کد خبر: 955444
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۴:۵۶
عدالت، حاصل و نقطه اعتدال همه فضایل است و از این بزنگاه است که آن دو دست به هم می‌دهند و راهنمای جویندگان اخلاقی در عرصه فردی و اجتماعی می‌شوند. در اندیشه سیاسی اسلام و روایات یکی از فضیلت‌های بنیادین، عدالت معرفی شده است که ریشه و اساس آن در اعتدال قوای نفس معرفی می‌شود.
سرویس اندیشه جوان آنلاین: متن زیر یادداشتی از سیدکاظم سیدباقری، مدیر و عضو هیئت‌علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی با موضوع «بررسی جایگاه عدالت در اخلاق سیاسی» است.

یکی از مباحث کلیدی در اخلاق سیاسی اسلامی عدالت است. ایمان به خدا و رسولش آنگاه که همراه با یقین و بدون شک باشد، ثمره عقل است که نهایت حکمت است. مجاهدت با مال، سخاوتمندی است که به اعتدال در قوه شهوت برمی‌گردد و مجاهده با نفس، شجاعت است که مربوط به نیروی غضب است به شرط به کارگیری عقل و حد اعتدال اندیشوران اخلاق و حکمای مسلمان، اعتدال نفس در این سه را عدالت می‌گویند.

عدالت، حاصل و نقطه اعتدال همه فضایل است و از این بزنگاه است که آن دو دست به هم می‌دهند و راهنمای جویندگان اخلاقی در عرصه فردی و اجتماعی می‌شوند. در اندیشه سیاسی اسلام و روایات یکی از فضیلت‌های بنیادین، عدالت معرفی شده است که ریشه و اساس آن در اعتدال قوای نفس معرفی می‌شود. عدل و اعتدال به هم گره می‌خورند و هر گاه که انسان در نیرو‌های جان خویش به اعتدال رسد و حق هر کدام از قوا را به شایستگی ادا کند، به عدالت رسیده است.
در میان اندیشوران مسلمان نیز عدالت در هسته مرکزی دیگر فضایل و در کنار اعتدال نشسته است و از آنجا که عدالت در نقطه مرکزی اعتدال است، برترین فضایل می‌باشد و به تنهایی دارای شرف برتر و مرتبه عالی است ‏ و عدالت حالتی برای نفس است که با آن، خشم و شهوت مدیریت می‌شوند و آن دو را بر مقتضای حکمت، حرکت می‌دهد و آن‌ها را در رها بودن یا سختگیری، بر اساس حکمت، ضابطه می‌بخشد.

ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه ذیل حکمت ۶۸ که فرمود: «لاَیرَی اَلْجَاهِل إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» می‌نویسد: عدالت، اخلاق‌میانه و متوسط است و صفتی پسندیده در میان دو امر نکوهیده (افراط و تفریط) است.
مرحوم علامه طباطبایی پس از بررسی اصول اخلاقی به این نکته اشاره می‌کند که جمع شدن فضایل در یک فرد او را به ملکه چهارمی به نام عدالت می‌رساند. وی می‌نویسد: «حد اعتدال در قوه شهوت، عفت نامیده می‌شود. حد اعتدال در قوه غضب شجاعت است و سوی افراط آن، بی‌باکی و تفریط آن، ترس است. حد اعتدال در قوه فکر، حکمت نام دارد که افراط آن جربزه نام دارد که دست‌اندازی فکر به هر سویی و افراط در فکر است و تفریط آن «بلادت» و کودنی است که از کار انداختن قوه فکر است. آنگاه که این ملکه‌ها در کسی جمع شد، ملکه چهارمی تولید می‌شود که را «عدالت» گویند و آن دادن هر صاحب حقی را حق خودش و قرار دادن هر چیز در جای خود است و دو جانب آن یا افراط است که «ظلم» نام دارد یا تفریط که «انظلام» و ظلم‌پذیری است و از هر اصلی، شاخه‌ها و فروعی برمی‌آید، مانند بخشندگی، قناعت، شکر، شکیبایی، شهامت، جرئت، حیا، غیرت، نصیحت، کرامت، تواضع و دیگر فروع که در کتب اخلاقی آمده است. کار علم اخلاق آن است که حد کمینه و بیشینه هر کدام از این موارد را بیان می‌کند.

