به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مردی به اداره پلیس رفت و از سرقت وسایل خانهاش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: همراه خانوادهام به مسافرت رفته بودم تا اینکه ساعتی قبل برگشتیم. وقتی وارد خانهمان شدیم با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. تمام وسایل به همریخته بود که حکایت از این داشت سارق یا سارقانی به خانهمان دستبرد زدهاند. پس از بررسی خانه متوجه شدم سارق تمامی طلاها و پولها و وسایل قیمتی کوچک را سرقت کرده است. با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارق یا سارقان ادامه داشت مأموران با شکایتهای مشابه دیگری روبهرو شدند که نشان میداد سارق یا سارقان به خانههایی که صاحب آن به مسافرت یا به مهمانی رفتهاند دستبرد زده و طلا و پولهای آنها را سرقت کردهاند.
بدین ترتیب مأموران بررسیهای تخصصی خود را آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل در جریان سرقت خانه دیگری قرار گرفتند که پس از بررسی دوربینهای مداربسته آن به ردپای سارق حرفهای و سابقه داری به نام حبیب رسیدند. مأموران در بررسی بعدی دریافتند حبیب چند ماه قبل از زندان آزاد شده و دوباره سرقتهای سریالی خود را از منازل آغاز کرده است. پس از این مأموران راهی مخفیگاه سارق سابقهدار شدند و وی را دستگیر کردند. متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کرد و دختر جوانی به نام رعنا را به عنوان فروشنده طلاهای سرقتی به مأموران معرفی کرد. مأموران در ادامه رعنا را شناسایی و بازداشت کردند. دو متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای ناحیه ۳۴منتقل شدند و پس از بازجویی برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.
گفتوگو با سارق سابقه دار
خودت را معرفی کن؟
حبیب هستم ۲۶ ساله.
چند بار سابقه سرقت داری؟
سه بار تا الان به اتهام سرقت منزل دستگیر شده و به زندان رفتهام.
چه زمانی آزاد شدی؟
اوایل خردادماه حبسم تمام شد و آزاد شدم ودوباره شروع به سرقت کردم.
چرا؟
بیکار بودم و از طرفی هم سرقت درآمد خوبی داشت. چون الان مردم همه طلاها و پولهایشان را در خانه نگهداری میکنند و من هم فقط طلا و پول سرقت میکردم.
طلاها را چطوری میفروختی؟
پس از سرقت در خیابانها یا در اینستاگرام و تلگرام با دختران جوان به بهانه ازدواج ارتباط بر قرار میکردم و بعد از اینکه اعتماد آنها را جلب میکردم طلاهای سرقتی را به بهانههای مختلف از طریق آنها میفروختم و آخرین بار هم با رعنا دوست شدم و او طلاهای سرقتی مرا میفروخت که دستگیر شد.
چند تا شاکی داری؟
در این مدت به ۱۵خانه دستبرد زدم.
گفتوگو با همدست متهم خودت را معرفی کن؟
رعنا هستم ۲۵ ساله.
شاغلی؟
بله، پرستار هستم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
به اتهام فروش طلاهای سرقتی.
شما که پرستاری چرا همدست سارق حرفهای شدی؟
من خبر نداشتم او سارق است.
چطور با او آشنا شدی؟
از طریق اینستاگرام با او آشنا شدم. او خودش را کامران به من معرفی کرد و گفت: مهندس است و در شرکتی کار میکند و وضع مالی خوبی دارد. پس از چند روز به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم که دنبال خواستگار بودم قبول کردم. او همیشه با سر و وضع مرتبی با خودروی پژو۲۰۶ به دنبال من میآمد و درباره زندگی آیندهمان با هم حرف بزنیم. حتی چند بار مرا به رستورانهای مجلل و گرانقیمت شام و ناهار دعوت کرد و بهرحال مرا فریب داد.
چه شد که شما طلاهای او را میفروختی؟
او گفت که مادرش میخواهد برای خواهرش که در شهرستان است خانه بخرد و ادعا کرد مادرش بیمار است و از من خواست طلاهای او را بفروشم و او پولش را برای خواهرش در شهرستان بفرستد. من دوبار برای او طلا فروختم. یک بار ۳۰میلیون تومان، بار دوم ۱۲میلیون تومان. قرار بود دوباره برای او طلا بفروشم که دستگیر شدم.
حرف آخر؟
آبرویم پیش خانوادهام رفت. با اینکه تحصیلکرده هستم، اما فریب یک سارق حرفهای را خوردم و زندگیام را خراب کردم.