها را در تقابل با یکدیگر قرار دهد. در واقع تا زمانی که بین دو وجه تعامل و فشار، توازن برقرار باشد این رویکرد دو مسیره محکوم به شکست است، بنابراین تحریم زمانی نتیجه دارد که عزیزترین داشته‌های ایران یعنی حاکمیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و تسلط آن بر جامعه ایران مورد تهدید واقع شوند.

درگیر کردن مردم و زندگی روزمره آن‌ها هدفی بود که امریکا با مدنظر قرار دادن آن سعی داشت تا آن را به اهرمی برای فشار به دولت ایران تبدیل کند و از تقابل و رویارویی دولت و مردم بیشترین بهره‌برداری را انجام دهد، بنابراین در این زمینه تحریم‌ها به عنوان مهم‌ترین ابزار نقش‌آفرینی می‌کند تا رفتار رهبران ایران را تغییر دهد. طبق محاسبات امریکا اگر رهبران و مسئولان ایران احساس کنند که مردم به خاطر شرایط بد اقتصادی در برابر آن‌ها صف کشیده‌اند، احتمال دارد تا رفتار خود را تغییر دهند، بنابراین تغییر رفتار ایران از طریق ایجاد نارضایتی و شورش ناشی از اثرات تحریم‌ها و با اتکا بر نیروی مردمی جزو برنامه‌های امریکا قرار گرفت.
به عبارتی دیگر، این تئوری چنین می‌گوید: «بر مردم فشار اعمال کنید یا به گفته یک مفسر محافظه‌کار در مصاحبه با نیویورک تایمز وارد جنگ اقتصادی با آن‌ها شوید تا آن‌ها دولت‌هایشان را به مصالحه وادار کنند.»

جدایی مردم از حکومت با ابزار تحریم

در واقع تحریم‌ها یکی از قوی‌ترین سلاح‌ها در زرادخانه‌های غربی هستند که توسط افراد در رأس قدرت برای دامن زدن به هرج و مرج و ناآرامی در ایران و سرنگونی دولت از درون اعمال می‌شوند. به نقل از سوزان مالونی «هدف تحریم‌ها صرفاً فلج کردن اقتصاد بازرگانی نیست بلکه برای تخریب اعتماد عمومی به دولت و دامن زدن به هرج و مرج طراحی شده‌اند. با خلق یک بحران تورمی، غذا‌های اصلی، دارو و سایر ضروریات اولیه بسیار گران‌تر و با عرضه بسیار کمتر، باعث خشم مردم ایران شده‌اند. این وضعیت با حذف یارانه‌های مواد غذایی، یک احساس نارضایتی را در عموم مردم در مورد آینده اقتصادی ایجاد کرده و همچنین باعث اختلافات بسیار جدی درون پایگاه سیاسی در تهران شده است.»

امریکا سعی داشت تا رهبران و دولت ایران را مسئول شرایط بد اقتصادی و به تبع آن شرایط به‌وجود آمده اجتماعی معرفی کند. کلینتون در اکتبر ۲۰۱۲ حاکمیت ایران را مقصر اصلی وضعیت اقتصادی ایران معرفی کرد و وعده داد که تحریم‌ها در صورت تغییر رویکرد ایران و در صورت همکاری ایران با غرب در موضوع هسته‌ای، خیلی زود ترمیم خواهند شد.
اگرچه کلینتون هدف اعلامی امریکا از تحریم‌های ایران که در قالب مواضع رسمی به صورت مستمر ابراز شده را تغییر محاسبات رهبران ایران اعلام کرد، اما با توجه به فشار‌های وارده بر مردم ایران بر اثر تحریم‌ها برخی از کارشناسان کاربرد طولانی‌مدت تحریم‌ها را روشی محتمل برای تغییر رژیم ایران می‌بینند.

امروز ترامپ هم با افزایش فشار‌ها و تحریم‌های بیشتر استراتژی مشابه دولت‌های پیشین امریکا را دنبال کرد، یعنی ایجاد مشکلات اقتصادی برای مردم ایران با این امید که به نافرمانی مدنی و فروپاشی از درون منجر شود.
سوزان مالونی پس از تحریم‌های امریکا علیه بانک مرکزی ایران و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در پاسخ به این اقدام امریکا در مورد چگونگی حرکت امریکا به سمت تغییر رژیم ایران می‌نویسد: تحریم‌های شدید امریکا نشان‌دهنده مرگ الگویی هستند که سیاستگذاری ایران را از زمان انقلاب ۱۹۷۹ هدایت کرده است؛ ترکیب فشار و تعامل. تصمیم به منع ارتباط با بانک مرکزی ایران باعث شده تاکتیک‌های امریکا و هدف بلندمدت آن (یک پایان مذاکره شده برای جاه‌طلبی‌های ایران) اساساً در تضاد قرار گیرند. در واقع امریکا نمی‌تواند امید داشته باشد با کشوری که تلاش می‌کند اقتصادش را مختل و نابود سازد، مذاکره کند. از آنجایی که تحریم‌های شدید اقتصاد ایران را نابود می‌کنند، مطمئناً ایران تشویق می‌شود تلاشش برای بازدارنده نهایی را مضاعف سازد، بنابراین پذیرش فشار بی‌انت‌ها توسط کاخ سفید به این معناست که وارد یک سیاست تغییر رژیم شده است.

صدا‌های نامربوط از درون ایران

با توجه به این راهبرد می‌توان به این مسئله پی برد که چرا در شرایط فعلی مقام معظم رهبری بر ضرورت راهبرد نه جنگ و نه مذاکره تأکید می‌کنند.
در حقیقت ترامپ اگر بتواند ایران را پای میز مذاکره آورده و فشار‌های فراوان اقتصادی بر مردم ایران وارد کند، عملاً تمام اعتبار ایران را به طور کامل از بین می‌برد. بر اساس همین نکته است که ترامپ شماره تلفن برای ارتباط با ایران اعلام می‌کند و مقامات امریکایی لحظه‌ای از کنار تلفن برای ارتباط با ایران کنار نمی‌روند!

در روز‌های اخیر هم اخباری از میانجیگری سفیر سوئیس برای ارتباط تهران و واشنگتن مطرح شده است. به طور حتم گزینه مطلوب برای ایران این است که عملاً نشان دهد تمام تهدیدات امریکا در حوزه نظامی بی‌اعتبار است، چه تهدید به جنگ و چه تحریم اقتصادی که هم اکنون در نهایت خود قرار دارد.
شاید مهم‌ترین دغدغه‌ای که در ایران در مقابل فشار فعلی ترامپ وجود دارد، برخی صدا‌ها باشد که سخن از تسلیم و آغاز مذاکره می‌گویند؛ صدا‌هایی که امریکایی‌ها را می‌تواند به ثمربخش بودن راهبرد خود امیدوار کند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار