کد خبر: 944065
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰
گفت‌وگو با تهیه‌کنندگان سینما درباره هزینه‌های تولید یک اثر سینمایی
آنچه که حساب‌وکتاب‌های سینمای ایران را مبهم کرده، چیزی است که با عنوان بخش خصوصی، خصوصا در سال‌های اخیر مطرح شده است. به‌طور متوسط فقط یک‌سوم از فروش فیلم‌ها در گیشه به جیب سرمایه‌گذار بر می‌گردد.

جوان آنلاین: شاید زودتر از اینها لازم بود که حساب و کتاب‌هایی جدی در مورد دخل‌وخرج سینمای ایران انجام شود و پیگیری نکات مبهمی که باقی می‌ماندند، تا روشن شدن تمام زوایا رها نشوند. اما حالا که بحث پولشویی و فرار مالیاتی و پوشش‌های فرهنگی برای فعالیت‌های نامشروع اقتصادی تا این حد درباره سینمای ایران بالا گرفته‌، لااقل این واضح است که وقت درنگ نیست و نمی‌شود ساده از کنار این چیزها گذشت. در پروژه‌های دولتی یا به‌طور کل پروژه‌هایی که توسط نهادهای بالادستی تهیه و تولید می‌شوند، ممکن است حیف‌ومیل‌های فراوانی صورت گرفته باشد یا در سپردن پروژه‌ها به کسانی که نه شایستگی لازم، بلکه روابطی قوی داشته‌اند، تخلفاتی شود. واضح است که این مسائل باید پیگیری شوند و طی سال‌های گذشته کم نبوده نقدهایی که به این نوع کارها وارد شده است. اما آنچه که حساب‌وکتاب‌های سینمای ایران را مبهم کرده، چیزی است که با عنوان بخش خصوصی، خصوصا در سال‌های اخیر مطرح شده است. به‌طور متوسط فقط یک‌سوم از فروش فیلم‌ها در گیشه به جیب سرمایه‌گذار بر می‌گردد.

در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با هفت نفر از تهیه‌کنندگان سینمای ایران، حداقل هزینه‌ها برای تولید یک فیلم سینمایی در ایران، با هنرپیشه‌های ارزانقیمت و دستمزدهای نرمال یا پایین، دو میلیارد تومان به دست آمد. به عبارتی هر فیلمی که زیر ۶میلیارد تومان بفروشد، ضرر کرده است. اما چند درصد از فیلم‌های سینمای ایران در طول سال حداقل ۶میلیارد تومان می‌فروشند؟ باید به این هم توجه کرد که اگر فیلمی با هزینه دو میلیارد تومان، ۶میلیارد تومان فروخته باشد، هنوز توجیه اقتصادی پیدا نکرده؛ چون هیچ سرمایه‌گذاری پول خودش را در پروژه‌ای قرار نمی‌دهد که بعد از یکی دو سال خواب سرمایه، نهایتا فقط اصل همان پول را برگرداند. پیچیدگی ماجرا از آن جهت بیشتر می‌شود که می‌توان به‌طور مطلق حکم داد که فیلم‌های دو میلیاردی سینمای ایران، لااقل در حال حاضر، به هیچ‌وجه ممکن نیست که پنج میلیارد تومان بفروشند. فیلم دو میلیاردی؛ یعنی فیلمی که هیچ ستاره‌ای نداشته است و در اکران هم سهم قابل توجهی نخواهد داشت. آثاری که طی یک سال در سینمای ایران پنج میلیارد یا کمتر فروخته‌اند هیچ‌کدام از این تیپ آثار ارزانقیمت نبوده‌اند. اگر موسسه یا نهادی دولتی و بالادستی از چنین آثاری حمایت کرده باشد، می‌شود گفت که برای تبلیغ یک ایده چنین هزینه‌هایی صورت گرفته و به عبارتی آن نهاد در سینما خرج کرده است، نه سرمایه‌گذاری؛ اما وقتی اثری مدعی تولید در بخش خصوصی باشد باید دخل‌وخرج اقتصادی‌اش جور در بیایند، در غیر این صورت لازم است که برای ابهام‌ها پاسخی پیدا شود. البته در مورد مسائلی که طرح شد، ذکر دو نکته لازم است؛ اول اینکه امکان دارد فیلم‌ها غیر از گیشه، از جاهای دیگر مثل فروش رایت سی‌دی‌ها به شبکه نمایش خانگی و شبکه‌های تلویزیونی هم درآمدی داشته باشند یا حمایت اسپانسرها بخشی از هزینه‌هایشان را جبران کنند اما آیا مخاطبان سوپر مارکتی فیلم‌های سینمایی، به یک فیلم بی‌ستاره چنان اقبالی نشان خواهند داد که اختلاف چند میلیاردی هزینه‌ها و درآمد گیشه را جبران کند یا آیا اسپانسرها روی یک فیلم بی‌ستاره چنان سرمایه‌گذاری تبلیغاتی چشمگیری خواهند داشت؟ نکته دوم به فهرست‌هایی بر می‌گردد که بنیاد سینمایی فارابی در سال‌های گذشته از فیلم‌هایی که به آنها کمک‌هزینه یا تسهیلات اعطا کرده بود، منتشر کرده است.

در این فهرست‌ها نام اکثر کسانی که ادعای استقلال و تولید مطلق و صفرتاصدی آثارشان در بخش خصوصی را داشته‌اند هم به چشم می‌خورد. اما با لحاظ کردن این نکات هم همچنان نمی‌شود از نبود یک منطق مالی شفاف درباره آثار بخش خصوصی سینمای ایران صرف نظر کرد.

 یک گفت‌وگوی پرحاشیه

تماس‌های «فرهیختگان» با ۱۰ نفر از تهیه‌کنندگان که صرفا برای به دست آوردن آمار از هزینه‌های تولید فیلم در سینمای ایران انجام گرفته بود، لااقل در سه مورد به حاشیه کشیده شد چند نفر از تهیه‌کننده‌ها از اینکه ما اساسا به مساله پولشویی در سینمای ایران می‌پردازیم به‌شدت عصبانی بودند و حرف‌هایی درباره عوامل روزنامه زدند که به هیچ‌وجه زیبا نبود. البته تعداد بیشتری از کسانی که با آنها تماس گرفته شد، پاسخ‌های مناسبی دادند و این بخش هم به دلیل گلایه‌هایی که این افراد از وضع مبهم مالی سینمای ایران در سال‌های اخیر داشتند، بی‌حاشیه برگزار نشد. جالب اینجاست که 10 نفری که با آنها صحبت شد، با فرض اینکه از حواشی مالی سینمای ایران در این سال‌ها دور هستند، انتخاب شده بودند؛ اما از بین افراد همین فهرست 10 ‌نفره هم سه نفر برخورد نامناسبی با موضوع داشتند.

تهیه‌کنندگانی که ما را همراهی کردند و پاسخ‌مان را دادند، جدا از بحث مصاحبه، حرف‌های دیگری هم زدند که قابل توجه بود. در این گفت‌وگوها نام دو فیلم مطرح شد که بالای ۱۰میلیارد تومان هزینه داشته‌اند. یکی «متری شش‌ونیم» سعید روستایی که در جشنواره فیلم فجر امسال هم حضور دارد و دیگری «ما همه باهم هستیم» اثر کمال تبریزی. سرمایه‌گذار فیلم روستایی، محمدصادق رنجکشان است که در سال گذشته هزینه‌های سرسام‌آوری در تئاتر و سینمای ایران کرده و سرمایه‌گذار فیلم تبریزی هم بنا به ادعای برخی رسانه‌ها که می‌گویند به شرط محفوظ بودن نام چند کارگردان سینمای ایران، از آنها هویت سرمایه‌گذار این فیلم را استعلام کرده‌اند، فردی است به نام سجاد علیجانی که پیش‌تر در ایران به خرید و فروش بیت‌کوین اشتغال داشته است. از یک تهیه‌کننده پرسیدیم چطور هزینه فیلم سعید روستایی سر از ۱۱میلیارد تومان درآورد و او پاسخ داد وقتی فیلمبرداری را پنج ماه طول بدهند، اگر شما به عوامل در این پنج ماه فقط نان و پنیر هم بدهید کلی هزینه‌اش می‌شود. زمان نرمال برای فیلمبرداری در سینمای ایران یک ماه است، مگر اینکه پول بی‌حساب‌وکتاب در کار باشد و کسی فرصت داشته باشد که با حرفه‌ای‌ترین عوامل پشت دوربین، پنج ماه آزمون و خطا کند.

اینجاست که معلوم می‌شود چه کسی واقعا در کارگردانی توانمندی و استعداد دارد و چه کسی آنقدر پول در گلوی یک پروژه ریخته که بالاخره نتیجه را چشمگیر از آب در بیاورد. یکی از تهیه‌کننده‌ها می‌گفت وقتی کسب 10، 12میلیارد خرج فیلمی می‌کند، حتما به آب کُر وصل است و دیگری می‌گفت این جور فیلم‌ها پشت بودجه‌شان باز است. این تهیه‌کنندگان با قاطعیت می‌گفتند که با توجه به ظرفیت‌های اکران و توزیع خانگی در سینمای ایران، محال است که بشود چنین پروژه‌هایی را به سوددهی اقتصادی رساند. تهیه‌کننده‌ای می‌گفت که هزینه فیلمسازی در ایران با محاسبه عوامل و تجهیزات پشت دوربین، درنهایت تا یک میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان است و باقی آن به دستمزد بازیگران بر می‌گردد. عمده کسانی که «فرهیختگان» در این خصوص با آنها صحبت کرد، می‌گفتند  دستمزدهای نجومی بازیگران در چند سال اخیر بوده که تا این حد بالا رفته و از طرفی بازار سینما را بین مشتری‌هایش کم‌رونق کرده و از طرف دیگر هزینه تولید فیلم‌ها را بالا برده است. لازم است چند فاکتور که از لابه‌لای صحبت‌های تهیه‌کنندگان بیرون آمد و امکان گنجاندن آنها در این جدول نبود هم مورد توجه قرار بگیرد. اول اینکه سوال‌ها در مورد سقف هزینه تولید فیلم‌ها در سینمای ایران مربوط به فیلم‌های شهری می‌شد، نه آثار تاریخی و جنگی که هزینه‌های اضافی دارند.

فاکتور دوم به فیلم‌های لوباجت و تجربی مربوط می‌شود که ممکن است در حدود ۵۰۰ میلیون تومان خرج داشته باشند. این آثار دو، سه سال پیش با ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان هم ساخته می‌شدند و در کل آنها را نمی‌شود جزء فیلم‌های حرفه‌ای قرارداد. فاکتور سوم به متوسط هزینه تولید فیلم در سینمای ایران بر می‌گردد. در جدول فوق کف و سقف هزینه‌ها آمده اما هزینه‌های نرمال، چنان که تعدادی از تهیه‌کنندگان اشاره کردند، بین سه تا پنج میلیون تومان است. جدول دیگری که مشاهده می‌کنید مربوط به فیلم‌هایی است که در سال گذشته بالای ۶میلیارد تومان فروش گیشه‌ای داشتند و غیر از این آثار، باقی فیلم‌ها لااقل در گیشه به لحاظ اقتصادی صرفه‌ای برای تولیدشان توجیه نمی‌کنند. البته بین آثاری که بالای ۶میلیارد تومان فروش داشته‌اند هم راجع‌به بسیاری از آنها ابهاماتی وجود دارد و در ضمن گران‌نمایی آمار فروش فیلم‌ها هم مورد دیگری است که شیوع آن در سینمای ایران بارها حاشیه‌ساز شده است.

 

اسامی فیلم‌هایی که در سال 97 فروش‌شان در سالن‌های سینمایی کمتر از 5میلیارد تومان بوده است. این فیلم‌ها از نوبت اکران خارج شدند. برای این فیلم‌ها هیچ آمار فروش و منبع درآمد دیگری ازجمله فروش در شبکه نمایش خانگی یا فروش امتیاز به شبکه‌های تلویزیونی اعلام نشده است.
 

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار