کد خبر: 942552
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۰۰:۲۷
محمد بابایی
همزمان که جنگ سوریه به مراحل پایانی خود نزدیک می‌شود و دمشق با سرعت بالایی در حال بازیابی سرزمینی و دیپلماتیک خود است، این سؤال طبیعتاً هر روز با صدای بلندتری در میان ایرانیان شنیده می‌شود، آن‌ها به عنوان پیشتازان جنگ در مرحله بازسازی چه نقشی خواهند داشت؟
برای اینکه به سؤال ایرانیان پاسخی درست بدهیم ابتدا لازم است بدانیم با چه تهدید‌ها و فرصت‌هایی مواجه هستیم تا بتوانیم چشم‌اندازی منطقی از بازسازی سوریه داشته باشیم. اوایل مهر ۱۳۹۵ زمانی که تهران مسکو را متقاعد کرد تا مستقیم وارد جنگ سوریه شود پروژه غرب در شامات شکست استراتژیکی را متحمل شد و از آن زمان بود که گمانه‌زنی‌ها درباره بازسازی سوریه شکل گرفت و حالا با خروج نیرو‌های امریکایی بیش از هر زمانی به مهم‌ترین بحث سوریه پس از جنگ تبدیل می‌شود. ۲۰۰ الی ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه‌ای است که نهادی بین‌المللی برای بازسازی سوریه برآورد می‌کند. این پول‌ها چگونه تأمین و سپس توزیع خواهد شد مهم‌ترین سوال‌هایی هستند که مطرح می‌شوند.
روی زمین در یک طرف دمشق، تهران و مسکو قرار دارند که فاتح میدان هستند، اما پول لازم را برای بازسازی سوریه ندارند و در طرف دیگر غرب به رهبری امریکا و متحدان منطقه‌ای آن قرار دارند که شکست خورده‌اند، ولی با آگاهی از نقطه ضعف فاتحان به دنبال این هستند تا ثروت خود را به عنوان اهرمی مؤثر استفاده کنند تا بتوانند حداقل به بخشی از خواسته‌های خود در سوریه دست یابند، هرچند جبهه آن‌ها فاقد انسجام است و شکاف‌ها و نقاط ضعف زیادی دارند.
واشنگتن با نفوذ لابی‌های اسرائیلی به دنبال آن است از طریق تحریم‌ها و کارشکنی‌ها سوریه را ضعیف و فقیر نگاه دارد تا پیروزی را بر کام فاتحان تلخ کند. اما دولت‌های اروپایی درباره آوارگان به شدت آسیب‌پذیر هستند و به نظر می‌رسد دولت بشار اسد «استراتژی صبر» را در پیش گرفته و مطمئن است اروپایی‌ها برای حل بحران آوارگان مجبور خواهند شد پول بدهند.
برداشت مراکز تصمیم‌گیری اروپایی نیز به نظر می‌رسد این است که اساساً اسد به دلایلی از جمله «تغییرات جمعیتی» علاقه‌ای به بازگشت آوارگان نشان نمی‌دهد. دمشق در این باره سکوت کرده، اما مسکو بار‌ها تأکید کرده اروپایی‌ها یا باید به بازسازی سوریه کمک کنند یا با وضعیت آوارگان کنار بیایند. به نظر نمی‌رسد زمان به نفع اروپا باشد به‌ویژه اینکه یکی از دلایل آشوب‌های خیابانی آوارگان عنوان می‌شود و منجر به ایجاد شکاف‌های سیاسی در میان کشور‌های اروپایی شده و بدتر اینکه در واشنگتن شخصی غیرقابل پیش‌بینی سرکار است و حاضر است به راحتی متحدان اروپایی را تنها بگذارد. شاید به همین دلایل بود که وزارت خارجه ایتالیا رسماً اعلام کرده بازگشایی سفارت خود در رم بررسی می‌کند.
کشور‌های عربی وضعیت متفاوتی دارند و روند دیپلماتیکی که در جهان عرب ایجاد شده نهایتاً غرب را نیز با خود به همراه خواهد برد. امارات پس از ۹ ماه دیپلماسی پنهان سرانجام سفارت خود را در دمشق مجدداً باز کرد، کویت، بحرین، عربستان در راه هستند. منابع آگاه در غرب می‌گویند بازگشایی سفارت امارات تنها قله یخی از برنامه‌های این کشور است و ابوظبی برنامه گسترده‌ای برای بازسازی سوریه در نظر گرفته است. نگارنده پیش‌تر در یادداشتی آورده‌ام که به رغم نگاه ضدایرانی بعضی از این شیوخ ثروتمند عربی فرصتی برای تهران می‌تواند باشد. مهم‌ترین نگرانی درباره ابوظبی ارتباطات اسرائیلی آن است، اما امارات همانند خیلی از همتایان خود در حاشیه خلیج فارس هزینه زیادی را به ایرانی‌ها در شامات تحمیل کرده و حالا باید با کیاست، غرامت این هزینه‌ها را از آن‌ها گرفت.
هرچند وضعیت سیاسی سوریه هنوز کاملاً تثبیت نشده و با توجه به پیچیدگی جنگ سوریه شاید زود باشد درباره بازسازی حرف زد، اما آنچه مشخص است «محور مقاومت» رهبری صلح و امنیت را در منطقه به دست گرفته و به رغم پیچ‌ها و مراحل خطرناکی که گذرانده و پیش رو دارد با اطمینان به پیش می‌تازد و به نظر نمی‌رسد هیچ قدرتی نیز توان خارج کردن آن را داشته باشد. کشور‌های عربی و اروپایی با تمکین به این واقعیت یکی پس از دیگری البته هر کدام با انگیزه‌های متفاوتی سفارت‌های خود را باز و کیسه‌ها را شل می‌کنند. بماند که خود سوریه از پتانسیل‌های بالای اقتصادی از جمله در حوزه گردشگری، کشاروزی، معدنی و تجارت بین المللی برخوردار است. در واقع روند تحولات حاکی از آن است که سوریه خواهد توانست بخش مهمی از نیاز‌های خود را برای بازسازی به دست بیاورد و این کشور بنابر گزارش اکونومیست در سال جدید میلادی بیشترین رشد اقتصادی را در جهان خواهد داشت؛ بنابراین ما از یک طرف با بازار بزرگی مواجه هستیم که قرار است با سرعت بالا شکوفا شود و از طرف دیگر با ایرانیانی مواجه هستیم که نقش حیاتی در این جنگ پیچیده تاریخ ایفا کرده‌اند و بیش از همه لایق حضور در این بازار هستند. متأسفانه نگاهی نزدیک به فعالیت و همکاری اقتصای دو‌جانبه ایران و سوریه نشان می‌دهد این بخش از روابط علناً در حد صفر قرار دارد، این در حالی است که روابط سیاسی و امنیتی دو کشور در طول ۴۰ سال گذشته بی نظیر بوده است.
«نوکارکردگرایان» در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل می‌گویند نمی‌شود روابط خوب امنیتی و سیاسی را به حوزه اقتصادی تسری داد، اما می‌توان روابط خوب اقتصادی را به حوزه امنیتی و سیاسی تسری داد. ایرانیان برای حضور حداکثری و بهینه در بازار سوریه نه تنها باید فرضیه نوکارکردگرایان را به چالش بکشند بلکه همانطور که یکی پس از دیگری سنگر‌های نظامی را فتح کردند باید سنگر‌های اقتصادی را نیز فتح کنند وگرنه کارشان ناقص می‌ماند و هیچ تضمینی وجود ندارد که پیروزی‌شان دوام پایدار داشته باشد.
فرماندهی این جبهه اسفند سال گذشته (۱۳۹۶) به حسن دانایی‌فر، رئیس «ستاد توسعه روابط اقتصادی با عراق و سوریه» واگذار شده است. آیا او و تیمش خواهند توانست زمینه‌ها و شرایطی فراهم آورند تا ایرانیان بازار بزرگ شام را فتح کنند؟ هنوز از شروع کار آن‌ها یک سال نگذشته و شاید فقط باید منتظر زمان ماند تا به پاسخ این سؤال رسید، اما باید گفت: «ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق و سوریه» به صورت خاص و ایرانیان به صورت عام هیچ گزینه‌ای ندارند در دوره جنگ اقتصادی مرحله بازسازی در عراق و شام را به فرصتی برای گردش اقتصاد کشور تبدیل کنند. حتی این ظرفیت وجود دارد تا هدف را فراتر گرفت و انتظار داشت از دل ویرانی‌های شام نظم جدید اقتصادی همگام با نظم امنیتی و سیاسی تعریف کرد.
درست همانطور که اراده‌ها نتیجه جنگ سوریه را تعیین کردند نه امکانات، در مرحله بازسازی نیز این اراده‌ها هستند که نقش ایرانیان را در بازار بزرگ تعیین خواهند کرد کما اینکه مزیت‌های ایران در این دوره شاید با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نباشد. رئیس ستاد توسعه روابط اقتصادی با عراق و سوریه که اتفاقاً خود اقتصاد خوانده و با بازار بزرگ شده در گفت‌وگو با نگارنده بر عزم و اراده جدی ستاد برای فراهم کردن شرایط و زمینه مناسب جهت حضور قدرتمند اقتصادی ایران در مرحله بازسازی تأکید کرد. به نظر می‌رسد نقطه قوت ستاد روابط اقتصادی تنیده و گسترده با عراق است جایی که دانایی‌فر آن را «یار غار» خود تعریف می‌کند که ۲۰ سال از عمر خود را در آن گذرانده که شش سال به عنوان سفیر بوده است. سفر اخیر محمد جواد ظریف وزیر خارجه و استقبال گرم تجار و بخش خصوصی عراق بدون اعتنا به تهدید‌های امریکا دقیقاً اهمیت این مسئله را نشان می‌دهد. شناخت گسترده و ارتباط قوی در عراق می‌تواند سکوی پرتاب به سوریه باشد و این جز با اتصال زمینی ایران و سوریه از مسیر عراق، میسر نخواهد شد. در واقع این مسیر که رسانه‌های غربی از آن با نیت فرقه‌گرایانه «کریدور ایرانی» یا «هلال شیعی» نام می‌برند و امریکایی‌ها با استقرار نیرو در گذرگاه مرزی التنف امید دارند آن را قطع کنند، اما واقعیت این است که این مسیر از راه نظامی محقق شده و این وظیفه حاکمیت است با استفاده از تمامی عناصر قدرت ملی این مسیر‌های زمینی را برای تجارت و روابط اقتصادی امن کند و استراتژی مدون برای فراهم آوردن زمینه‌های پایدار و حداکثری بخش خصوصی در بازار بکر و شکوفای سوریه فراهم آورند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار