نقش خود را فراموش کرده و به بیراهه زدیم، آن هم در حالی که مدعی هستیم آنچه امروز تیم ملی برای کسب موفقیت به آن نیازمند است آرامش است برای تمرکز کردن روی هدفی که دارد. بارها بابت همین مسئله مهم، کیروش را به باد انتقاد گرفتهایم که موقعیتشناس نیست و نمیداند کدام حرف را کجا بر زبان آورد، اما فرق ما با او که نقدش میکنیم، چیست وقتی خود نیز پا جای پای او گذاشتهایم!
اینبار انتظارمان کمتر از قهرمانی نیست. بعد از هر برد نیز به جای خوشحالی از موفقیت به دست آمده با قیافهای حق بهجانب به نتیجه رقم خورده، نگریسته و با غرور میگوییم، یعنی این تیم را هم قرار بود، نبریم و شروع میکنیم به تعریف و تمجید از تکموقعیتهای حریف و کماهمیت جلوه دادن موفقیت به دست آمده! زمانی هم که بازی به لحاظ کیفی هیچ جایی برای انتقاد ندارد، زوم میکنیم روی عملکرد فردی بازیکنان و آنها را سیبل میکنیم.
انتقاد از مرد پرتغالی تیم ملی توجیههای زیادی داشت. کیروش خود بهانه میداد دست منتقدان، اما بازیکنان تیم ملی را با کدام منطق به باد انتقادهای مغرضانه میگیریم، آن هم وقتی که در کوران مسابقات هستیم و گام به گام به بازیهای سختتر وحساستر نزدیک میشویم.
میگوییم تا فینال هیچ حریف دست و پاگیری را پیشرو نداریم. با این تفکر، نه فقط حریفان را کوچک شمرده و با غرور و بیاحترامی از کنار آنها میگذریم که تلاش بازیکنان خودی را نیز هیچ میشماریم و توقع داریم که هیچ دلخوری و ناراحتی هم پیش نیاید که اگر غیر از این باشد، بازیکنان از جای خود درآمده و از کسی که منظور مستقیممان به سرمربی تیم است، خط گرفتهاند.
حریف تیم ملی در جام ملتهای آسیا برای کسب عنوان قهرمانی خود ما هستیم. هر اندازه هم که تلخ باشد، اما این عین واقعیت است که حریف اصلی تیم ملی خود ما هستیم. ما که با توجیه و استدلالهای فراوان سرمربی تیم ملی را زیر سؤال میبریم که دارد با رفتارها و حرفهایش برای تیم حاشیهسازی میکند، اما خود نیز همان رفتار اشتباه را البته به شکلی دیگر انجام میدهیم، با این تفاوت که برای حاشیهسازیهای خود دلیل و برهان میآوریم.
آزمون و طارمی بدون شک دو مهاجم اصلی تیم ملی فوتبال ایران هستند که نه فقط در جام جهانی که تا اینجای رقابتهای جام ملتهای آسیا خوش درخشیده و نقشی پررنگ در موفقیتهای تیم ملی داشتند. با وجود این، همان نگاه نادرستی که به خاطر اختلاف سلیقه با سرمربی تیم ملی داریم، باعث شده تا امروز آنها را چنان غیرمنصفانه مورد انتقاد قرار دهیم و تخریب کنیم که گویی از لشکریان حریف مقابل هستیم، نه خودی که تمام تلاشش باید حفظ آرامش تیم برای گام برداشتن در مسیر موفقیت باشد، چراکه تفکرات ما با نظر تکنیکی سرمربی تیم نمیخواند و چشممان جای واقعیت تنها آن چیزی را میبیند که میخواهیم. برای همین است که تلاش طارمی و سردار آزمون را نادیده گرفتیم و شروع کردیم به شمارش موقعیتهایی که در یک بازی از دست دادهاند، آن هم در حالی که بازی را با موفقیت به پایان بردهایم و حالا به جای نبش قبر بیمورد باید در پی فراهم کردن شرایط برای بازی بعدی باشیم.
اما به راحتی رسالت خود را فراموش کرده و چسبیدهایم به اینکه چرا فلان بازیکن گفته که انتقادها برایش اهمیتی ندارد و اجازه نمیدهد این مسائل تأثیری در روند بازی آنها در تیم داشته باشد و دیگر مابقی ماجرا را نمیشنویم که تکتک نفرات تیم ملی با صدایی رسا فریاد میزنند که این بردها حق مردم و ملت است و تمام تلاششان نشاندن لبخند شادی روی لبان مردم است.
تأکید میکنیم که تصفیه حسابهای شخصی کیروش با آقایان باید بماند برای بعد از جام ملتها که پرداختن به آن به معنای حاشیهسازی برای تیم ملی است و دور کردن آن از مسیر موفقیت، اما خود با وجود تمام این موعظههایی که داریم بر طبل رسوایی میکوبیم و کاری را میکنیم که نباید، آن هم دانسته و فقط از اینرو که برای اشتباهات خود وکیلمدافع هستیم و برای اشتباهات دیگران (کیروش و شاگردانش) قاضی. اما این ره به ترکستان است و دود این لجبازیهای مغرضانه به چشم تیم ملی و ملت میرود. آیا فردا که تیم ملی ضربه این قرضورزیها را بخورد وجدانمان با انداختن توپ به زمین دیگری راحت خواهد بود، اگر نقشی پررنگ در عدم موفقیت احتمالی تیم ملی داشته باشیم؟!