سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: پای نگارنده، دیشب پس از مدتها به سینما باز شد. برای دیدن فیلمی که بنابر آمار، کمترین میزان فروش را، آن هم در اکران نوروزی داشته است، فیلم غلامرضا تختی. بی توجهی عمومی نسبت به این فیلم، به رغم همه جنجالها و تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم چند ماهه اخیر، میتواند ناشی از دو چیز باشد:
اول: واکنش مردم به تخریب یک اسطوره و دوم: بیعلاقهگی آنان به اینگونه موضوعات و اقبال به طنزهای پوچ و دم دستی. به هر روی، این پدیده نشان داد که به رغم شلتاق فضای مجازی و همراهی نسبی رسانه ملی، جامعه به راه خود میرود واز این معرکه گیریها کاملا برکنار مانده است. اما نکات قابل ذکر درباره این فیلم دو ساعته، بدین قرار است:
۱- قهرمان فیلم به هیچ روی سمپاتیک نیست و به رغم لبخند دائمی وبی منطق و البته پول گذاشتن مداوم کف دست مردم کوچه وبازار، از برانگیختن علاقه مخاطب به خود ناتواناست.
۲- ریتم کند صحنهها وکش دادن بیش از حد برخی سکانس ها، خسته کننده است و به هیچ روی مخاطب را نمیگیرد.
۳- بدترین وجه فیلم، پژوهش تاریخی آن است که کاملا چنته خالی آن را نمایان کرده، چه اینکه:
۳.۱- اگر کسی حتی یک کتاب مجمل درباره تختی خوانده باشد، داستانهای فیلم برای او ملال آور مینماید، درحالی که فیلمنامه نویس میتوانست با استفاده از داستانهای کمتر گفته شده زندگی پهلوان، قدری مخاطب را به وجد آورد.
۳.۲- دیدار تختی به همراه عدهای با مصدق در احمدآباد وآن هم پس از بیست وهشت مرداد، از اطلاعات ویژه فیلمنامه نویس است! چه آنکه اولاً: مصدق پس از کودتا سه سال در سلطنت آباد زندانی بود و ثانیاً: پس از انتقال به احمد اباد نیز ممنوع الملاقات گشت!
۳.۳- به شهادت تاریخ، مصدق جز یک عکس نوشته کوتاه به مناسبت قهرمانی تختی، مکتوبی برای وی ارسال نداشته است. فیلمنامه نویس دوست داشته برخلاف دستخط زیبای مصدق، یک عکس نگاشته با خط خرچنگ قورباغه همراه با ذکری از "حصر خانه گی"از سوی مصدق برای تختی ارسال شود!
۳.۴- دیدار تختی با طالقانی و تبادل قرآن وانگشتر، در مسجد هدایت و یکی دوسال قبل از کنگره جبهه ملی انجام شده است. فیلمنامه نویس این دو را سر هم داده است، البته با تقدم دومی بر اولی!
۳.۵- فیلمنامه نویس به جای یک تحقیق دم دستی در به دست آوردن سخنرانی طالقانی در کنگره جبهه ملی دوم، ترجیح داده تلفیقی از سخنرانی وی در اولین نمازجمعه تهران ونیز احیای کاخ سعد آباد در سال هزار وسیصد وپنجاه وهشت را به جای آن قالب بزند!
و نهایتاً آنچه گفتیم، اشارت به اندکی از بسیار بود و خبطهای این روایت بیش از این موارد است...