سرویس بینالملل جوان آنلاین: با گذشت حدود سه هفته از اعلام تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از سوریه این موضوع همچنان در کانون توجه و تحلیل رسانهها قرار دارد و هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد و در آخرین فاز توافق غیرمشروع امریکا و ترکیه برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه به یکی از موضوعات بحثانگیز تبدیل شده است.
تصمیم ترامپ از حرف تا عمل
از زمان اعلام تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی، تحولاتی قابل توجه در این عرصه رخ داده است. از تصمیم اولیه ترامپ چنین برمیآمد که گویی خروج نیروها بهزودی صورت خواهد گرفت. اما هرچه زمان گذشت بر مدت زمان خروج افزود شد و به موازات ان ابهامات نیز بیشتر شد. ابتدا از خروج نیروها ظرف یک ماه سخن به میان آمد سپس این مدت به چهار ماه افزایش یافت و درنهایت ترامپ جدول زمانی را حذف کرد، اما بر جدیت تصمیم خود تأکید کرد. بررسیهای میدانی نیز نشان میدهد که امریکا حدود ۳۰۰ نیرو را خارج کرده و بلافاصله به همان تعداد نیرو جایگزین کرده و در عمل چیزی که اتفاق افتاده نه خروج نیرو بلکه جابهجایی نیروهای قدیمی با نیروهای تازهنفس بوده است. حال سؤال این است که آیا این جابهجایی از قبل مدنظر بوده و درواقع اظهارات ترامپ برای خروج نیروها روتوش و سرپوشی برای این جابهجایی بوده یا اینکه برعکس جایگزینی نیروهای جدید و تازهنفس در نتیجه فشارهای وارده بر ترامپ صورت گرفته است.
طیف مختلفی از واکنشها
تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از سوریه با طیف مختلفی از واکنشها مواجه شد. برخیها به صراحت با آن مخالفت کردند و علت آن را بیاعتمادی متحدان به امریکا ذکر کردند. برخی دیگر مانند روسیه در قبال امکان عملی شدن تصمیم ترامپ تردید کردند و آن را بعید دانستند و برخی دیگر نیز مانند رژیم صهیونیستی در ظاهر با آن موافقت کردند، اما در باطن عوامل نفوذی خود را در داخل دولت ترامپ علیه آن بسیج کردند. تحرکاتی که جان بولتون مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو وزیر امور خارجه بلافاصله بعد از اعلام تصمیم ترامپ به خروج نیروها به راه انداختند کاملاً از مخالفت باطنی این رژیم پرده برمیداشت.
پمپئو و بولتون کاسه داغتر از آش
بلافاصله بعد از اعلام تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه، مایک پمپئو از فرصت مراسم تحلیف رئیسجمهور راستگرای برزیل استفاده کرد و در حاشیه این مراسم با نتانیاهو دیدار کرد. وی در این دیدار با توسل به پروژه ایرانهراسی کوشید از نتانیاهو دلجویی کند و این اطمینان را به وی دهد که مقابله با ایران همچنان در اولویت برنامههای دولت ترامپ قرار دارد. وی بعد از این دیدار سفر خود را به ۹ کشور عربی آغاز کرد و با وجود اینکه این سفر نیمهتمام ماند، اما در جریان آن کوشید پروژه ایرانهراسی را احیا کند. وی به همین منظور در قاهره سخنرانی کرد که البته برخلاف تصور وی با استقبال افکار عمومی جهان عرب مواجه نشد و در عین حال از برگزاری کنفرانسی در لهستان خبر داد. به نظر میرسد پمپئو به نمایندگی از راستگرایان امریکایی و صهیونیستی در تلاش است فضای ناشی از اعلام خروج نیروهای امریکایی از سوریه را به گونهای هدایت و مدیریت کند که با تمسک و تمرکز بر پروژه ایرانهراسی کشورهای عربی را بیش از پیش به رژیم صهیونیستی نزدیک کند و زمینه همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی را نیز میان آنها فراهم کند و از دیگر سو با نزدیکی به اروپای شرقی که از آن به اروپای جوان یاد میکنند از آنها در کنار پروژه برگزیت برای سرعت بخشیدن به فروپاشی اتحادیه اروپا استفاده کند که با نقشآفرینی اروپای غربی شکل گرفته است، اما اکنون راستگرایان امریکایی آنها را اروپای پیر خطاب میکنند. همچنین آنها در تلاشند از ظرفیت اروپای شرقی برای مقابله با روسیه استفاده کنند. بر این اساس مشخص میشود اهدافی که امریکا در فضای ناشی از اعلام به ظاهر خروج نیروها از سوریه دنبال میکند به مراتب فراتر از منطقه و مقابله با ایران است و درواقع به نام مقابله با ایران میخواهد اقتدار و هژمونی رقبای بینالمللی خود مانند روسیه و اتحادیه اروپا را به چالش بکشد. در این میان هرچند مأموریت جان بولتون از برخی جهات با مأموریت مایک پمپئو همپوشانی دارد، اما از برخی جهات در مقایسه با آن تخصصیتر بوده است. وی سفر خود را به روال معمول از فلسطین اشغالی شروع کرد تا از کم و کیف دیدگاهها و ملاحظات آنها با واگذاری مسئولیت پرکردن خلأ ناشی از خروج نیروهای امریکایی به ترکیه مطلع شود و آنها را در دیدار با مقامات ترکیه در میان بگذارد. در این راستا وی قبل از ورود به ترکیه خروج نیروهای امریکایی را به دریافت ضمانت از ترکیه برای تأمین امنیت گروههای مسلح کرد وابسته به امریکا مشروط کرد و از این گروهها که ترکیه از آنها به تروریست یاد میکند به عنوان متحدان امریکا یاد کرد. همین مسئله با خشم و اعتراض مقامات ترکیه مواجه شد و جان بولتون بدون آنکه موفق به دیدار با اردوغان شود آنکارا را ترک کرد و لذا مأموریت وی در این سفر ناتمام ماند.
سیاست چماق و هویج ترامپ در قبال ترکیه
بعد از آنکه بولتون با دست خالی از آنکارا بازگشت این احتمال داده میشد که وی با توجه به نفوذی که بر ترامپ دارد وی را بار دیگر علیه ترکیه تحریک خواهد کرد. این احتمال طولی نکشید که به وقوع پیوست و ترامپ در یکی دیگر از توییتهای جنجالی خود به ویرانی اقتصاد ترکیه در صورت کشتار کردهای مسلح وابسته به امریکا تهدید کرد. این اظهارات هرچند با مخالفت گسترده مقامات ترکیه مواجه شد، اما اردوغان به این تهدید پاسخ نداد و درنهایت دو طرف بار دیگر از در آشتی وارد شدند. این بار ترامپ یک آبنبات جدید برای ترکیه در نظر گرفت که به نظر میرسد تاریخ مصرف آن گذشته است و لذا میتواند به مسمومیت ترکیه بینجامد. این آبنبات چیزی نیست جز ایجاد منطقه به اصطلاح امن در شمال سوریه. هرچند در گذشته دنبال این طرح بود و برخی از کشورهای غربی هم در آن زمان از آن حمایت میکردند، اما در آن مقطع برخی از مردم سوریه از مناطق درگیر به سمت ترکیه میگریختند و لذا این کشور با استناد به این حجم گسترده از آوارگان لزوم ایجاد چنین منطقهای را مطرح میکرد و برخی از کشورهای غربی نیز از ترس اینکه آوارگان به سمت آنها گسیل نشوند با این درخواست مخالفت نمیکردند، اما اکنون با توجه به اینکه سوریه با بحران آوارگان مواجه نیست و خیلی از آوارگان بهتدریج به موطن خود بازمیگردند لذا هیچ ضرورتی برای تشکیل چنین منطقهای احساس نمیشود و بعید به نظر میرسد هیچ کشوری حاضر باشد از آن استقبال و حمایت کند. برای ترکیه هیچ راهی بهتر از بازگشت حاکمیت سوریه به اراضی خود در مناطق شمالی نیست و تنها در این صورت است که مبارزه اصولی با تروریسم تکفیری در این مناطق همانند دیگر مناطق آزاد شده صورت میگیرد و خاطر ترکیه نیز از تبدیل نشدن شمال سوریه به ناامنی برای این کشور جمع میشود.