اصل بحث در عدالت علم اخلاق، رسیدن به قوه اعتدال و دوری از افراط و تفریط است و عدالت، جامع و شامل همه فضایل و بزرگواری‌های دیگر است و به نحوی که عدالت با دیگر مکارم اخلاقی ملازم است، حال اگر این صفت پس از آراستگی جان به سه قوۀ حکمت، عفت و شجاعت باشد معلول تحلیل می‌گردد و اگر عدالت، خود موجب تعادل در سه قوه دیگر گردد، علت خواهد بود. پس با حاکمیت روح اعتدال، عدالت که دادن حق هر صاحب حق است، به دست می‌آید. عدالت اخلاقی، زمانی محقق می‌شود که حق هر یک از قوای نفس به اعتدال و میزان استحقاق و استعدادش داده شود.

فضیلت عدالت، وقتی که به عرصه اخلاق سیاسی وارد می‌شود، بزنگاهی دارد و آن، ریزش عدل از جان حاکم، کارگزار و ساختار اخلاقمند به جامعه و اعمال قدرت است که بر رفتار او، اعتدال را حاکم می‌کند. به بیان دیگر، در مکتب اسلام، این اصل، تنها در دیگران و عرصه اجرای قدرت، رصد نمی‌شود، چنین نیست کسی که خود، آراسته به عدالت نباشد، بتواند حقیقت عدالت را در جامعه عملی سازد. پس عدل در مفهوم اخلاقی و فردی آن، زیربنای همه عدالت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «کسی که به خود ظلم می‌کند، چگونه ممکن است در حق دیگران عدالت ورزد.»

لذا در اخلاق سیاسی از منظر اسلام، امری که آن را به شفافی از مکاتب رقیب و لیبرالیسم جدا می‌سازد، آن است که پس از آراستگی جان و نفس حاکم به عدل، نوبت به جامعه می‌رسد و چنین شخصی می‌تواند تدبیر امور خلق و قدرت کند و جامعه را به سوی فراگیری فضیلت‌های اخلاقی راهبری کند. با توجه به این راهبرد است که پیامبر گرامی اسلامی (ص) فرمود:
سَاعَهٌ مِنْ إِمَامٍ عَدْلٍ أَفْضَلُ‏ مِنْ‏ عِبَادَهِ سَبْعِینَ سَنَهً.
یک ساعت از پیشوایی که دادگر است، برتر از ۷۰ سال پرستش است.

در همین باور است که پیروزی به قیمت ستم بر دیگران یا حاکم کردن ستمکاران، ارزشی نداشته و خروج از مسیر عدالت تحلیل می‌گردد و هرگز هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند، هر چند هدفی مقدس باشد.
از منظر اخلاق سیاسی اسلامی، ظلم، مادر همه بدی‌ها و بدبختی‌هاست. پیام اکرم (ص) فرمود: «الظُّلمُ الأمُ الرَّذائلِ» [۹]، «ظلم»، اعم از فردی و اجتماعی است و غالباً هنگامی که به عرصه سیاسی وارد می‌شود، به همراه آن استبداد می‌آید و آن زمان که در جامعه‌ای استبداد حاکم شود، همه رذالت‌ها و پستی‌های اخلاقی دیگر نیز به دنبال آن می‌آید و جامعه از اعتدال خارج می‌شود. پس در آن جامعه کسی به احقاق حق خود، امید ندارد و افراد با چاپلوسی، تملق و انجام هر گونه رفتار ناعادلانه‌ای تلاش می‌کنند تا خود را به فرد خودکامه، نزدیک سازند. در این گونه جوامع، اولین گمشده، اخلاق است. عدالت، بنیاد فضیلت‌ها که نباشد، فرد، جامعه و سیاست، ساختار و کارگزار همه دچار فساد می‌شوند و ناشایستگی و ناپسندگی اخلاقی در جامعه حکمران می‌گردد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر